کوه سبلان
ساوالان محل وحی بر زرتشت نبی
(ساوالان=در زبان تركی به معنی گیرنده وحی)
اوغلو اولموش آنا تك گؤزلرین آغلار گورورم
هر طرفدن چكیلیب سینه وه داغلار گورورم
آی آلان اوستونو غم چیسگینی ، هر یانی دومان
آی یاغان باشینا غملر اودو ، یاسلی ساوالان ...
چنلی بئلده «ده لی لر » قوْی یئنه قورسون بوساطی
قوچ كوراوغلو یئنه جولانه گتیرسین قیرآتی
هئچ زامان اصلین ایتیرمز او كی دوزگوندو ذاتی
آند اولا آدیوا ، آی گوزلری آغلار – یاشی قان
آی یاغان باشینا غملر اودو ، یاسلی ساوالان ...
نئچه پیغمبرین مزاری بورادا وار .«ساو» وحی دئمكدیر . بیزیم قدیم تورك بابالاریمیز پیغمبره (ص) ؛ «ساوجی » دئییب لر . یعنی وحی گتیرن . « آلان » دا كی توركجه میزده میدان معنی سینده گلیب . دئماق اولار كی ساوالان ، وحی مئیدانی دیر . هر زامان كی باخیرام باشینا قار وار گؤرورم
قله سلطان ساوالان
سلطان: قله اصلی یا آتشفشان ساوالان که یکی از زیباترین قلل آتشفشانی ایران و جهان که به آن لقب «سلطان» داده اند بلندترین نقطه آذربایجان (۴۸۱۱ متر) و پس از دماوند، دومین قله آتشفشانی خاموش معروف ایران است.
قله سلطان به شكل مخروط زیبایی است و حدود پنج كیلومتر مربع مساحت دارد. دهانه آتشفشان خاموش آن در جنوب شرقی قله و در داخل این دهانه دریاچهای با محیط بیضی شكل به اقطار 145 و 80 و عمق تقریبی 40 متر وجود دارد. آب دریاچه 25 متر پایین تر از لبه های مخروط آتشفشانی است و در ردیف دریاچه های آتشفشانی محسوب می شود که از لحاظ علم دریاچه شناسی یا لیمونولوژی درجهان بی نظیراست.
آب آن به استثنای اواسط تیر ماه تا اوایل شهریور در تمام فصول سال یخ بسته و منجمد است و درجه حرارت آن از درجه حرارت محیط تبعیت می كند و آب ان تنها از طریق ریزش برف و ذوب آن تامین می شود. آب آن آبی مایل به سبز و زلال كه از نظر شیمیائی جز آبهای سولفاته كلسیك و سدیك بسیار سبك و غنی از سیلیس است.
مشهوراست که قبر زرتشت پیامبردرکناراین دریاچه وزیریکی ازتخته سنگ ها قرار دارد.
سنگ معروف محراب داشی (سنگ محراب) در قسمت شمالی قله سلطان و در مسیر جبهه ی اصلی یعنی شمال شرقی واقع است که در کتاب معجم البلدان به قبور حضرت حامد (گائوماته زرتشت) و حضرت هود پیامبر(سپیتمه جمشید) در زیر این سنگ اشاره شده است. گویند سنگ محراب محل عبادت زرتشت بوده است .
قداست ساوالان
میگویند یکی از نشانههای تقدس ساوالان سوگند به آن است، نام ساوالان هنوز یکی از مهمترین سوگندهای ساکنان اطراف کوه و عشایر کوچنده شاهسون به شمار میآید. سوگند را به عنوان «سولطان ساوالان» یاد میکنند چرا که کوه بدین نام شناخته میشود . اهالی باور دارند که وقتی نام ساوالان برده میشود به ویژه وقتی به آن سوگند یاد میکنند، مار از شکارش دست میکشد.
آقای سیدعلی طاهری در کتاب سراب از دیدگاه جغرافیایی می نویسد: "از نقطه نظر مذهبی و تاریخی باستان شناسان معتقدند کوه ساوالان چون طور سینا جزو رشته کوه های مقدس است. برای اینکه زرتشت پیامبر در آن کوه ملهم گشته و به مقام پیامبری معبوث گردیده است و به مثابه طور زرتشت تلقی می گردد لذا این رشته کوه قبل از اسلام از دیدگاه امت زرتشت جنبه مقدسی یافته و پرستشگاه مردم باستان ایران زمین بوده و مخصوصا آتشفشان بودن آن کمک شایان توجهی به این امر نموده است.
