تاریخ محاصره لیسبون
چهارشنبه 15 تیر 1390 6:20 PM
ژوزه ساراماگو
کیومرث پارسایی
رایموندو در یک دفتر انتشاراتی به عنوان مصحح کار می کند . او در حال تصحیح نمودن کتابی با نام تاریخ محاصره لیسبون است و ناگهان تصمیم می گیرد تاریخ را تغییر دهد و در جایی که مسیحیان پرتغالی برای بیرون راندن مسلمانان مراکشی از صلیبیون کمک می خواهند جواب اری صلیبیون را به نه تغییر می دهد و این تغییر تاریخ ، مبنای تغییر سرنوشت رایموندو می شود ..... قدرت جسارت تغییر تاریخ و در قبال ان شیرینی تغییر سرنوشت خویشتن و ......
اصلا از کتاب خوشم نیومد اصلا . خیلی سرد بود حوصله ام را سر می برد و واقعا برام جذابیتی نداشت . خود موضوع و مفهومی که پشتش بود البته به نظرم جذاب و جدید بود اما روند و سبک نوشتنش واقعا حوصله ام را سر برد
ساراماگو یکی از نویسنده های مورد علاقه منه . کتاب کوری ، سالروز مرگ ریکاردو ریش ، همه نام ها ، دخمه را هم خیلی دوست داشتم . انا خوسیفا هم بد نبود .
سبک نوشتن این کتاب مثل بلم سنگی بود تا یک حدی
البته واقعا نمی تونم بگم چیز بدی بود اما اصلا با من سازگار نبود . دو داستان موازی . یک داستان عشقی در حال حاضر و یکی تغییر و تحریف تاریخ محاصره لیسبون
در مورد داستان عاشقانه اش گفته می شه که یک جور خود زندگی نامه است و ساراماگو نقل کرده که «رايموندوسيلوا» (مصحح) در واقع خود اوست، و «ماريا سارا» (مافوق رايموند و سيلوا) همسر او خانم «پيلار دل ريو» است.
قسمت های زیبایی از کتاب
تا رفتارهای باشکوه تعریف نشوند ، ارزش واقعی آنها را نمی توان شناخت
رمان ها همه این گونه هستند . یاس و ناامیدی ، تلاشی بی حاصل برای اینکه شاید چیزی از گذشته حفظ شود . تنها یک امر هنوز مشخص نشده است . اینکه ایا رمان موجب می شود انسان خود را فراموش کند یا فراموشی انسان را مجبور می کند که رمان خلق کند .
منشا اشتباهات ندانستن نیست بلکه اعتقاد کورکورانه است
عبادت ، نهایت تسلیم است