0

معرفی ونقد کتاب از وبلاگ بست بوک

 
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

اگر شبی از شبهای زمستان مسافری/کالوینو
پنج شنبه 16 تیر 1390  6:34 PM

اگر شبی از شبهای زمستان مسافری

 

ایتالو کالوینو

لیلی گلستان

 

انتشارات آگاه

کتاب در حقیقت مجموعه ای از داستان هایی است که هیچ گاه تمام نمی شوند . آقای خواننده روزی کتابی را می خرد و ما همراه با او مشغول خواندن داستان می شویم اما در جای پرهیجان ،کتاب تمام می شود و خواننده عصبانی از نیمه کاره بودن کتاب به کتاب فروشی می رود و در آنجا با خانم خواننده آشنا می شود . آنهانسخه درستی از کتاب را می گیرند که متوجه می شوند تماما داستان دیگری است که به علت بدی چاپ، ادامه اش قابل خواندن نیست و به همین ترتیب ما ۱۰داستان نیمه تمام را در ماجرای اصلی کتاب دنبال می کنیم .

کتاب در حقیقت ستایشی است برای کتاب خواندن، برای لذت کتاب خوانی و شاید اشاره به این موضوع که خواندن کتاب دنیایی فراتر از نوشتن کتاب و بسیار زیباتر است . کتابی که به ما از لذت خواندن و نحوه درست خوانی می گوید ،از لذت در کنار هم بودن انسان های کتاب خوان و از خوشی بی وصف کتاب خوانی فقط برای کسب لذت کتاب خوانی . فوق العاده بود . بسیار دوستش دارم این کتاب را و می تونم بارها و بارها بخونمش . کالوینو نابغه است هیچ کدوم از کتابهاش مثل هم نیست . شروع داستان بسیار غافل گیر کننده و جذاب است : " تو داری شروع به خواندن داستان جدید ایتالو کالوینو ، شبی از شب های زمستان مسافری ، می کنی . آرام بگیر . حواست را جمع کن . تمام افکار دیگر را از سر دور کن . بگذار دنیایی که تو را احاطه کرده در پس ابر نهان شود . از آن سو مثل همیشه تلویزیون روشن است . پس بهتر است در را ببندی . فورا به همه بگو : نه نمی خواهم تلویزیون تماشا کنم! اگر صدایت را نمی شنوند بلندتر بگو : دارم کتاب می خوانم ، نمی خواهم کسی مزاحم شود . با این سر و صداها شاید حرفهایت را نشنیده باشند ،بلندتر بگو ، فریاد بزن : دارم داستان جدید ایتالو کالوینو را می خوانم ! یا اگر ترجیح می دهی هیچ نگو ،امیدوار باشیم که تو را به حال خود بگذارند . راحت ترین حالت را انتخاب کن : نشسته، لمیده ،چمباتمه، درازکش، به پشت خوابیده ،به پهلو خوابیده، دمرو ،توی مبل، نیمکت ،مبل متحرک، راحتی، عسلی یا توی یک ننو اگر داشته باشی و البته یا روی تخت یا توی تخت . حتی می توانی در یک حرکت یوگا سرت را روی زمین بگذاری و البته کتاب را هم وارونه بگیری . "

 

قسمت های زیبایی از کتاب

هر مکانی در آن واحد با تمام مکان های دیگر مرتبط است ، و در طول گذر از یک مکان به مکانی دیگر ، یعنی وقتی در هیچ مکانی نباشیم می شود کمی جدایی را احساس کرد .

 

چطور می توانی پا به پای زنی بروی که همیشه جز کتابی که جلوی چشم دارد ،در حال خواندن کتاب دیگری هم هست . کتابی که هنوز وجود ندارد ،اما کتابیست که هر وقت او بخواهد ،می تواند وجود داشته باشد .

 

-انقلاب رویاها را محاکمه نمی کند .
- ما را از کابوس ها هم نجات نمی دهد .

 

از یک سو اشخاصی که کتاب را درست می کنند و از سوی دیگر آنهایی که آن را می خوانند . می خواهم به شرکت خود در گروه خواننده ادامه دهم و برای این کار مراقبم که همیشه خود را این سوی خط نگه دارم . و گر نه لذت بی غرض خواندن، دیگر وجود نخواهد داشت ،و یا دست کم به چیز دیگری تبدیل می شود ،که همان چیزی نیست که من می خواهم .

 

در این حال تو از اینکه او تو را و عین عبارات متن جسم تو را خوانده ، راضی هستی ، اما به آرامی شکی در ذهنت جای می گیرد . این که او تمام تو را آن چنان که هستی نمی خواند و فقط دارد از تو استفاده می کند ،بخش هایی را از این متن جدا می کند تا همراهی شبح گونه برای خود بسازد ، همراهی که فقط آشنای او و در تاریکی ضمیر نیمه آگاه خودش است. و چیزی را که دارد کشف می کند ، میهمان بدلی خیالاتش است و نه تو .

 

انتظار دارم که خواننده هایم چیزی را در کتاب هایم بخوانند که من خودم آن را نمی دانم و این را فقط می توانم از کسانی انتظار داشته باشم که منتظرند چیزی را بخوانند که خود آن ها آن را نمی دانند .

 

ما ممانعت کردن از خواندن را بلد هستیم اما در همین حکمی که خواندن را منع می کند ، حقیقتی است که خوانده شده ، حقیقتی که ما نمی خواهیم خوانده شود ...

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها