0

نقد کتاب

 
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

مگیل
سه شنبه 14 تیر 1390  1:03 PM

این قاطر از کمین نیروهای دشمن جان سالم به در میبرد . اما ماموریت بعدی او رساندن یک رزمنده مجروح به عقبه است . این رزمنده نه می بیند و نه می شنود در اصل گوش و چشم خود را در جنگ از دست داده و مجبور است که به مگیل اعتمادکند و دنبال او راه بیفتد .



ماجراهایی که برای مگیل و این رزمنده پیش می آید ، رمان طنز و خواندنی مگیل را تشکیل می دهد. پناه بخدا میبرم ازاینکه روزی مرگ وزندگیمان  به حرکت یک قاطر متصل شود. اعوذ بالله

گزیده متن :
با خدا مناجات می کنم . دنبال عبارات دعای سحر هستم تا حال و روزم را برساند ، اما فرقی نمی کند که فارسی باشد یا عربی .
- مولای یا مولای انت بینا و انا نا بینا
و هل یرحم النا بینا الا بینا
مولای یا مولای انت شنوا و انا نا شنوا
و هل یرحم النا شنوا الا شنوا
با همین مناجات من درآوردی به خواب می روم ؛ در حالی که از سرما و ترس چمباته زده ام و کمی گرمای کمر مگیل را احساس می کنم . آن قدر خسته ام که خواب را به هر چیز دیگر ترجیح می دهم و بعد دیگر هیچ نمی فهمم.

 
 

 محسن مطلق

 

سوره مهر

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها