به مناسبت روز مبارزه با سلاحهاي شيميايي و ميكروبي
شايد در هيچ كجاي دنيا به اندازه ايران، مردم نتوانند عنوان سلاح شيميايي را با گوشت و خون خود لمس كنند. ملتي كه فرزندانش گازهاي مسموم را فرو دادند و جهانيان و دموكراسي غربي سكوت و متجاوز را تقويت كردند. گازهاي سمي زخمهايي در سينهها نهادند كه داغ آن تا نسلهاي بعدي نيز ميماند. زخمهايي كه از عشق است. عشق غيورمرداني كه دل به وسعت دريا داشتند و بهاي آزادي كشور را با جان خود پرداختند.
در تعريف، اسلحه شيميايي به آن دسته از جنگافزارها گفته ميشود كه در آنها يك يا چند ماده شيميايي براي كشتن يا ناتوان كردن انسانها به كار ميرود. ماده شيميايي را در مخزنهايي كوچك يا بزرگ انبار ميكنند كه بهوسيله انسان يا وسيلهاي موتوري حمل و پس از شليك و انفجار، ماده شيميايي پراكنده ميشود. با راكت يا هواپيما هم آن مخزنها پرتاب ميشوند.
جنگافزارهاي شيميايي را ميتوان به جنگافزارهاي داراي سمهاي چشمي، بيني و دهاني، ريهاي يا پوستي تقسيم كرد، بسته به آن كه به كداميك از اندامها تاثير ميگذارد. برخي از گونههاي عصبي آن كشنده است و بسيار زود انسانها را از پا در ميآورد، برخي ديگر تنها براي مدتي كوتاه يا بلند ناتوان ميكند. برخي گونههاي آن اگرچه كشنده نيست اما ناتوانيهاي جسمي ماندگار پديد ميآورد و زندگاني را بسيار سخت ميكند.
برگهايي از تاريخ
عراق طي چند دوره مختلف در جنگ از جنگافزارهاي شيميايي استفاده كرد. يكي از نمونه حملات شيميايي عراق، پس از عمليات بدر در زمستان سال 63 بود كه موجب شد ايران از سازمان ملل بخواهد يك هيات كارشناسي از منطقه بازديد كنند. در پاسخ، دبيركل طرح 8 مادهاي خود را تهيه و به 2 كشور ايران و عراق ارائه كرد.
در اين طرح پيشبيني شده بود كه 2 كشور با پذيرفتن كنوانسيون سلاحهاي شيميايي از ادامه حملات شيميايي جلوگيري كنند. درخواستي كه ايران آن را پذيرفت، ولي عراق آن را رد كرد.
سال 1364 موج جديدي از حملات شيميايي در مناطق عملياتي بدر و خيبر آغاز شد. در پي اين حملات، ايران بار ديگر از دبيركل خواست تا هيات كارشناسي ديگري به منطقه اعزام شود. نتيجه بازديد اين هيات و گزارش آن به شوراي امنيت، صدور بيانيهاي از طرف شورا بود كه در آن اتهام عراق مبني بر حمله شيميايي عليه نيروهاي ايراني تاييد شده بود.
يكي ديگر از مقاطعي كه رژيم عراق به سلاحهاي شيميايي متوسل شد پس از عمليات ايران در منطقه فاو (20 بهمن 1364) بود كه در آن يكي از بيسابقهترين حملات شيميايي توسط اين كشور انجام شد. آنها طي 15 روز با 7000 گلوله توپ و خمپاره حاوي مواد شيميايي و همچنين بمباران منطقه به وسيله بيش از هزار بمب شيميايي موجب شهادت 23 نفر و مجروح شدن 8477 نفر از رزمندگان ايراني شدند.
در اين حملات، عوامل شيميايي جديدي چون گازهاي خفهكننده و سيانور به كار گرفته شد. پس از اين حملات، جمهوري اسلامي ايران مجدد از سازمان ملل خواست هياتي را براي تحقيق به محل اعزام كند و اين بار هشدار داد كه در صورت عدم اقدام اين سازمان، خود به مقابله به مثل خواهد برخاست. اين خواسته ايران موجب تصويب قطعنامه 582 شد كه تنها در بند 2 آن از به كارگيري سلاحهاي شيميايي در جنگ ايران و عراق اظهار تاسف شده بود.