دکتر محمد میرشکرایی در مقاله «ساوالان، کوه بزرگ و مقدسترین کوه ایران» مینویسد : تا چند دهه پیش، بسیاری از مردم کوهپایه نشین ساوالان با نیت زیارت راهی کوه میشدند و وقتی باز میگشتند، خویشان و همسایگان و آشنایان به دیدنشان میرفتند و زیارت قبولی میگفتند و گاهی هدیهای هم برای زایر از زیارت کوه آمده میبردند. رسم رفتن به دیدار کسانی که از سفرهای زیارتی بر میگردند در همه مناطق ایران معمول بودهاست و هنوز هم رواج دارد. وجود این رسم در مورد راهیان ساوالان، بیانگر این است که ساوالان در فرهنگ مردم محل با همه معنای کلمه، یک زیارتگاه است.
نقل ساعدی در کتاب «خیاو» هم نشان از همین معنا دارد که میگوید چوپانان به کسانی که راهی بالای کوه هستند سفارش میکنند که پاک باشند و دریاچه را آلوده نکنند.
ساوالان کوهی که از بهشت آمدهاست : مردم منطقه بر این باورند که ساوالان یکی از هفت کوه بهشت است. در این باره روایتی دارند که: روزی روزگاری در جایی که امروز ساوالان قرار گرفتهاست، شهری بود با مردمانی متجاوز و آلوده به گناه. خداوند برای آنها پیامبری فرستاد تا هدایتشان کند. اما آنها همچنان نافرمانی کردند. پس خداوند از فرشتگانش خواست که یکی از کوههای بهشت را روی شهر مردمان گناهگار قرار دهند. از میان کوههای بهشت، تنها ساوالان داوطلب این کار شد. یکی از فرشتگان، ساوالان را بر بالهای خویش قرار داد و به زمین آورد و در هنگامی که پیامبر با پیروانش برای عبادت از شهر خارج شده بودند، کوه را روی شهر قرار داد.
میرشکرایی معتقد است: «این قصه با ساختاری کم و بیش همانند در تمام منطقه اطراف ساوالان روایت میشود. بنابر یکی از روایتها، مردمانی که در این شهر زندگی میکردند از قوم لوت بودند و فرشتهای که کوه را بر بال خود به زمین آورد «جبرئیل» بود. در این روایت رد پای تغییرات دوره اسلامی به روشنی پیداست.«
از جمله شواهد و منابع تاریخ كه به كوه ساوالان و نیز صعودهای زیارتی به این كوه اشاره داد می توان به منابع زیر اشاره كرد:
۱ ـ بر اساس نوشته ای از هانری ماسه در كتاب «معتقدات و آداب ایرانی» آمده است: «ایرانیان، كوه ساوالان در آذربایجان را بسیار گرامی می دارند. می گویند در سیلگاه پر از برفی كه در قله این كوه هست بدن انسانی به چشم می خورد كه همیشه به حالت یخ بسته است ولی به طور كامل نگاهداری شده است. بجز یكی از دندان ها و قسمتی از ریشش.
۲ - در كتاب آثار البلاد و الخبار والعباد ذكریا بن محمد بن محمود المكمونی القزوینی آمده است: زرتشت از آذربایجان بود و چندی از مردم كناره گرفت و در كوه سبلان به سر برد و از آنجا كتابی آورد. ۳ ـ در كتاب تاریخی دیگری آمده است: سبلان (سولان) و آن كوهی عظیم و بلند در حوالی اردبیل و به شرافت مشهور و بسیاری از اهل الله در آن كوه عبادت گزیده و ریاضت كشیده اند.
۴ ـ دركتاب معجم البلدان به ارتفاع ۴۸۱۲ متری سبلان، وضع آتشفشانی آن و نیز به قبور حضرت حامد و حضرت هود پیامبر در زیر سنگ محراب اشاره شده است.
۵ ـ در تاج العروس فی شرح القاموس زبیدی آمده است: كوه سبلان از معالم صالحان و اماكن متبركه و مزارات است و سبلان لقب عده ای از محدثان از آن جمله سالم و ابراهیم بن زیاد، خالدبن عبدالله و خالد بن دهقان است.
۶ ـ خاقانی شیروانی در ۵۹۵ هجری قمری، حدود ۸۰۰ سال پیش خود به قله سبلان صعود كرده و شعر او كه در آن از حضرت موسی و نیز حضرت خضر نام برده شده سندی بر صعود او به سبلان است.
