0

[نام کتاب] داستان جشن فرخنده

 
ahmadfeiz
ahmadfeiz
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 20214
محل سکونت : تهران

[نام کتاب] داستان جشن فرخنده
جمعه 10 تیر 1390  12:41 PM

توضیحات:

بابام روی کرسی نشسته بود و ریشش را شانه میکرد که سر پاکت را باز کزدم. چهار خط چاپی بود، حسابی خوشحال شدم چون اگر قلمی بود یا خط شکسته داشت اصلا از عهده من بر نمی آمد!
- ده بخون چرا معطلی بچه؟
و خواندم: به مناسبت جشن فرخنده 17 دی و آزادی بانوان مجلسی در مجلس جنی در بنده منزل…
که بابام کاغذ رو از دستم کشید در همان لحظه شنیدم که: بده بینم کره خر
 
.

 

.
نویسنده : جلال آل احمد

 

منبع : www.irtanin.com

 پسورد : www.irtanin.com

پیامبر (ص): صبر اگر به بیقراری رسید دعا مستجاب می شود.

عزیز ما قرنهاست که چشم انتظار به ما دارد!

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها