دو زن /موراویا
یک شنبه 19 تیر 1390 7:32 PM
آلبرتو موراویا
یوا رویگریان
انتشارات میلاد بهاران
چزیرا دختری روستایی است که زن دکان دار رمی نسبتا پولداری می شود که بسیار مسن تر از اوست . چزیرا به این مسائل اهمیتی نمی دهد همواره وفادار و پاک دامن است و برایش مهم خانه و مغازه شوهرش است . پس از چندی شوهرش فوت می کند و زن همه تلاشش را متوجه دختر یکی یکدانه و عزیز رزیتا می کند . رزیتا دختری جوان و شدیدا معصوم ونجیب است . آنها روزگار خوشی دارند تا زمانی که جنگ شدت می گیرد خطر حمله آلمان ها قوت بیشتری گرفته و مادر و دختر رهسپار روستای مادر می شوند ... کتاب شرح سفر دو زن تنها در بحبوحه جنگ ، قحطی ، فحشا ، تنگ نظری مردم و ... است .
کتاب قشنگی بود دوسش داشتم مبحث جالبی را انتخاب کرده بود خیلی خوب پرورندوه بودش و خوب هم حالات روحی افراد و عکس العمل هاشون توی جنگ را بررسی و تحلیل می کرد . فرو افتادن مرزهای انسانی را خوب تصویر کرده بود ولی به نظرم رزیتا با اینکه از شخصیت های کلیدی کتاب بود خیلی خوب و طبیعی شخصیتش را دنیورده بود خیلی مصنوعی پاک و بی الایش بود و اصلا مشخصه خاصی نداشت خواننده باهاش ارتباط برقر نمی کرد و عکس العمل بعدیش هم واقعا شدید و غیر قابل باور بود .
موراویا کلا به بررسی حالات روان شناسانه داستان ها علاقه زیادی داره و در این بین به زن ها و روحیاتشون هم علاقه خاصی داره و می گن بعد از تولستوی هیچ کس به خوبی موراویا زن ها را توصیف نمی کنه . در مورد موراویا خوبه بدونید عاشق کتاب بوف کور هست و خیلی دلش می خواسته فارسی بلد بوده تا بتونه این کتاب را به زبان اصلی بخونه .
قسمت های زیبایی از کتاب
گفت که حالا دیگر پایان جنگ به ساعت ها بستگی دارد و من به او گفتم ولی کشته شدن تنها به ثانیه ها بند است .
وقتی غمی واقعی به دلیلی واقعی رخ می نماید ، کلمات نمی توانند تسکین و تخفیفی بدهند ، تنها باید علتش را از میان برد .