جنگ شيميايي سال 1365 شكل تازهاي به خود گرفت. در اين سال تعداد حملات شيميايي عراق به 79 مورد يعني 2 برابر سال قبل افزايش يافت. در اين سال، سلاح شيميايي به عنوان يك سلاح تهاجمي به كار رفت، در حالي كه قبلا تنها به عنوان يك راهبرد دفاعي از آن استفاده ميشد. محورهاي فاو، شهر مهران، حاج عمران عراق، منطقه شيخ صالح، جزيره مينو، خرمشهر و شلمچه سال 65 شاهد حملات شيميايي عراق بودند. در پي اين حملات، جمهوري اسلامي ايران بار ديگر به دبيركل سازمان ملل شكايت كرد و در مقابل، دبير كل نيز طي بيانيهاي كاربرد سلاحهاي شيميايي را محكوم كرد.
با آغاز عمليات نصر 4 در 7 تير 1366 عراق در يك حمله وحشيانه 4 نقطه شهر سردشت را با استفاده از گاز خردل بمباران كرد. با ادامه سكوت مجامع بينالمللي عراق در اسفندماه، فاجعهاي اتفاق افتاد كه همه جهانيان را تحت تاثير قرار داد و آن بمباران شيميايي حلبچه بود كه به مصدوم شدن بيش از 9000 نفر و كشته شدن قريب به 5000 نفر منجر شد.
در پي اين حادثه، گاردين حمله شيميايي عراق به حلبچه را بزرگترين جنايت جنگي عراق خواند. در پي اين حمله، وزارت خارجه از دبيركل خواست هياتي را براي تحقيق به منطقه اعزام كند، ولي دبيركل اعلام كرد از آنجا كه حلبچه جزو قلمرو ايران نيست، منع حقوقي براي اين بازرسي به وجود ميآيد.
تا زماني كه جنگ ادامه داشت، هيچ كشوري اين اقدام عراق را محكوم نكرد تا اينكه بالاخره پس از جنگ تحميلي، قدرتهاي بزرگ آن را بهانهاي براي اشغال عراق و سرنگوني صدام حسين عنوان كردند؛ در حالي كه اين سلاحها به وسيله همين قدرتهاي غربي در اختيار عراق قرار گرفت و تا وقتي جنگ عليه ايران بود، نه تنها عراق را در استفاده از سلاحهاي شيميايي منع نكردند، بلكه در انتقال علمي و واگذاري مستقيم فناوري به آن از هيچ كوششي فروگذار نكردند.
سالها گذشت تا در دادگاهي بيصدا حسن المجيد، برادرزاده صدام معروف به علي شيميايي به خاطر اين جنايات به اعدام محكوم شد تا نتواند پرده از جنايات حاميان اصلي رژيم صدام بردارد.
روزي براي پاسداشت
در سال 1381 به پيشنهاد ستاد مشترك نيروهاي مسلح و تصويب شوراي عالي انقلاب فرهنگي 8 تير به عنوان روز مبارزه با سلاحهاي شيميايي و ميكروبي نام گرفت.
هشتم تيرماه از آن نظر روز مبارزه با سلاحهاي شيميايي و ميكروبي نامگذاري شد كه روز يكشنبه، بعدازظهر 7 تير سال 1366 برابر با 28 ژوئن 1987 شهر سردشت با جمعيتي حدود 12 هزار نفر با گاز خردل مورد حمله شيميايي قرار گرفت.
