ایزابل/ ژید
دوشنبه 2 مرداد 1391 10:25 PM
ایزابل
آندره ژید
اسماعیل سعادت
انتشارات علمی و فرهنگی
ژرار برای انجام پایان نامه اش مهمان خانه ای می شود که نوه کوچ و علیلشان با آن ها زندگی می کند . پسرک روزی عکس مادرش را نشان ژرار می دهد مادر ایزابل نام دارد و دختری بسیار زیباست که گویا گاه گاهی نیمه شب ها به خانه می آید و سریع می رود . ژرار کنجکاو شده و می خواهد رمز زندگی ایزابل ، ماجرای بچه دار شدنش و ... را بفهمد .
داستان کوتاه و زیباییه . قشنگ و روان نوشته شده موضوعش جالبه و خیلی هم آدم را توی هیجان نگه می داره اما به نظرم آندره ژید بعضی جاها کم گویی داره دیگه زیادی سربسته می گه فقط با یک اشاره می گذره در صورتی که شاید زیباییش به بیان اون واقعه با جملات عمیق تر و مفصل تر باشه . در کل کتاب خوبیه .
خوب دیگه همین جا پرونده ژید را می بندم و می خوام چند تا کتاب از نویسنده های قبلی دوباره بخونم تا بعدش برگردم باز به کلاسیک های مهم .
در مورد آندره ژید بهتره بگیم که در کودکی به دلیل بیماری نمی تونه تحصیلاتش را به صورت منظم ادامه بده بعدها که بزرگ می شه مدتی عضو کمونیست می شه ولی بعد از چندی ازش کناره گیری می کنه .