0

معرفی کتاب از وبلاگ باشگاه کتاب

 
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

پدر ِ آن دیگری / پری نوش صنیعی / چاپ هفتم / انتشارات روزبهان / 289 صفحه / 3100 تومان
جمعه 10 تیر 1390  2:33 PM

 

 “ من دیگر یاد گرفته بودم از مردمی که مرا خنگ یا عقب افتاده صدا می‌کنند چگونه انتقام بگیرم تا دلم خنک شود و بتوانم دوباره با اسی و ببی بازی کنم. تنبیه هم می‌شدم ولی مهم نبود از وقتی که بابای آرش به خاطر قیچی کردن کت و شلوارهایش کتکم زد و یک شبانه روز در اتاق زندانیم کرد, دیگر از هیچ تنبیهی نمی‌ترسیدم. از این که بدتر نمی‌شد. کاش می‌تونستم فحش بدهم, تمام بچه‌ها فحش بلد بودند, خیلی دلم می‌خواست این کلمه‌های جادویی از دهانم بیرون بیایند ولی حیف!...

از میان تمام حرفها فحش را تشخیص می‌دادم, با دقت آنها را می‌شنیدم و به خاطر می‌سپردم, معنی بعضی را می‌فهمیدم, مثل پدرسگ, بابای آرش یکبار که نمی‌دانم چرا از دست آرش عصبانی بود به مادر گفت: به این پدر سگ بگو دیگه تحمل این لوس بازیهاش رو ندارم. عصبانیت او از آرش به اندازه کافی عجیب بود ولی این کلمه پدرسگ از آن هم عجیب‌تر بود. ما به اتاق خودمان رفتیم، اَسی گفت: دیدی بابای ارش هم فحش می‌ده ! بَبی گفت:   آره ... گفت: پدرسگ. یعنی بابای آرش سگه! من گفتم  عجب خنگیه این بابای آرش. بابای آرش که خودشه, پس یعنی خودش سگه! وای که آنروز چقدر خندیدیم. سه تایی دور اتاق چرخیدیم و هی گفتیم پدرسگ , پدرسگ , پدرسگ...”     (بخشی از متن کتاب )

خلاصه : این کتاب درباره ی دنیای یک کودک است که حرف نمی زند و طبیعتا همه فکر می کنند وی دچار نارسایی ذهنیست ، در حالیکه بخوبی می شنود و بخوبی همه چیز را درک می کند....

از آن دسته کتابهای خاص است.  که خواننده هنگام خواندنش دچار انواع و اقسام حس های متناقض می شود و نمی داند با کدام یک از انسانهای قصه همذات پنداری کند.  گاهی آنقدر از قهرمان داستان عصبی می شوی که دلت می خواهد کتک بخورد... و گاهی چنان دلت برایش می سوزد و هم دلش می شوی که تمام رفتارهایش را طبیعی فرض می کنی و دست آخر یک "خوب کاری کردی"   هم همراه خرابکاری هایش می کنی... اما چه بسیارند لحظاتی که از حرص بهش می گی: "حقته ، خوب حرف بزن، بگو که مقصر نیستی".....

اگر چه داستان به صورت مرور خاطرات جوانی بیست ساله روایت می شود ، اما در طول داستان همواره همان پسر بچه 4 ساله ای دیده می شود که صاف توی چشم همه نگاه کرد و آن فحشهای آنچنانی را داد....   هر چند که داستان با دو راوی بیان می شود. گاه از زاویه دید "شهاب" و به ندرت  از زاویه دید "مادر".    شاید بیشتر جذابیت این داستان بخاطر کاوش در دنیای ناگفته هاست. دنیایی که همیشه حس کنجکاوی انسان را بدنبال خودش می کشاند. کنجکاوی از اینکه حس کودکی رو درک کنی که می شنود ، خوب هم می شنود...  اما نمی تواند حرف بزند و از خود دفاع کند....  کنجکاوی از تحلیل شنیدن اولین بار یک فحش....  کنجکاوی از چگونگی درک دوست داشتن و محبت....  شاید اغراق بیش از اندازه ای در این رفتارها و در این کتاب به چشم بخورد و به عقیده من آنچنان مطالعه و تحلیل روانشناسانه ای در پشت این سطرها نباشد ، اما باز هم هیجان انگیز جلوه می کند.

خوندنش رو به شدت توصیه می کنم. من که از همان روزی که این کتابهای ایرانی  سر راه کتابخوانی ام قرار گرفتند ، مجذوب نام این کتاب شدم و براستی که چــــــــــــقدر  همخوان با فضای داستان بود.

 

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها