روزگار سپري شده مردم سالخورده ( جلد سوم)/ دولت آبادی
سه شنبه 3 مرداد 1391 10:53 PM
روزگار سپري شده مردم سالخورده ( جلد سوم)
محمود دولت آبادي
انتشارات چشمه
جلد سوم سال ها بعد است سال هايي كه برادران و پدر و مادر سامون مرده اند و او دارد به ياد مي آورد روزهاي آخر را ، مرگ ها را ، بزرگي و ازدواج ها ، كشيده شدنش به سياست ، حرف هاي فلسفي دوستان ، كلاس هاي تئاتر .... جلد سوم اتفاقا نيست حرف است حرف است و حرف پشت سر هم يك متن به هم پيوسته مثل يكي از كتاب هاي يوسا .... حرف مي زند و مرتب از واقعه اي به واقعه اي ديگر مي رود و شايد بايد چندين صفحه بخوانيد تا يك پاراگراف تمام شود .
قشنگ بود اما عالي نبود من اين سبك نوشتن را دوست دارم دولت آبادي هم قوي نوشته ولي كتاب يوسا شاهكار بود اين نبود قشنگه اما چهارچوبش را نمي پسندم پراكنده گويي خوبه ولي بايد چهارچوبش استوار باشه و همه سطح را نهايتا پوشش بده طرحش به نظرم اصلا كامل نبود و يك كتاب 3 جلدي توي سليقه من بايد بيش از اين بين جلدها و قلم نگاشتش هم خواني باشه .
آقاي دولت آبادي كارهاي زيادي را تجربه كردند مثل بليط فروشي سينما ، كفاشي ، چوپاني ، كار روي زمين و .... خوب اينا توي اين داستان ها هم نمود زيادي داره .
قسمت هاي زيبايي از كتاب
چرا خوب غذا نمي خوري ؟ چرا شب ها به موقع نمي خوابي ؟ چرا اين قدر به خودت ستم مي كني ؟ تو چه مي خواهي از اين دنيا ؟
من به بهانه ي رسيدن به زندگي ، هميشه زندگي را كشته ام .
فاجعه ي زندگي من اين است كه يك بار زندگي را مثل زهر نوشيده ام و گذشته ام ، و اكنون كه به انديشيدن بدان بازگشته ام ، احساس مي كنم همان جام زهر را بي نهايت بار از نو و از نو مي نوشم و مي نوشم .
اگر به اين مي انديشي كه ديگران چگونه به تو مي انديشند يا از ديگران مي ترسي يا به خودت باور نداري .
هرگز هيچ دوره اي در ادبيات زمانش نگنجيده است .