0

مجله هنر / نقاشی

 
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مجله هنر / نقاشی
پنج شنبه 19 خرداد 1390  12:45 PM

معراج حضرت رسول(ص)


معراج حضرت رسولدر جست و جوی "ابعاد معنوی" یک اثر هنری، نزدیک‏ترین پاسخ را شاید بتوانیم در اثری یگانه و درخشان، یعنی در نقاشی "معراج‏حضرت رسول" اثر سلطان محمد نقاش بیابیم. این اثر، همراه با سه اثر دیگر منسوب به او، در نسخه‏ی خطی مصور خمسه‏ی نظامی،سفارش شاه طهماسب صفوی قرار گرفته است که در فاصله‏ی میان سال‏های ۹۴۲ تا ۹۴۷ هجری قمری نقاشی و خوشنویسی شده است‏و خوشنویس آن شاه محمود نیشابوری، خطاط بسیار معتبر و مشهور قرن دهم هجری قمری است. در انجامه‏ی این کتاب آمده است که"فی سلخ شهر ربیع الاول سنه سبع و اربعین و تسعمایه" خوشنویسی آن تمام شده است و قطعاً نقاشی‏ها نیز در فاصله‏ی پنج ساله‏ی‏آغاز و اختتام کتاب ساخته و پرداخته شده‏اند.
این خمسه، ظاهراً تا انتهای زمان فتحعلیشاه قاجار در کتابخانه‏ی سلطنتی حفظ می‏شده تا این که در سال ۱۸۸۰ برای موزه‏ی بریتانیا،از طریقی نامعلوم، خریداری شده و تا به امروز در همان جا محفوظ مانده است.
خمسه‏ی نظامی شاه طهماسب صفوی ۳۹۶ ورق و چهارده مجلس نگارگری دارد که به سلطان محمد و میرک و میرزاعلی ومیرسیدعلی و مظفرعلی منسوب‏اند، که از بزرگ‏ترین هنرمندان دوران خود به شمار می‏روند.
این اثر بی‏نظیر، هر چند از حیث تعداد آثار به پای شاهنامه‏ی شاه طهماسبی نمی‏رسد، اما هر کدام از مجالس نگارگری آن، با بهترین‏نمونه‏های شاهنامه‏ی شاه طهماسبی پهلو می‏زنند و در جاهایی بر آن‏ها پیشی می‏گیرند.
سلطان محمد نقاش، که در ترقیمه‏هایی خود را "سلطان محمد"، "استاد سلطان محمد" و "سلطان محمد عراقی" می‏نامد، به روایت‏قاضی میراحمد منشی قمی در کتاب گلستان هنر. که در حدود سال هزار هجری قمری نوشته شده است. "استاد سلطان محمد ازدارالسلطنه‏ی تبریز است در وقتی که استاد بهزاد از هرات به عراق آمد استاد سلطان محمد، روش قزلباش را بهتر از دیگران ساخته بود.وفاتش در دارالسلطنه‏ی تبریز بود. مولانا میرزاعلی ولد مولانای مشارالیه است. در فن نقاشی و تصویر و چهره‏گشایی نظیر و عدیل‏نداشت و تصویر را به جایی رسانده بود که کم کسی مثل او شد و در ایام پدر، در کتابخانه‏ی شاه جمجاه، شاه طهماسب نشو و نما یافت."
دوست محمد هروی نیز در دیباچه‏ی مرقع بهرام میرزای صفوی از او نام برده است "استاد نظام‏الدین سلطان محمد که تصویر را به‏جایی رسانیده که با وجود هزار دیده فلک مثلش را ندیده؛ از جمله صنایعش که در شاهنامه (۱)... مصور است، موضع پلنگ‏پوشان است‏که شیرمردان بیشه‏ی تصویر و پلنگان و نهنگان کارخانه‏ی تحریر از نیش قلمش دل ریش و از حیرت صورتش سر در پیش‏اند...". سلطان‏محمد، ظاهراً از شاگردان مکتب کمال‏الدین بهزاد. متوفی به سال ۹۴۲ هجری قمری بوده است و احتمالاً به همراه او از هرات، به تبریزرفته و در کتابخانه‏ی سلطنتی مشغول به کار شده است. سلطان محمد طی سالیان، به مدارج ترقی رسیده و در دورانی که شاه طهماسب‏به نقاشی و خوشنویسی توجه بسیار داشته، به سمت معلمی او برگزیده شده است و این، مهم‏ترین امتیاز بوده که یک نقاش آن عصرمی‏توانسته آرزوی دست‏یابی به آن را داشته باشد.
