داستان خرسهاي پاندابه روايت يك ساكسيفونيست كه دوست دختري درفرانكفورت دارد/ ماتئي ويسني يك
جمعه 10 تیر 1390 7:30 AM
با اين كه تابحال نمايشنامه نخونده بودم و قصد خوندنشم نداشتم،اين نمايشنامه رو به سفارش يكي از دوستان وبا توجه به اين كه قرار نبود پولي بدم و خيلي هم كم حجم بود قرض گرفتم و خوندم و غصه خوردم كه تمام اين سالها نمايشنامه نميخوندم.
اول از معرفي خود نويسنده شروع ميكنم كه البته منم با خوندن جلد كتاب باهاش اشنا شدم. ماتئي ويسني يك متولد ۱۹۵۶ روماني از سال ۱۹۸۷ در فرانسه زندگي ميكند. بين سالهاي ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۷ چهل نمايشنامه ،يك رمان و سه كتاب شعر به زبان رومانيايي نوشت. اكثر اين نوشته ها ،به جز شعرهايش در روماني ممنوع شدند. او از سال ۱۹۸۸ نمايشنامه هايش را به زبان فرانسوي مينويسد و به عنوان يكي از بهترين نويسنده هاي فرانسوي زبان امروزي در دنيا شناخته شده است.
داستان از جايي اغاز ميشود كه زني به مردي ساكسيفونيست قول ميدهد نه شب پيش او باشد و اين نه شب اغاز عشقي عميق ميان انهاو اسماني شدن ان را باعث ميشود.
حتي اگر طرفدار داستانهاي رمانتيك نباشيد روند داستان، ديالوگهاي جذاب و پايان بندي عالي اين كتاب را نميتوانيد رد كنيد و اگر طرفدار كتابهاي رمانتيك باشيدبدون شك تا بحال نمايشنامه و داستاني نخوانده ايد كه از اين رمانتيك تر باشد(توجه داشته باشيد كه برخي ازكتابهاي ابكي را اصلا نبايد رمانتيك فرض كرد).
در ضمن اين نمايشنامه كه از نشر ماه ريز است برنده ي جايزه ي بزرگ (اس.آ.سی.دی) و جايزه (ابو مارشه) براي برگردان به فارسي شده است.
پ.ن:نميدونم چرا نام مترجم توي كادر جا نميشه.مجبورم اينجا نام ايشونو بگم. تينوش نظم جو.