آخرین وسوسه مسیح/کازانتزاکیس
یک شنبه 19 تیر 1390 5:33 PM
نیکوس کازانتزاکیس
صالح حسینی
انتشارات نیلوفر
کتاب شرح زندگی حضرت عیسی از چندی پیش از آشکار نمودن رسالت آن حضرت تا به هنگام به دار آویختنش می باشد . اما در این کتاب کازانتزاکیس به عیسی نه به چشم مردی معصوم و پیامبری راسخ بلکه به چشمی انسانی عادی نگاه می کند که دائما دچار وسوسه هایی می شود که با تلاش از آنها رهایی می یابد . در این روایت عیسی از همان ابتدا که به رسالت خویش پی می برد دچار وحشت زیادی می شود و سعی می کند با انجام گناهانی مثلا ساختن صلیب برای مصلوب کردن آزادی خواهان خود را فرد نامناسبی جلوه دهد یا دائما دچار شک و تردید است ،آرزوی ازدواج و بچه دار شدن دارد و .....دو مورد جالب دیگه هم بود : یکی اوضاع اون زمان را که وصف می کنه انگار دنیا پیامبر بارون بوده و قبل از ظهور عیسی هم مردم خودشون داشتن در به در دنبال پیامبر جدید می گشتن و دیگه اینکه طبق این روایت عده بسیار بسیار کمی می دونستند که عیسی همان مسیحای موعود است و بیشتر فکر می کردند اون اومده تا شرایط را مهیا کنه . حتی توی این داستان تا هنگام شام آخر هم حواریون فقط حدس می زنن که شاید اون عیسی است .... آخ شدید دلم یک شرح معتبر از زندگی حضرت عیسی می خواد . این قسمت از شام آخر را واقعا دوست دارم :
عیسی با لحن شکوه آلود گفت : همگی شما را مرا تنها خواهید گذاشت . همگی .
پترس با ستردن اشک های خود فریاد زد : من هیچ گاه تنهایت نخواهم گذاشت .
- پترس ، پترس ، پیش از آنکه خروس بخواند ، سه بار مرا انکار خواهی کرد .
خوب بود کتابش . دوسش داشتم . فقط خیلی خیلی طولانی بود وگرنه قشنگ و جالب بود و از زاویه مبتکرانه ای به موضوع نگاه کرده بود . توصیفاتش هم باحال و قابل تجسم بود قبلا از این نویسنده زوربای یونانی را خونده بودم که شدید بدم اومده بود. مسیح باز مصلوب هم بد نبود نسبتا خوب بود اما این یکی را بیشتر از همه دوست داشتم . این چند روز هم که سرماخوردگی نذاشت از خونه خارج شم و دربست در اختیار این کتاب بودم :دی
همون طور که گفتم توی این کتاب مسیح یک انسان معمولی هست که احتمالش هم هست هر لحظه فریب شیطان را بخوره ، به همین جهت شدیدا مورد انتقاد کلیسا و مسیحیان قرار گرفت و خیلی اوقات جزء کتب ممنوعه بوده .
همچنین در سال 1988 فیلمی با همین نام مقتبس از این رمان به کارگردانی مارتین اسکورسیسی و نقش آفرینی ویلم دفو ساخته شده است .
کازانتزاکیس یک نویسنده یونانی هست که دکترای علوم قضایی هم داشته و مدتی هم به تدریس همین علم در دانشگاه مشغول بوده و شاید جالب باشه براتون بدونید که مدتی هم مدیر کل یونسکو بوده .
قسمت های زیبایی از کتاب
خدا به تنهایی کافی نیست . انسان به تنهایی کافی نیست . هر دو باید در کنار هم بجنگند.
تو خداوندگاری ، تو تحمل می توانی کرد – ما نمی توانیم . رحم کن !
مریم ! اگر خدا به حرف مادرها گوش می داد ، همگی ما در منجلاب امنیت و زندگی آسوده می پوسیدیم .
وقتی دنیا را آفرید حتم دارم که خود را توی هچل انداخت. ماهی فریاد می زند : ای خدا مرا کور نکن . نگذار وارد تور شوم . ماهیگیر داد می زند : خدایا ماهی را کور کن . وادارش کن وارد تور شود . خدا به کدامش گوش کند ؟گاهی حرف ماهی را گوش می کند و گاهی حرف ماهی گیر را . و این جوریست که دنیا می چرخد .
ابتدا بال ها آمدند و آنگاه فرشته .
مصلوب کننده بیش از مصلوب رنج می کشد .
ما مرد نیستیم که نیازی به زندگی ابدی داشته باشیم . ما زنیم و برای ما یک لحظه بودن با مردی که به او عشق می ورزیم ، بهشت جاودانه است . و لحظه جدایی ، جهنمی همیشگی . اینجا بر روی همین زمین است که ما زنان ابدیت را زیست می کنیم .