دشتي بيدفاع
ساعت 30/4 بعدازظهر 7 تير 1366 هفت بمب شيميايي به سمت شهرستان سردشت شليك شد و 4 بمب به شهر و 3 بمب در روستاهاي اطراف فرود آمد. شهر بمباران شده بود. مردم پس از بمباران از پناهگاهها خارج و براي ديدن مناطق بمباران شده و كمك به همنوعان خود عازم اين مناطق شدند و خوشحال بودند كه كشته و زخمي نداشتند؛ اما پس از مدتي بوي سير گنديده تمام فضاي شهر را فراگرفت. آنها كه در معرض مستقيم بمباران قرار گرفته بودند با چشمهايي كور و متورم و بدنهاي سوخته و تاولزده و تنگي نفس در حالي كه مرتب استفراغ ميكردند نميدانستند تا چند ساعت ديگر زنده ميمانند؟
هواي مسموم همه جا پر شده بود. برخي به دستمال نمدار متوسل ميشدند تا شايد جلوي گازهاي شيميايي را بگيرند، اما هواي مسموم حتي تا زير پوستشان نفوذ كرده بود، از راه حلق گذشته، خونشان را آلوده كرده و سراسر زندگيشان را به سلطه خود درآورده بود.
در اين حادثه كه روز بعد نيز تكرار شد، هواپيماهاي بمبافكن عراقي با بمبهاي شيميايي به 4 نقطه پرازدحام و متراكم جمعيتي شهر سردشت حمله كردند و تمام مردم بيگناه آن شهر و اطراف آن را آماج گازهاي كشنده و دهشتناك شيميايي قرار دادند.
در اين حمله، صدها تن به شهادت رسيدند و بيش از 8000 مصدوم و زخمي بر جاي ماند و همچنان هر ساله تعدادي از اين مصدومان به جمع كشتهشدگان ميپيوندند. ايران با اعزام مجروحان به كشورهاي اروپايي همچون آلمان و فرانسه در پي اثبات استفاده عراق از اين سلاحها بود، ولي تا زماني كه جنگ ادامه داشت، هيچ كشوري آن را محكوم نكرد.
به رغم ممنوعيت بهكارگيري سلاحهاي شيميايي، عراق در جنگ تحميلي عليه ايران به طور مكرر از گازهاي ارگانوفسفره (عوامل اعصاب) و تاولزا (گاز خردل) استفاده كرد و هيچ برخورد جدي از سوي جامعه جهاني و سازمان ملل انجام نشد.
بسياري از شركتهايي كه زمان جنگ به صورت پنهاني در توليد سلاحهاي شيميايي و ارسال آن به عراق نقش داشتند، پس از مدتي تعطيل يا منحل شدند و ردپايي از خود به جاي نگذاشتند.
آسيبهاي خردل
در جنگ تحميلي ايران و عراق صد هزار نفر از رزمندگان و مردم عادي با عوامل شيميايي و به طور عمده گاز خردل دچار مصدوميت شيميايي شدند و احتمال افزايش آمار مصدومان به دليل عوارض آتي آنها همچنان وجود دارد. گاز خردل يكي از شايعترين عواملي است كه به عنوان سلاح شيميايي مورد استفاده قرار گرفته است.
با تماس ذرات گازي شكل با ريه، بيمار دچار سرفههاي قطاري ميشود كه ابتدا بدون خلط بوده ولي بتدريج خلط نيز به آنها اضافه ميشود و ريه فرد از كار ميافتد.
از عوارض مزمن اثر گاز خردل بر ريهها ميتوان به برونشيت مزمن فيبروز ريه، آسم، برونشكتازي، تنگي نفس موضعي در تراشه و برونشهاي اصلي و سرطان ريه اشاره كرد. متاسفانه قسمت عمدهاي از آسيبهاي ايجاد شده در ريه در پي تماس با گاز خردل غيرقابل برگشت است و تلاش درماني در اين بيماران فعلا در محدوده كنترل علايم تنفسي، كاهش عوارض و درمان عفونتهاي ريوي و جلوگيري از پيشرفت ضايعات ريوي است.
خردل روي پوست نيز اثر ميگذارد. در حقيقت پوست از اولين اعضاي بدن است كه در معرض گاز خردل قرار ميگيرد و به علت وسعت آن در مقايسه با ديگر اعضاء معمولا بيشترين آسيب را نيز متحمل ميشود. اين گاز موجب ايجاد تاول ميشود.
مايع تاول ابتدا شفاف است، ولي بعدا زردرنگ و منعقد ميشود. اين تاولها امكان دارد براحتي پاره شوند.
سوختگي عميق هم ممكن است رخ دهد كه ميتواند موجب عفونت يا از بين رفتن پوست شود.
