کانت و خودآگاهی (سخنرانی پروفسور هاول درباره کانت)
شنبه 21 خرداد 1390 6:23 PM
کانت و خودآگاهی (سخنرانی پروفسور هاول درباره کانت)
پروفسور دکتر "روبرت هاول"استاد فلسفه و متخصص در دانشگاه دولتی نیویورک است. او مدرک دکترای خود را از دانشگاه میشیگان دریافت کرده و عمده تحقیقات و برنامههای خود را بر روی تاریخ فلسفه جدید مخصوصا کانت، متافیزیکی تحلیلی و زیباییشناسی متمرکز کرده است. "هاول " مخصوصا به سوالاتی علاقهمند است که پیرامون "بازنمود " و "ارجاع " اشیا مطرح شده و در فلسفه هنر مورد بحث است. از "هاول " رسالت و مقالات متعددی در زمینه فلسفه منتشر شده است.
معروفترین کتاب او که در سال 1992 منتشر شد "قیاس استعلایی كانت" نام دارد. موضوع سخنرانی هاول در انجمن حکمت و فلسفه ایران به بیان معرفت از دیدگاه کانت پرداخته و بیان می کند در چارچوب نظریه شناخت، معرفت بر دو نوع است:
1ـ شهود (INTUITION)
2- معرفت (KNOWLEDGE)
در واقع معرفت، یعنی شناخت چیزها تحت یک ساختار طبقه بندی. اما شهود از دو طریق یعنی از طریق حواس بیرونی و یا از طریق حواس درونی به دست میآید. و شهود در این حالت یعنی شناخت یک شی خاص." من وقتی دارم چیزی مینویسم، از کجا میدانم که "من " مینویسم، دانستن اینکه من که هستم که در حال نوشتنم جمع بندی جنبه خود آگاهی است. "کانت از طریق اشاره "من فکر میکنم" و با توجه به خود "من " در این جمله در صدد تبیین خودآگاهی است. دکتر "هاول " سپس از طریق اشاره "من فکر میکنم" به شرح خودآگاهی به عنوان چیزی مستقل از ایده آلیسم استعادیی پرداخت. او اساس این شرح را در ده اصل صورتبندی کرده است:
1- وقتی میخواهیم چیزی را بشناسیم عمل "من فکر میکنم " روی میدهد، در واقع "من فکر میکنم " عمل اندیشیدن است که خود به خود روی میدهد و میتواند توام با تمام بازنمودهای ما باشد.
2- من فکر میکنم یک باز نمود ساده است. پس "من فکر میکنم " یک باز نمود کاملا خالی و تهی است و حتی یک مفهوم هم نیست، بلکه فقط یک آگاهی خالی است که با مفاهیم دیگری همراه است.
3- "من فکر میکنم " هیچ چیز درباره ویژگیها یا ماهیت خود "من " نمیگوید و هیچ صحبتی درباره اینکه "من " ممکن است فینفسه وجود داشته باشد نمیکند.
4- بنابراین اگرچه "من فکر میکنم " هیچ ویژگیای از "من " را نشان نمیدهد پس "من فکر میکنم "، یک "موجودیت" را باز نمود میکند.
5- چون "من فکر میکنم " مستلزم "شهود " نیست، پس موجودیتی را که بازنمود میکند علامت و نشانهای در تجربه ماندارد. در حقیقت "من"در تمام تفکرات وجود دارد اما هیچ شهودی وجود ندارد که آن را از دیگر متعلقات شهود افتراق دهد.
6- با توجه به بند 2 و 3 و 5 ما از طریق "من فکر میکنم" آگاهیای در ماهیت یا تعین شرایط "من " به دست نمیآوریم. یعنی موجودیتی که "من " فینفسه مستقل از فهم ما از طریق "من فکر میکنم " باشد. تا آنجایی که فهم و ادراک ما از این موجودیت به وسیله "من فکر میکنم" به دست میآید. مشخص کردن آن کاملا «صوری» و «کارکردی» است.
7- بازنمود "من فکر میکنم" یک خود آگاهی اولیه واصیل است.
8- هر فهمی که از "من" داریم – جدا از فهمیدن ساده من به عنوان هست و مندی که تفکرات مخصوص متنوعی دارد – میتواند تنها از طریق بازنمود "من" حاصل آید. هر تلاش برای فهم "من" بدون استفاده از بازنمود "من" یا ناکام است یا دچار "دور " (CRICULAR) خواهد شد.
9- ماهیت خودآگاهی که ما از طریق "من فکر میکنم" به دست میآوریم نمیتواند به وسیله هیچ عینی یا باز نمودی تبیین شود یا حتی به آنها تحویل شود. چون آنها خودشان از طریق یا همراه با "من فکر میکنم " شناخته میشوند. هر گونه تلاش برای رسیدن یا به دست آوردن هر تحویل یا تبیین اینچنینی یا ناکام یا دوباره در همان خودآگاهی که تلاش میکنیم از طریق "من فکر میکنم " یا حتی "من" تبیین کنیم مشخص میشود.
10- نفسی که میاندیشد"من فکر میکنم " همان موجودیتی به عنوان نفس است که از طریق حواس درونی آشکار میشود. در پایان "هاول " به مسئله ارجاع مستقیم و "من فکر میکنم " پرداخت یعنی "من " دیگر احتیاجی به شکافتن و تحلیل ندارد تا خودش را به ذهن متفکر بشناساند، به این ارجاع مستقیم میگویند .
روزنامه شرق –ش 317
مدیر تالار مهدویت
مدیر تالار فلسفه و کلام
id l4i: hoosianp_rasekhoon
mail yahoo: hoosianp@yahoo.com
ان الوصول الی الله سفر لا یدرک الی بامتطاء الیل
رسیدن به لقاء پروردگار میسور نیست مگر با درک نشاهه شب