ابوبكر و قتل مسلماناني كه زكات نپرداختند
سه شنبه 31 خرداد 1390 11:27 PM
اينان كسانى بودند كه چون در منصب جانشينى ابوبكر نسبت به پيغمبر، ترديد داشتند، از پرداخت زكات به وى كوتاهى ورزيدند، نه اينكه در اصل وجوب زكات ترديد داشتند ؛ به طورى كه محمد حسنين هيكل در كتاب الصديق ابوبكر! (1) مى نويسد:
محدثين نامى و حافظان اخبار ، روايت كرده اند كه ابوبكر گفت : به خدا قسم ! اگر اينان زكات سالانه اى را كه به پيغمبر مى دادند از من دريغ بدارند، به همين دليل با آنها جنگ خواهم كرد.
ولى عمر - كه متوجه عواقب سوء اين تصميم بود - گفت : چگونه مى خواهى نبرد كنى با كسانى كه پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - فرمود: مأ مور شده ام با مردم پيكار كنم تا معتقد شوند كه خدايى جز خداوند يكتا نيست و محمّد نيز فرستاده اوست ، و هر كس اعتراف كرد، مال خونش از طرف من مصون است مگر اينكه حق آن را ادا نكرده باشد و حساب آنها نيز با خداست ؟!
ولى ابوبكر سخن عمر را به هيچ گرفت و بلا درنگ گفت : به خدا قسم با كسى كه ميان نماز و زكات فرق مى گذارد، جنگ خواهم كرد؛ زيرا زكات حق مال است و پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - فرمود: مگر حق آن را ادا نكرده باشد. (2)
بخاري در صحيحش در كتاب استتابة المرتدين، باب قتل من أبي قبول الفرائض... و مسلم در صحيحش، كتاب الايمان، باب الامر بقتال الناس، از ابوهريره نقل ميكند كه گفت:
وقتي پيامبر از دنيا رفت و ابوبكر به خلافت رسيد و هر كه از عرب ميخواست كافر و مرتد شد، عمر گفت: اي ابوبكر! چگونه مردم را به كشتن ميدهي درحالي كه رسول خدا صلي الله عليه و آله فرموده است: من مأموريت يافتم كه با مردم بجنگم تا وقتي كه بگويند: لا اله الا الله پس هر كه لا اله الا الله بگويد، مالش و جانش را از من در امان نگهداشته است مگر حقي در اين ميان ضايع شود و حسابش با خدا است؟ ابوبكر گفت: به خدا قسم، بدون محابا هر كس را كه بين نماز وزكات فرق بگذارد ميكشم زيرا زكات حق مال است. به خدا سوگند اگر زكاتي را كه در زمان پيامبر پرداخت ميكردند، ولو به مقدار كم به من ندهند، با آنها كارزار خواهم كرد. عمر گفت: به خدا قسم به نظرم رسيد كه خداوند سينه ابوبكر را براي جنگيدن گشوده است و فهميدم كه حق با او است.