0

جغرافياي اقتصادی حمل و نقل سازماندهي حمل و نقل دريايي

 
alizare1
alizare1
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 6234
محل سکونت : یزد

پاسخ به:جغرافياي اقتصادی حمل و نقل سازماندهي حمل و نقل دريايي
پنج شنبه 2 تیر 1390  2:47 PM

راههاي بزرگ دريايي: كانالهاي كشتيراني دريايي
   مسيرهاي بزرگ برروي اقيانوسها و درياها
   هر چند كه راه دريايي همه جا مي‌تواند وجود داشته باشد، با اين حال در درياها و اقيانوسها به مسيرهاي بزرگي برمي‌خوريم كه نواحي و يا نقاطي را كه متضمن منافع اقتصادي هستند به يكديگر مرتبط مي‌سازند: از آن جمله هستند مسيرهايي كه از بنادر صادر كننده مواد اوليه مي‌آيند، يا مسيرهايي كه بنادر مسافربري را به يكديگر متصل مي‌سازند و يا جبهه‌هاي دريايي كه توليد كننده فرآورده‌هاي مختلف به شمار مي‌روند. اين مسيرها، به صورت شبكه‌اي در‌آمده‌اند كه در نهايت امر به يك گذرگاه عبور اجباري، مانند تنگه‌ها و يا کانال‌هاي بين اقيانوسي پيوند مي‌خورند. با توجه به اين واقعيت كه استفاده از وسايل ماشيني در به حركت در‌آوردن كشتيها، شرايط تحميل شده توسط باد را از ميان برداشته است كشتيراني غالباً براساس كوتاه‌ترين مسيرها صورت مي‌گيرد؛ البته سواي مواردي كه خطرهايي استثنايي مانند خطر كوههايي يخ در ميان بوده باشد.
   يكي از پر رفت و آمد‌ترين خطوط مواصلاتي، مسير مورد استفاده نفت‌كشهاي حاوي نفت خام، از طريق كانال سوئز و يا دماغه كاپ، ميان خاورميانه و اروپاي غربي است.

اگر از حمل نفت خام صرفنظر كنيم، سه چهارم تجارت جهاني، از طريق اقيانوس اطلس صورت مي‌گيرد و 80 درصد از كشتيهاي اقيانوس‌پيما، بنادر مواصلاتي‌شان، در سواحل اين اقيانوس و درياهاي ضميمه آن قرار دارد. سه چهارم تجارت در اقيانوس اطلس، ميان اروپاي غربي و آمريكاي شمالي، يعني ميان فعال‌ترين كانونهاي اقتصادي جهان صورت مي‌گيرد. ورود به درياي مانش و به پادو‌كاله، موجب باريك‌تر شدن شبكه ارتباطي و تمركز فمق‌العاده كشتيها در فضايي كوچك. محدود مي‌شود، كه به ويژه به سبب وفور هواي مه‌آلود، خطري جدي براي امر كشتيراني به حساب مي‌آيند. شبكه‌هاي عمده ديگر در اقيانوس اطلس آنهايي هستند كه از يك سو اروپاي غربي و از سوي ديگر سواحل شرقي آمريكاي شمالي را به آمريكاي مركزي، آمريكاي جنوبي، افريقاي غربي و افريقاي جنوبي متصل مي‌سازند و در نتيجه، با قرينگي در شبكه ارتباطي اقيانوس اطلس مشاهده مي‌شود. علاوه بر‌آن، يك جريان با اهميت، كانال سوئز و جبل‌الطارق را به ايالات‌متحده متصل مي‌سازد كه به ويژه به انتقال نفت خاورميانه و ليبي اختصاص دارد.
   بديهي است، بروز هر نوع تغييري در جغرافياي مواد اوليه، با تغييري در حمل و نقل آن مقارن مي‌شود. بدين ترتيب بوده است كه افزايش سهم كشور ليبي در تامين نفت ايالات‌متحده آمريكا، موجب استحكام جريان مبادلاتي جبل‌الطارق- آمريكا شده و در مقياسي كلي‌تر، نيازهاي رو به رشد ايالات‌متحده به مواد اوليه، توسعه خطوط مواصلاتي ونزوئلا- ايالات‌متحده (براي كانيهاي آهن) و كنگو- ايالات‌متحده را به همراه داشته است.

 مديترانه، از زمان تاسيس كانال سوئز و از هنگامي كه اين كانال به دلايل سياسي با اختلال مواجه نباشد، به صورت يك شاهراه مواصلاتي كشيده از غرب به شرق در آمده است و جريانهاي بزرگ آمد و شد طولي در آن غلبه دارد. با اين حال، راههاي ديگري چون راه فرانسه به الجزاير و يا جريانهاي فرعي مانند راههايي كه جبل‌‌الطارق و يا پرت سعيد را به بنادر ايتاليا متصل مي‌سازند، جغرافياي راههاي دريايي را با پيچيدگي روبرو ساخته است.
   اقيانوس هند، بيشتر پذيراي كشتيهايي است كه از بندر عدن و دماغه كاپ مي‌آيند. در اقيانوس آرام، يك ترافيك دريايي با اهميت، ميان ژاپن- كاليفرنيا و ژاپن- پاناما، خود را بر يك ترافيك در مسير چند ضلعي پيراموني، كه در عين حال شامل خطوط پاناما- پرو- شيلي (از مبدا كرانه‌هاي ايالات‌متحده در اقيانوس اطلس)، و يك مسير پيراموني ديگر كه بر‌آن ترامپينگ ژاپني مسلط است، تحميل كرده است.
   در بي‌شماري از مسيرها، تجارت دريايي برمبناي وسايل حمل و نقل ديگري استوار است: از آن جمله‌اند لوله براي انتقال مايعات سنگين وزن نظير لوله‌هاي نفتي از مبدا كشورهاي خليج فارس به سوي درياي مديترانه، كه در نتيجه عبور نفت از کانال سوئز را منتفي مي‌سازند. ولي ظرفيت ناكافي اين لوله‌ها، موجب شده است تا کانال سوئز هم‌چنان گذرگاه بزرگ تانكرهاي نفت باقي بماند. در مورد حمل مسافر، هواپيما رقابت تنگاتنگي را با كشتيهاي عظيم مسافربري درگير كرده است. بهاي سفر با هواپيما، از بهاي بليت درجه يك كشتيها، گران‌تر نيست؛ ولي هواپيما وسيله‌اي به مراتب سريع‌السير‌تر است. بنابراين در سال 1958، براي نخستين بار، شمار مسافراني كه ميان اروپا و آمريكاي شمالي، با هواپيما جابه‌جا شده‌اند، بر تعداد مسافران كشتيهاي بزرگ مسافري، پيشي گرفته است: 1193000 تن در برابر 975000 تن. در 1972 شمار مسافران كشتيهاي مسافرتي به 101000 تن تقليل يافته است در حالي كه تعداد مسافران هواپيماها به 13 ميليون تن رسيده است. و بدين سبب بوده است كه شركتهاي كشتيراني، سفاين مسافرتي خود را يا به سفرهاي جهانگردي اختصاص مي‌دهند و يا آنها را به معرض فروش مي‌گذارن


وقتی احساس غربت می کنید یادتان باشد که خدا همین نزدیکی است .

******

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها