جغرافياي اقتصادی حمل و نقل سازماندهي حمل و نقل دريايي
پنج شنبه 2 تیر 1390 2:47 PM
سازماندهي حمل و نقل دريايي
سازماندهي حمل و نقل دريايي امروزه در دست نهادها و شركتهاي تجاري است. در كشورهايي با سازماندهي ماركسيستي، اين نهادها و شركتها به دولت متعلقند. در كشورهاي سرمايهداري، دولت دست به تدوين مقرراتي در اين زمينه ميزند (در بسياري از اين كشورها، يك وزارتخانه كشتيراني دريايي برامور نظارت دارد) و در تدارك پارهاي از زيرساختها (مانند چراغهاي دريايي) مشاركت ميجويد. ولي امور اساسي، كه موجب تضمين مساله حمل و نقل ميشود، در اختيار شركتهاي اقتصادي خصوصي، قرار دارد. از سويي ملي كردن آنها، بدان سبب كه بخش بزرگي از فعاليتها در خارج صورت ميگيرد، امري دشوار است. با اين حال، ضرورت ساختن ادوات و ملزومات جنگي از يك سو و حفظ خدماتي كه چندان سودآور به نظر نميرسند از سوي ديگر، دولت را ناگزير ساخته است تا تامين بخشي از تجهيزات كشتيها را خود برعهده بگيرد. به اين ترتيب در ايالاتمتحده، قسمتي از ناوگان تجاري اين كشور به دولت تعلق دارد.
در نظام اقتصادي قديم، به استثناي برخي از بنادر بزرگ مانند جنوا و ونيز، كشتيها عموماً به تجار تعلق داشته است. در اين نظام، ناخدا كه فرد مورد اعتماد مؤسسه اقتصادي مربوط به شمار مي آمده، حتي در خريد بار كشتيها نيز به مداخله ميپرداخته است. خدمه كشتي نه تنها به كار حركت كشتي اشتغال داشتهاند، بلكه در امر بارگيري و تخليه آن نيز شركت ميجستهاند. امروزه سازماندهي امر حمل و نقل دريايي، وظيفه پيچيدهاي است و شامل امور اساسي زير ميشود:
1) شركتهايي ويژه تجهيز كشتيها، كه عموماً با سازمان كشتيراني مشتبه ميشود و در واقع وجه تمايز آن، در موضوع ترامپينگ نهفته است. اين شركتها متعلق به كمپانيهاي بزرگ هستند و غالب آنها در فاصله سالهاي 1873 تا جنگ جهاني 1914 ايجاد شدهاند. به عنوان مثال ميتوان از شركت (شبه جزيرهاي و شرقي) كه قديمترين تشكيلات از اين دست است و (شركت عمومي ماوراء اقيانوس اطلس) نام برد كه بعدها به صورت يك شركت مختلط در ديگر شركتها، مانند (شركت حمل و نقل دريايي) و (شركت متحد حمل و نقل) و غير آن ادغام شده است.
برخي بار كشيهاي تخصصي، و به ويژه حمل بخشي از فرآوردههاي نفتي، كه غالباً به شركتهاي توليد كننده نفت تعلق دارند از حوزه عمل اين شركتهاي كشتيراني خارج ميمانند. در واقع اين بيشتر شركتهاي ويژه حمل و نقل، مانند شل (كه سابق براين در حمل صدف تخصص يافته بود و نام و علامت كنوني شركت، يادآور اين سابقه است) هستند كه در شركتهاي توليدي و در صنايع پالايشگاهي ادغام گرديدهاند.
شركتهاي كشتيراني ميتوانند در مركز شركتهاي بزرگ قرار گيرند. آنها همچنين قادرند دست به تأسيس شركتهاي وابسته در حمل و نقل هوايي بزنند؛ شركتهايي كه توانستهاند در قلمرو حمل مسافر به خوبي با كشتيهاي بزرگ مسافربري به رقابت برخيزند. اختلاط ميان شركتها در كشور ژاپن، به ابعاد بسيار وسيعي دست يافته است و گروهي مانند، ميتسوبيشي صاحب بسيار از كارخانههاي فلز كاري شده است و بسياري از بخشهاي اقتصادي را زير سلطه خويش دارد
2) شركتهاي ديگري وجود دارند كه در امر باراندازي و نقل مكان كالاها تخصص يافتهاند و در نتيجه خدمه كشتيها را از انجام كارهاي شاق و طاقتفرسا، معاف داشتهاند. از جمله اين شركتها ميتوان به (شركت دريايي صنعتي) اشاره كرد. چنين شركتهايي نه تنها صاحب دستگاههاي بالا برندهاند، بلكه هم چنين داراي انبارهاي ذخيره و سيلوها نيز هستند. اين شركتها غالباً موفق به اخذ امتيازاتي از مقامات بندري ميشوند كه در واقع انحصاراتي واقعي به شمار ميآيند. آنها در انجام امور از باراندازاني استفاده ميكنند كه غالباً فاقد كار ثابت دائمي هستند، زيرا كه آهنگ وصول كشتيها به بنادر از قبل قابل پيشبيني نيست. از سويي تشكيلات سنديكايي باراندازان، سازمان قدرتمندي است؛ به نحوي كه ميتواند با مخاطرات مربوط به بيثباتي مشاغل مقابله كند. با اين حال خودكاري و توسعه استفاده از كانتينر، باراندازان را با خطر بيكاري مواجه ساخته است
.. 3) وجود شركتهاي بيمه دريايي، كه عمدهترين آنها، شركت لويد بريتانياست كه خود از ادغام بيمه گزاران (كافه لويد) حاصل آمده است.
4) دفاتر و بورسهاي كرايه كشتيها كه در آنها نرخ حمل و نقل مورد مذاكره قرار ميگيرد و يا ميتوان در آنها به اجاره كشتي براي يك سفر دريايي و يا براي مدتي معين پرداخت. به عنوان مثال ميتوان به دفتر (بالتيك اكسچنج) لندن اشاره كرد كه معتبرترين بورس كرايه كشتيها در عالم به حساب ميآيد.
5) بالاخره شركتهاي ديگري وجود دارند كه كمپانيهاي كشتيراني و بيمه را در جريان وضع بازار و بهاي كشتيها قرار ميدهند. مثلاً در فرانسه، دفتر وريتا در مورد هر كشتي، مجموعه گزارشهايي در اختيار دارد كه اطلاع از آنها براي شركتهاي بيمه، نهايت ضرورت را داراست.
6) مؤسسات نجات، كه با كشتيهايي كه در خطر غرق شدن قرار دارند وارد مذاكره ميشود و در قبال قبول مخاطراتي به منافعي دست مييابند؛ اين چنين مؤسساتي ميتوانند وابسته به تاسيسات بندري بوده باشند.
7) بنادر، به نوبه خود نوعي مؤسسه سرمايهداري محسوب ميشوند، كه با وصول عوارض گوناگون (مانند عوارض هدايت كشتيها در بندر، عوارض پهلو گرفتن كشتيها، عوارض اقامت كشتيها در بندر) تاسيسات خود را اداره ميكنند و امر يدك كشيدن و ناخدايي در آبراههاي منتهي به بندر را برعهده ميگيرند.
8) بديهي است كه صنايع كشتي سازي نيز براي كشتيراني دريايي يک نياز ضروري است
******