جاي خالي سُلوچ ، محمود دولت آبادي ، نشر چشمه
یک شنبه 12 تیر 1390 2:38 PM
بالاخره برنده نوبل ادبيات امسال(2010) هم مشخص شد و حق به حق دار(ماريو بارگاس يوسا ) رسيد ، اما برخي كارشناسان ادبيات معتقدند اگه محمود دولت آبادي داستان هاشو به زبان انگليسي يا فرانسه مي نوشت ، آكادمي نوبل حتماً اين جايزه رو به ايشون مي داد. دولتآبادی به گواهي آثارش، یكی از تواناترین و هنرمندترین داستاننویسان امروز ایرانه. به نحويكه بعضی آثار او با آثار بزرگ ادبیات جهان، همترازه . امروز قصد معرفي مختصر يكي معروفترين آثار وي بنام "جای خالی سلوچ" رو داريم :
جاي خالي سلوچ ، محمود دولت آبادي ، نشر چشمه ،400 صفحه ، 5600 تومان
ماجراي كتاب مربوط به زندگی خانوادهی مردي بنام سلوچه كه بر اثر فشار بیكاری و ناداری و شرمندگی نزد زن و فرزند، ناگهان غیبش میزنه. همسرش مرگان زنی كاردان و سختي كشیده ، ابتدا از این بیخبر رفتن سلوچ ناراحت مي شه و پشت سر شوهرش بد و بیراه ميگه ولي ته دلش به سلوچ عشق مي ورزه «عشقی كهنه، زنگزده، مهری آمیخته به رنج (ص ۱۳).مرگان و سلوچ سه تا بچه دارن ، پسر بزرگشون "عباس" 17-16 ساله که عاشق قمار و دزدیدن پول برادر کوچکترشه. پسر کوچکتر "ابراو" نوجوانی است14-15 ساله، ولي كاري تر از عباس و تنها دخترشون "هاجر" که حضوری سايه وار تو خونه داره. بعد از رفتن سلوچ مرگان مجبور میشه بار خانه را به تنهایی به دوش بکشه . زني تنها در روستا كه نه تنها كسي به كمكش نمي آد بلكه از بچه هاي خودش بگير تا غريبه ها ، همه براش مشكل ايجاد مي كنن. يكي به فكر درآوردن تنها زمين مرگان از چنگشه ، يكي مي خواد هاجر(دختر كوچيكه مرگان ) رو بعنوان زن دوم خودش بگيره ، يكي نظر سوء به خود مرگان داره ، اون يكي از پسرهاي مرگان در قبال مزدي ناچيز بيگاري مي كشه و ... . ممر معاش خانواده یكی قرض گرفتن از اين و اونه و راه ديگه كارهای مختلفيه كه مرگان انجام میده ، مثل سفيد كاري خونه مردم و.... .جای خالی سلوچ رمان خوش خوانیه، و این خوشخوانی را نباید دستكم گرفت و اينجوري نيست كه فضاي روستايي و نسبتا قديمي داستان در خوانش اون تأثير منفي بذاره. علاوه بر اين كتاب سرشار از توصیفات و تشبیهات و تعبیرات تازهایه كه پايه ي هنر نویسندگی دولتآبادی را تشكیل میده. يه عنوان مثال:۱- اين فقط یك عادت بود كه مشكل را با بزرگترها در میان بگذاری (ص26)
۲- تنش آستری از سرما به خود گرفتهبود (ص31)
۳- زیر تاق گهوارهای اتاق، شب دو چندان سیاه بود (ص94)
۴- از سوراخ سمبههایی كه تنها مادران خانه بهآن آشنایند، دو سهجور علف خشك بیرون آورد (ص72)
۵- با زبان درازی مردی كه نان به خانه میآورد، صدایش را بلند كرد (ص66)
۶- و...
از زبان محمود دولت آبادي دربارهي اين اثر:
..... و هنوزبه چشم ميتوانيم ببينيم كه زنان ما در جاهاي مختلف ايران پا به پاي مردان كارهاي دشوار انجام ميدهند و در سهمي كه از عذاب زندگي ميبرند و نيرويي كه در مقاومت و سختكوشي در برابر اين زندگي مصرف ميكنند هم هيچ كم از مردها ندارند. در اين مايه، كوشش خودبخودي من اين بوده كه شخصيت واقعي زن به عنوان نيروي بسيار ارزنده در كارهايم به تجلي دربيايد و اين طور كه ميبينم كم و بيش تا اينجا توفيقي حاصل كردهام. بازآفريني مِرگان هم، همچون اعتراض من و اعتراض مِرگان به اين زندگيست كه به ستم بر او و بر امثال او روا داشته ميشود؛ و مقاوت و سختكوشي مرگان و تحمل و سماجت او در حال نفي اين انگ "ناتوان بودن" است. او مثل يك ماده ببر از زندگياش دفاع ميكند، آن را دگرگون ميكند و ..
- نقل از كتاب ما نيز مردمي هستيم (مصاحبه با محمود دولت آبادي)-