گل آتشین / دولت آبادی
دوشنبه 2 مرداد 1391 11:34 PM
محمود دولت آبادی
انتشارات قطره
نمایش نامه ای با اقتباس از داستان کوتاه گل قرمز اثر وسولود میخاییلویچ گارشین نویسنده روس . پزشک تیمارستان در حال یادآوری بیمار کم آزار و زیبایی است که معتقد بود گل سرخی در باغچه می روید که با کندن آن بدی ها از بین می رود هر چند شخصی که گل را بکند نیز خواهد مرد و او حاضر بود چنین کند .
راستش خوشم نیومد خیلی زیاد حرف می زدن دیالوگاش طولانی بود و خود موضوع هم حتی اگه جالب بود جملاتش گرم و کشنده نبود آدم بی میل می رفت جلو البته شایدم چون داستان قبلی توی همین مایه ها ولی خیلی قوی تر بود این توی نظرم نیومد .
شاید براتوت جالب باشه بدونید کتاب های مورد علاقه آقای دولت آبادی بيگانه ، بوف كور ، پيرمرد و دريا و گرگ بيابان بودند .
قسمت زیبایی از کتاب
هرگاه همه چیز در نظر من یکسان و بی تفاوت باشد ، آیا معنایش این نیست که من همه جا و همیشه وجود دارم ؟ و هنگامی که همه چیز در نظرم یکسان و بی تفاوت است ، آیا معنایش این نیست که من در هیچ کجا و هرگز وجود ندارم ؟ و چون همه جا وجود دارم و هیچ کجا وجود ندارم آیا معنایش این نیست که وجود من از معنای قید به زمان و مکان تهی شده ؟