این باور ها و اعتقادات سبب شده كه همه ساله عده كثیری از ایلات و عشایر و روستاییان اطراف ساوالان جهت شكرگزاری از موهبت های الهی و زیارت دریاچه تا قله صعود كنند. از نظر مردم منطقه بخصوص ایلات، «ساوالان» تنها یك منطقه ییلاقی نیست، بلكه نشانه مردانگی، قهرمانی، سربلندی و پناهگاه مظلومان و یاور دردمندان است. ایلات و عشایر همواره با ساوالان درد دل می كنند و از آن استمداد می طلبند و با احترام و عزت به او «سلطان ساوالان» لقب می دهند و خود و ساوالان را یكی می دانند. شعرهایی كه از زمان های دور و سینه به سینه نقل شده دلیل قاطعی بر عظمت و جایگاه ساوالان در زندگی ایلات و عشایر منطقه دارد. از آن جمله: ساوالان سلطانیمدی سلطانیمدی، جانیمدی شانلی آدی دونیادا منیم آدیم سانیمدی.
(ساوالان سلطان من است) (سلطان من و جان من است) (نام پرآوازه او در جهان اعتبار و افتخار من است) آثار و شواهد باقی مانده از دوران های تاریخی بخصوص آثار باقی مانده از دوران پیش از مادها، بخصوص دوره اورارتورها در این منطقه و نیز آثار موجود در اطراف سنگ محراب ساوالان دلیل قاطعی بر صعودهای زیارتی به كوه ساوالان در دوران های تاریخی است.
افسانه ها و حکایتها
می گویند بر چکاد بلند سبلان ، هر سپیده دم بانک خروسی با سر زدن سپیده به گوش می رسد و همزمان با آن سه چشمه کوچک آشکار می شود ، یکی زعفرانی رنگ، یکی شیری رنگ و دیگری به رنگ آب. اولی از شربت شیرین تر، دومی از شیر گواراتر و سومی از اشک زلال تر . اما این چشمه ها جز به چشم پاکان نمی آیند.
می گویند در ساحل دریاچه ، حضرت سلیمان ، جام یاقوت بزرگی را با زنجیر بسته است . این جام را اگر خوب نگاه کنی در کف دریاچه می بینی و اگر دلی پاک و اعتقادی کامل داشته باشی جام به سطح آب می آید و می توانی از آن آب زندگی بنوشی و کسانی را که طمع در ربودن آن کنند با خود به قعر دریاچه می کشاند.
میگویند هنگام باز شدن یخها، گرداب عظیمی دردریاچه پدید میآید که هر آنچه را در آن وجود دارد به ژرفای تاریک و ناپیدایدریاچه میکشاند. مردم روایتی دارند از درویشی که عصایش در این گرداب میافتد و سالها بعد آن را در کربلا در دست کسی میبیند. او میگوید که عصا را از آب فرات گرفتهاست. درویش نشان مهری در زیر آن را میدهد و عصایش را میگیرد. این قصه به صورتهای مختلف در سایر نقاط ایران درباره جریان آبهای زیرزمینی نیز وجود دارد. اما در اینجا نکته قابل توجه، تقدس هر دو مکان دریاچه سبلان و شهر کربلاست.
در ایران " حرم" به معنای مکان زیارتی است، بنابراین، نام حرم به خودی خود نشان از تقدس و حرمت دارد. درافسانه ها آمده است که حرم داغ مرد را به خود راه نمی دهد و از بالای بلندی به ته دره پرتابش می کند، حتی زنان باردار به سبب این که شاید فرزند پسر در شکم داشته باشند نباید به آن نزدیک شوند وگفته میشود که تنها زنان اگر جراتش را داشته باشند میتوانند از آن بالا روند.
میگویند در ستیغ حرم، زیارتگاهی است و در آن چراغی هست که همیشه روشن است. اما برای این که چراغ را ببینی باید دلی پاک داشته باشی.
حکایت کنند که ساوالان محل پیكار قهرمانانی همچون بابك با تهاجمات عباسیان بوده و بنا به قولی اسب بابك بعد از دستگیری بابك خود را به یكی از آبگیرهای سبلان انداخته و خودش را غرق كرده، به همین سبب چند آبگیر به نام "آت گولی" در سبلان وجود دارد.
میگویند در جناغ حرم سنگ نبشتهای از دوره بابک وجود دارد که روی آن نوشته است: «به اندازه شنها و سنگهای ساوالان در این جا از سپاهیان خلیفه کشتیم».