سلطان محمد، چونان دیگر هنرمندان مهم دورانش به کار در کتابخانه‏ی سلطنتی ادامه داد وهنرمندان معتبری مانند محمدی، برج علی اردبیلی، استاد حسین قزوینی، مولانا محمد،محمدمعین‏الدین، میرحسین دهلوی و فرزندش میرزا علی از محضرش سود بردند.
آثار دوست محمد، جز در خسمه‏ی نظامی شاه طهماسب، در شاهنامه‏ی شاه طهماسبی ودر یک دیوان مصور حافظ دیده می‏شود و جز این‏ها، تصاویری از شاهزادگان و مردان جوان درحال مطالعه و تعدادی نگارگری دیگر به او منسوب‏اند.
نگارگری "معراج حضرت رسول" از درخشانترین نمونه‏های تاریخ نگارگری ایران است وبی‏شک، در میان بهترین نگارگری‏های قرن دهم هجری قمری ایران - که خود دوره‏ای منحصر به‏فرد در این هنر بی‏همانند است - قرار دارد.
در این اثر، تصویر پیامبر. که صورت مبارکش با نقاب سپیدی پوشیده شده است. سوار بربُراق و در میان خیل کروبیان - پانزده فرشته - نمایانده شده است و جبرئیلِ در حال راهنمایی،پیشاپیش براق در پرواز است.
ترکیب‏بندی این اثر به صورت مارپیچی گسترده است که از پایین سمت راست کار شروع‏می‏شود و تا به فرشته قرار گرفته در پشت بُراق ختم می‏شود. در نقطه مرکزی و مرکز ثقل این‏مارپیچ، حضرت رسول سوار بر بُراق تصویر شده است. که با انوار طلایی شعله‏ور گرداگردحضرت و براق، تشخّصی جداگانه یافته است. چنین شعله‏هایی گرداگرد سر جبرئیل نیز قرارگرفته است و در سینی و قندیلی که در دست دو فرشته دیگر است نیز دیده می‏شود، و فرشتگان،به استثنای جبرئیل، همگی از این هاله تقدس عاری‏اند. ماه در پایین سمت راست آسمان نقاشی‏شده است و ابرهای سپید پیچان و انبوه، گرداگرد ماه را تا نیمه آسمان پوشانیده‏اند و در آسمان‏بالای سر حضرت رسول، ستاره‏های متعدد طلایی رنگ دیده می‏شوند. فرشتگان با عبودیت ومهر، مجمر و البسه و میوه‏ها و ظرف‏های غذا و کتاب (قرآن؟) و تاج را حمل می‏کنند و درنمونه‏های استثنایی، فرشته‏ای که حامل ظرف غذا در بالاست، تمام رخ تصویر شده است. برای‏درک این ترکیب‏بندی فاخر و مجلل و خاص، می‏شود این نگارگری را با نگارگری‏های مشابه،مثلاً در کتاب معراج‏نامه ۸۴۰ هجری قمریِ محفوظ در کتابخانه ملی پاریس، مقایسه کرد و به‏خلاقیت شگفت‏انگیز و منحصر به فرد آن پی برد. در این معراج‏نامه که به خط اویغوری نگاشته‏شده است، تصاویر عموماً در قاب‏های مستطیلی افقی قرار گرفته‏اند و تناسب موضوع و فضای‏پس زمینه، به سود موضوع (حضرت رسولِ سوار بر براق و فرشتگان و بناها و مخلوقات‏غریب) است و فضا اندک است و بیشتر به قصد تزیین کار شده است. تنوع حرکات و حالات درآن بسیار محدود است و در نمونه‏ای مشابه به نگارگری سلطان محمد، که جبرئیل به صورت‏علمدار حضرت نموده شده است، فضای اندکی دیده می‏شود. بدیهی است یکصد سال فاصله‏میان این دو نقاشی، تجربه‏ها و خلاقیت‏های تازه‏ای را حاصل داده است و چنین قیاسی چندان‏منصفانه نیست، اما به هر حال حالت بسیار زنده و سراسر لطف نگارگری سلطان محمد، نه تنهادر قیاس با معراج‏نامه تیموری، که با هر اثر دیگرِ قرن دهم هجری قمری، تفاوت آشکار دارد. ازمیان نمونه‏های مشابه دیگر می‏توان به نگارگری معراج حضرت رسول در نسخه دیگری ازخمسه نظامی متعلق به سال نهصد و یازده هجری قمری، اشاره کرد.
