یک چیز به هر حال یک چیز است /موراویا
یک شنبه 19 تیر 1390 7:30 PM
یک چیز به هر حال یک چیز است
آلبرتو موراویا
اعظم رسولی
انتشارات خورشید
این کتاب هم یک مجموعه داستان کوتاه دیگه از آلبرتو موراویاست .
امر کن ، اطاعت می کنم : مرد که از کار اخراج شده عادت دارد کسی به او دستور دهد که چه کاری بکند .
چلستینا : زن و مرد یک ربات ساخته و او را به عنوان دخترشان دوست دارند .
یک آدم معمولی : مرد شیفته دختر گلفروش شده و او را به خانه اش دعوت می کند .
به دام افتاده : مرد می خواهد خودکشی کند اما زندگی دائما به او حمله می کند .
ارتباط : رمدی که بلد نیست ارتباط برقرار کند و توجه می کند که دوستانش چگونه با هم صحبت می کنند .
همه چیز بین : مردی که در یک لحظه همه چیز را با هم می بیند .
جرونتزیو : مرد برای مشاوره مالی پیش متخصص خانوادگیشان می رود اما ظاهرا مشکلات عصبی همه جا هستند .
بیدار شو : مردی که به 20 سالگی اش فکر می کند زمانی که عاشق دختر صاحب خانه می شود .
درسته : تکیه کلام شوهر درسته است و بحث های منطقی را قبول دارد .
خلوت : مرد حتی به زنش اجازه نمی دهد به خلوتش وارد شود و فکرهای عجیب غریب دارد .
برگشت : آدمی که در همه چیز در همه اشیا و آدم ها نقص و ناکاملی می بیند .
نشانه ها : روزی که همه چیز تسلسل خاصی دارد و آستین مرد خونی است .
میلانی : دخترک قصد ازدواج ندارد و چون بسیار زیباست پدرش فکر می کند او همیشه بر پسرها پیروز است .
رنگ ها و شکل ها : مردی که از رنگ ها متنفر است .
درخت ارغوان : پسری که از هر کاری حتی خوابیدن خسته می شود .
احتمالا : دیوانه ای که سعی دارد فرق دیوانه و شهروند خوب را توضیح دهد .
شلوغش نکنیم : همسر مرد فوت کرده و او می خواهد همه چیز را به شکل سابق برگرداند .
بی خانمان : مرد دیوانه ای که به معنی چیزها فکر می کند .
جعبه ی چینی : رئیس خود را به جای کارمندش قرار داده و خیال بافی می کند .
یک چیز به هر حال یک چیز است : مردی که به همه چیز حتی همسرش به یک دید نگاه می کند و همسر خود را نیز شی می داند .
کتاب قشنگی بود . داستان ها با مهارت نوشته شدند هر چند به اندازه کتاب قبلی خلاقیت و تنوع موضوع توش نیست و موضوعات مشابه را هم بینشون می بینیم ولی خوب در مجموع کتاب خوبیه و دل نشین . خیلی زیاد به ارتباط آدم با اشیا ، رنگ ها و دنیای اطرافش با یک تغییر دید و یک زوایه دیگه اشاره داره . کتاب اصلی در حقیقت 44 داستان داره که در این کتاب 20تاش ترجمه شده .
بد نیست ذکر کنیم السا مورانته رمان نویس معروف همسر آقای موراویا بوده و خوب البته ایشون سه بار ازدواج می کنند که بیسیار بیسار نکته بدی هستش :دی ولی خوب خصوصیات خوبم داشته مثل اینکه عادت داشته اول کتاب های یک نویسنده را تمام کنه بعد بره سراغ نویسنده بعدی بله حالا هی به من گیر بدهید این چه روش مطالعه است :دی
قسمت های زیبایی از کتاب
اگر همه ی آدم ها همه چیز را ببینند ، دیگر چندان کسی نمی ماند که ادعا کند می تواند درباره ی دنیا به قضاوت بنشیند چرا که تعدد به بی طرفی می انجامد .
دنیا چرک نویسی است عظیم و بی قواره از چیزی که بعدا معلوم نیست چرا خلق نشد ، آزمونی است که به دنبال آن می بایست آزمون های دیرگ می امدند اما بدون هیچ توضیحی این اتفاق نیفتاد .