زندگی کوتاه است ، نامه ای به قدیس آگوستین
جمعه 17 تیر 1390 2:00 PM
زندگی کوتاه است ، نامه ای به قدیس آگوستین
یوستین گوردر
گلی امامی
آقای یوستین گوردر در حال گردش در بازار بوده که توی اجناس یک دست فروش صندوقچه ای حاوی چندین صفحه پوست می بینه که روی انها به لاتین نوشته شده بوده کنجکاو می شه و وقتی چند خط را می خونه متوجه می شه نامه از طرف زنی به نام فولریا به قدیس اگوستین است . جعبه و نامه ها را خریداری می کنه و این کتاب ترجمه اون نامه است .
فلوریا معشوقه قدیس اگوستین معروف بوده . انها سالیان زیادی به صورت عاشقانه ای در کنار هم زندگی می کردند و حتی صاحب فرزندی هم می شوند . مادر اگوستین مونیکا مخالف این رابطه بوده و نهایتا هم باعث جدایی این زوج شده و اگوستین معشوقه اش را ترک گفته و به مذهب می گراید و سپس در کتاب اعترافات خود به گناهش از جمله رابطه اش با فلوریا اشاره می کند . فلوریا این نامه را در جواب اعترافات او نوشته است . و عشق و زندگی عادی و ریاضت و عبادت را با دید دیگری مورد نقد قرار داده است .
نمی دونم قضیه نامه بودنش راسته یا نه اما هر چی بود عالی بود واقعا لذت بردم کتاب فوق العاده قشنگیه و با دیدگاه فوق العاده قابل ستایشی موضوعات را نقد می کنه . خیلی قشنگ مسئله وجدان و حس مسئولیت در برابر یک رابطه ، ایمان و عشق و ....... را بررسی می کنه . فوق العاده بود به نظر من
قسمت های زیبایی از کتاب
نوشته ای خداوند بالاتر از همه چیز خواهان زندگی پارسایانه بنده است . چه سخت است باور به چنین خدایی
خیانتی از این بالاتر هست که آدم معشوقه اش را به خاطر نجات روحش ترک کند؟
از زمانی که از یکدیگر جدا شده ایم ، من تمام وقتم را وقف حقیقت کرده ام .
ما انسانیم ، اورل . ما باید نخست زندگی کنیم پس آنگاه ، بله آنگاه می توانیم فلسفه بافی کنیم .
من به خدایی که زندگی زنی را به باد می دهد تا روح مردی را رستگار کند ایمان ندارم .
برای من پرندگان خاموش شدند . گلها به رنگارنگی پیش نبودند ، کسی موی مرا نبویید . و هیچ کس مرا در آغوش نگرفت . به این ترتیب ، از هر چه بگذریم من نیز در سرنوشت دیدو سهیم شدم . اما هرگز نگین کنده کاریت را که در مشت دارم از دست نمی نهم .
زندگی به قدری کوتاه است که ما وقت نداریم درباره عشق داوری های محکوم کننده صادر کنیم