درون يك ايينه ، درون يك معما
جمعه 17 تیر 1390 2:04 PM
درون يك ايينه ، درون يك معما
ياستين گوردر
مهرداد بازياري
سسيلي دختر كوچولي مريضي است كه دائم در رختخواب است . يك شب فرشته كوچكي به ملاقات او مي ايد تا به او دلداري بدهد . سسيلي و فرشته در مورد تفاوت انسان ها و فرشته ها سخن مي گويند و فرشته با تعجبش در مورد سيستم انسان ها سعي مي كنه خواننده را به فكر بيندازه كه واقعا خدا چه نعمت هايي بهش داده و چه قدر اين نعمت ها برامون عادي شدند
خوب بازم بايد بگم همون چرخه هميشگي گاردر ديگه واقعا حرفاش و طرز بيانش يكنواخت تكراري شده خوشم نيومد فقط اين حرفش جالب بود كه ما همه چيز را از توي يك اينه داريم مي بينيم واسه همين كدره برامون اما اگر هم اين اينه صاف و شفاف بشه تبديل به شيشه مي شه و ديگه خودمون را توش نمي تونيم ببينيم
اصلا جالبه اگه فكر كنيم ما توي يك اكواريوم هستيم و يك عده نشستن دارن كارهاي ما را تماشا مي كنن :دي
قسمت های زیبایی از کتاب
لحن صحبت سسيلي به شكلي بود كه انتظار داشت جواب منفي بشنود و ان وقت دليلي براي عصباني شدن مي يافت و به هر حال عصباني شدن به مراتب بهتر از مايوس شدن بود .
به اين دليل از ديدن چيزهاي زيبا به گريه مي افتيم چون مي دانيم چيزهاي زيبا جاوداني نيستند و عمر كوتاهي دارند .
هميشه فرصتي براي شروع كردن مي توان يافت