صد سال تنهایی/ گابریل گارسیا مارکز/ برنده جایزه نوبل ادبیات 1982
جمعه 10 تیر 1390 12:47 PM
عنوان این کتاب کهن هست: صد سال تنهایی، نوشته گابریل گارسیا مارکز
" ماکوندو"، شهر آینه ها و سراب ها، شهر غرائب مکرر و تکرار شدنی، شهر تخیلات واقعی و واقعیات تخیلی، شهر جنگهای خونین داخلی، شهر چهار سوار سرنوشت، شهر دلتنگی، شهر غم، شهر مرگ، شهر صد سال تنهایی... شهری که نطفه حیاتش در گریزی وهمناک، از قتلی حادثه وار و ناگزیر، بسته می شود، و انهدامش در طلیعه سپیده دمان خونین تولدی مرگبار، محتوم می گردد. نا کجا آبادی در فراسوی قرون و اعصار، مکانی در آفتاب و بی ارتباط با کل هستی جهان، آشنا ترین شهر وهم انگیز دنیا، شهر صد سال تنهایی و شهر نسلهای محکوم به صد سال تنهایی، شهری که در همه تاریخ، تنها یک بار چشم می گشاید و از آن پس با گشایش رازی سر به مهر و دهشتناک، به همراه بانیان خود، برای همیشه مضمحل می گردد. شهری که خوزه آرکادیوبوئندیا مهاجر فراری، و سمبل باالفطره نسلی طاغی، سرکش،و تنها، آنرا بنیان می نهد.
صد سال تنهایی، آمیزه ایست از واقعیت و تخیل. اما این دو عنصر، چنان در هم تابیده اند، و چنان کل یکدستی را تشکیل داده اند، که گویی از ازل یکی بوده اند آنچنان که جدا کردن هر یک از آن دیگر، در حقیقت به مفهوم نابودی کلیت یکپارچه آنست.
هسته اصلی تراژدی صد سال تنهایی بر پایه کشف مکاتیب رازگونه ملیکادس، و ذات غیر قابل تغییر نسلی سر گشته، پریشان، و تنها استوار است. سرشتی که در خانواده "بوئندیا"، نسل به نسل بدون کوچکترین دگرگونی و تغییری به ودیعه گذاشته می شود. گویی افراد خانواده در یکدیگر تکرار می شوند. ذات، خمیر مایه، و خصوصیات آنها در جریان طوفانهای حوادث تغییر نمی کند، بلکه بدون کمترین دست خوردگی باطنی، تنها منتقل می شود، یا به تعبیری، فقط قالب عوض می شود و محتوی همانست که بود یا می باید باشد.
متنی که خوندین نوشته پشت جلد این کتاب بود، البته کتابی که در دست من هست ترجمه آقای بهمن فرزانه و از انتشارات امیر کبیر هست، ولی قدیمی تر از اونه که بخوام قیمتشو بگم!!! امیدوارم چاپ جدیدشو پیدا کنین و بخونین و لذت ببرین...