چشمها نيز از گاز خردل در امان نيستند و آسيبهاي جدي پيدا ميكنند.
بر اساس تحقيق به عمل آمده روي 32 هزار مصدوم شيميايي جنگ تحميلي، كمتر از 10 درصد آنان داراي ضايعه شديد تنفسي، 25 درصد ضايعه جدي پوستي و 70 درصد ضايعه شديد چشمي هستند.
براي بهبود
در ميان مصدومان شيميايي روي 32 هزار نفر كار آماري انجام شده كه حدود 10 درصد آنان، جانباز بسيار شديد هستند و قادر به انجام هيچ گونه فعاليتي نيستند. بهداشت و درمان اين گروه سالانه 37 ميليون دلار براي كشور هزينه دارد.
اين در حالي است كه درمان اين مصدومان تنها در چند مركز انجام ميپذيرد و امكانات كافي نيز براي درمان آنها وجود ندارد. تعيين مراكز درماني مجهز مورد نياز جانبازان شيميايي در سطح كشور و بهكارگيري و آموزشهاي خاص كادر پرستاري و پزشكي جانبازان از ضرورتهايي است كه بايد به آنها توجه جدي شود.
آثار گازهاي شيميايي
عوارض گازهاي شيميايي بر چشم به گونهاي است كه عروق جديد در چشم و اشكال در غدد مترشحه اشك ايجاد ميشود و همچنين فرد آسيبديده هميشه احساس سنگيني يا وجود جسم خارجي در چشم دارد. برخي التهابها و تورمهاي چشمي به زخمهاي قرنيه و كاهش بينايي و حتي در برخي موارد به نابينايي منجر ميشود.
عوارض اين گازها بر پوست شامل خارش و خشكي پوست ميشود و همچنين نوعي از التهاب پوستي را ايجاد ميكند كه ممكن است ساليان سال فرد را آزار دهد.
در ريهها عوارض بدتر و سختتري را در مقايسه با 2 سيستم بدني ديگر يعني چشم و پوست ايجاد ميكند. اصليترين مشكل التهاب در مجاري بزرگ تنفسي است كه به برونشيت يا تنگي مجاري ريز ريه منجر ميشود كه با متورم شدن آنها تنفس بسختي و با مرارت بسيار انجام ميگيرد.
دستگاه تنفسي اينگونه مصدومان نسبت به كوچكترين آلودگي نظير آلودگي هوا و حتي بوي تند ناشي از عطر و ادوكلنهايي كه مردم به طور معمول استفاده ميكنند، بسيار حساس است؛ بنابراين ميتوان گفت واقعا جايي براي تنفس اين افراد وجود ندارد.
يافتههاي پزشكي نشان ميدهد مصدوميت با گازهاي شيميايي در ابتدا با عوارض پوستي، چشمي و ريوي همراه است؛ اما با تداوم آن ممكن است بيماريهاي ديگري نظير عوارض خوني يا اشكال در سيستم لنفاوي نظير سرطانها در فرد بيمار پديد آيد.
در حقيقت آثار گازهاي شيميايي تنها محدود به علايم فوري آن نيست. طبق مطالعهاي كه روي مصدومان شيميايي ايران صورت گرفته است، ريهها در جانبازان، بيشترين آسيب را متحمل شدهاند (95درصد)، همچنين اعصاب محيطي، پوست و چشمها به ترتيب داراي بيشترين آسيبديدگي هستند.
كل سيستم ايمني بدن، خصوصا ايمني سلولي، خوني و سلولهاي كشنده طبيعي موجود در خون، پس از مسموميت با خردل دچار اختلال ميشوند كه اين ميتواند توجيهي براي بالا بودن ميزان عفونتهاي راجعه و بدخيمي در بيماران شيميايي باشد.
