وجه تسمیه تهران - (طهران یا تهران)
پنج شنبه 9 تیر 1390 11:00 AM
وجه تسمیه تهران
درباب وجه تسمیه تهران عقاید و نظرات متفاوتی اظهار شده است. مرحوم سعید نفیسی در این خصوص نوشته است:
« وجه تسمیهای که یاقوت در معجمالبلدان آورده و قزوینی در آثار البلاد تکرار کرده است، به این قرار است که مردم این ناحیه در هجوم خصم به زیرِزمین پناه میبردند و ایشان را تَه ران گفتهاند. مشتق از تَه به معنی زیر و ران به معنی راننده از فعل راندن؛ یعنی کسانی که به تَه میرانند و پس از آن این اسم که بدواً بر اهالی اطلاق می شده است بر این ناحیه قرار گرفته است. میتوان گفت که این وجه تسمیه به ذوق نمینشیند و مخصوصاً اگر در اسامی قرای اطراف ری تفحص کنیم میبینیم که لفظ ران در دنباله اسامی بعضی از قرا و محال دیگر مثل جماران، نیاوران، شمیران، قصران و تهران دیده میشود و از این قرار می بایست همه از فعل راندن مشتق شده باشد و حتا در نقاط دورتر از طرف ری.»
فرهنگ نظام، تهران را واژهای فارسی دانسته و وجه نامگذاری آن را چنین ذکر کرده است:
« تیران منسوب به تیر است که نام فارسی عطارد است. شاید ده مذکور به نام ستاره تیر، که در ایران قدیم مقدس بوده، بنا شده یا منسوب به شخص تیرداد نامی بوده. » و دلیل این نظریه را الف و نون آخر کلمه تیران آورده است؛ زیرا در ایران قدیم مرسوم بوده است که شهرها و دهات را به وسیله الحاق الف و نون نسبت به سازنده آن نامگذاری میکردند. احتمال دیگری که این فرهنگ داده این است که چون اوستا تئیره نام قلهای است از البرز، شهر مذکور را تیران و منسوب به آن قله دانسته و در هر صورت طهران و تهران را غلط مشهور و نام صحیح تاریخی آن را تیران میداند.
به نظر میرسد قول مرحوم کسروی در مورد وجه نامگذاری تهران منطقی تر از دیگران باشد. او عقیده دارد:
«تهران شهری است که از هزار سال بازمانده و اکنون تخت گاه کشور است. نام آن از دو بخش پدید آمده تَه و ران. تَه یا که اگر چه در فارسی کنونی معنایی ندارد، ولی در زبانهای بسیار کهن به معنای گرم بوده است. تمام دیههایی که در زبان فارسی دارای بخش تَه یا کََه هستند مانند کهران ، تهران ، کهرم یا جهرم دارای هوای گرم بودهاند و ران نیز به معنای مکان است و جاهایی که در نامشان بخش شمی یا سمی پدید آمده جاهای سردسیر است مانند شمیرم و سمیرم و سمیران و شمیران. پس تهران یا کهران جای گرم (گرمسیر) و شمیران یا سمیران به معنای جای سرد (سردسیر) است. این نکته در خور توجه است که شمی یا سمی یا کلمه زمی شباهتی دارد که در بعضی زبانها به معنی سرما و زمستان است. در زبان اوستایی زیما به معنی زمستان است که قسمت زم در زمستان و زمهریر هنوز هم باقی مانده است. »
(طهران یا تهران)
در خصوص املای کلمهی تهران نیز میان مورخان و محققان اختلاف نظر وجود دارد و حتا در سالهای گذشته در این موضوع مباحثی بین محققان و دانشمندان به میان آمد که تا مدتها ادامه داشت.
خطیب بغدادی در تاریخ بغداد، ابن بلخی در فارسنامه، محمدبن محمود بن احمد طوسی در عجایب نامه ، سمعانی در الانساب، ظهیرالدین نیشابوری در سلجوقنامه، قاضی عمادالدین در عجایب البلدان، شرف الدین علی یزدی در ظفرنامه تیموری و بسیاری دیگر از دانشمندان و محققان در آثارشان تهران را با طا و به صورت «طهران» ثبت کردهاند.
یاقوت در معجم البلدان با آن که آن را با طا ضبط کرده است اما مینویسد: « ... این کلمه عجمی است و ایشان تهران گویند. » و پس از آن قزوینی در آثار العباد آن را با تای منقوط (ت) آورده است.
محمد حسن خان صنیع الدوله در کتاب مرآت البلدان درباره املای درست کلمهی تهران متنی دارد که مضمون آن چنین است که به منظور نوشتن مطلبی در مورد تهران دچار تردید شدم که نام این شهر را با «طا» بنویسم یا با «ت» ؛ زیرا دانشمندان قدیم علوم جغرافیا در متن عربی و فارسی و نیز محققان علوم ادبی اغلب نام این شهر را با «ت» نوشتهاند و آنهایی هم که با «ط» نوشتهاند توضیح دادهاند که با «ت» صحیح است. ضمن آن که این اسم فارسی است و در فارسی استفاده از «ت» متداولتر است. مدتی در این تردید بودم تا این که به نظرم رسید موضوع را رسماً از وزیر علوم جناب اعتضاد السلطنه سئوال کنم؛ که قول و نظر ایشان نسبت به سایر صاحبنظران، مستندتر و به عنوان سند معتبر قابل استناد است.
ایشان در پاسخ مرقوم فرمودند که نام شهر تهران را با «ت» نوشتهاند و درست هم همین است. در کتاب آثار البلاد بعد از بیهق، که در ردیف «ب» است، تبریز را نوشته و بعد از آن تهران را با «ت» نوشتهاند. در کتاب معجمالبلدان نیز با «ت» نوشته شده است و چون کتابی از معجمالبلدان و آثار البلاد معتبرتر نمیباشد، دیگر لازم نیست به خود زحمت بدهید و به سایر کتب رجوع کنید. به خصوص این که کتاب شما فارسی است و در فارسی از «ت» استفاده میشود.
******