علم بهتر است يا ثروت
جنگافزارهاي شيميايي را ميتوان به عنوان شرمآورترين كاربرد شيمي در جامعه به حساب آورد. علم بهتر است يا ثروت؟ همه ما در كودكي در پاسخ به اين پرسش روي برگههاي سفيد دفترچه انشا مينوشتيم علم، اما كدامين علم؟ پيشرفت علم در تمدن غرب چه پيامدهايي داشته است؟ انسانها بر اساس توسعه و پيشرفت علم در غرب بيشتر سود كردند يا به آنها آسيب بيشتري رسيد؟
آيا پيشرفت علم پزشكي در غرب براي مردم جهان بويژه كشورهاي در حال توسعه فايده بيشتر داشته يا پيشرفتهاي نظامي و ساخت جنگافزارها نتيجه توسعه علمي آنها بوده است؟ فايده گسترش و رشد دانش و به دست آوردن فناوريهاي جديد، بدون وجود تعاليم ديني و اخلاقي چيست؟
علم و دانشي كه بدون ايمان و اعتقاد قلبي به خداوند و اصول انساني باشد، نتيجهاش ساخت بمبهاي شيميايي ميشود.
در دفتر خاطرات يك شهيد شيميايي از قول پرستاري در كشور آلمان آورده شده است: در زمان جنگ عراق و ايران، شركتهاي آلماني به صدام مواد شيميايي ميدادند و به او براي توليد بمب شيميايي كمك ميكردند؛ چون عراق پول خوبي ميداد. ميداني كه دومين كشور نفتخيز دنياست!
الان هم شما در اين بيمارستان خصوصي براي درمان عوارض آسيب همان بمبهاي شيميايي بستري ميشويد و پزشكان براي شما تلاش ميكنند، چون پول خوبي ميدهيد.
حاكميت با پول است. اگر سياستمداران آلمان غربي هم با علم به اينكه اين همه شركت در توليد سلاح شيميايي به صدام كمك ميكنند، سكوت كردند؛ شك نداشته باش در ازاي آن حتما چيزي دريافت كردهاند. اين است حاصل دانش بشري و برتري علم بر ثروت يا ثروت بر علم...
مظلوم مظلوم
از مظلوميت جانبازان شيميايي ايران همين بس كه تير ماه سال 66 سردشت بمباران شد و در اسفند همان سال حلبچه. حالا از هر كس كه بپرسيم كه عراق كدام شهر را بمباران شيميايي كرد اكثرا از حلبچه نام ميبرند. روز 8 تير روز مبارزه با سلاحهاي شيميايي و ميكروبي نام دارد.
بيشتر دانشآموزان و جوانان ايران از بمباران اتمي شهر هيروشيما و ناكازاكي آن هم در جنگ جهاني دوم كه بيش از نيم قرن از آن ميگذرد، مطلعاند؛ اما همين نسل سوم انقلاب در نشريات و رسانههاي تصويري از بزرگترين جنايت جنگي عليه كشورشان كه تنها 20 سال از آن ميگذرد، كمتر مطلبي ميدانند.
مصدومان شيميايي
بنياد جانبازان 120 هزار نفر جانباز شيميايي گزارش داده است كه طي 400 بار حمله شيميايي عراق عليه مناطق نظامي و غيرنظامي كشور مصدوم شدهاند. تعداد 7000 غيرنظامي طي 30 بار حمله شيميايي عراق در فاصله تيرماه 1366 تا مرداد 1367 در مناطق بانه، سردشت، مريوان و روستاهاي اطراف مصدوم شدهاند. بيشتر اين جانبازان بر اثر گاز خردل مصدوم شدهاند.
براساس نتايج تحقيقات پژوهشكده مهندسي و علوم پزشكي جانبازان، 11 هزار و 348 نفر دچار ضايعات پوستي ، 15 هزار و 562 نفر دچار ضايعات چشمي و 17 هزار و 750 نفر دچار ضايعات ريوي شدهاند كه هر گروه در تقسيم بندي خفيف ، متوسط و شديد ردهبندي شدهاند و بر اين مبنا 37 هزار و 300 نفر با ضايعات درجه خفيف، 7 هزار و 264 نفر با ضايعات درجه متوسط و 1096 نفر با ضايعات درجه شديد پوستي، چشمي و ريوي شناسايي شدهاند.
از جمعيت كل جانبازان شيميايي 30 هزار نفر در مواجهه با عامل شيميايي اعصاب صدمه ديدهاند. تحقيقات موردي پژوهشكده مذكور نشان ميدهد كه ميانگين سن جانبازان شيميايي شهيد شده، 49 سال بوده است.