در این نگاره، با همین موضوع، با مجموعه بسیار مفصل و پیچیده‏ای روبرو می‏شویم که درآن آسمان و خانه کعبه و درختان و کوه‏ها، با جزئیات فراوان نمایش داده شده‏اند و در آسمان. که‏به صورت مربع کاملی در میان منظره قرار گرفته است. ابرهای پیچاپیچ طلایی، حضرت رسول وفرشتگان را در بر گرفته‏اند و فرشتگان چنان ظریف و ریز ترسیم شده‏اند که در نظر اول، چندان‏مشخص نمی‏شوند و جبرئیل راهنما نیز در آن غایب است.
فرشتگان در نگارگری سلطان محمد، هر کدام در شکلی متفاوت ترسیم شده‏اند و حالت‏چهره‏های‏شان نیز مختلف است. حالت‏های خاص فرشته‏ای که دست‏ها را به دعا متصل کرده‏است و فرشته‏ای که حامل کتاب است، دیدنی است. چهره‏های تمام رخ و نیم رخ نیز در میان‏آن‏ها دیده می‏شود و کلاه‏ها و سربندها و جامه‏های فرشتگان نیز، هر یک به گونه‏ای متفاوت‏طراحی شده است.
رنگ‏آمیزی درخشان و استادانه این نگارگری به صورت سه رنگ اصلی لاجوردی و سپید وطلایی، و رنگ‏های متعدد زرد و آبی و نارنجی و سبز و قرمز، مجموعه‏ای دلپذیر و شگفت‏انگیزبه وجود آورده است. طراحی و قلم‏گیری بی‏نهایت ظریف و دقت در تمامی جزئیات نشانه‏ی‏اخلاص و دلبستگی تام و تمام هنرمند است به موضوع مقدس کار او. بعضی از چهره‏ها. مثلاًچهره‏ای که در سمت چپ بالای صفحه ترسیم شده است. با چهره‏های سنتی دیگر فرشتگان‏تفاوت آشکار دارند و نگاه فرشته‏ای که تاج در دست دارد، در جهتی کاملاً ابداعی و استثنایی، به‏سوی ما، یعنی بیننده نقاشی، متوجه است. سلطان محمد، در این اثر، تذهیب چندانی به کارنبرده است و با اختصارِ در تزئین مجال لازم را برای نمایش حالات و حرکات فراهم آورده است،و از سویی، ابرهای سپید پیچاپیچ و شعله‏های طلایی فراوان و سرکش، عنصر تزئینی پرقدرتی‏را به نحوی شگفت‏انگیز به نمایش می‏گذارند. "معراج حضرت رسول" اثر سلطان محمد نقاش،نمونه‏ی کامل و شایسته‏ای است از یک اثر مذهبی و معنوی که، در عین حال، به تمام سنت‏نگارگری ایرانی وفادار و وابسته است. در این شاهکار منحصر به فرد، از تمامی عناصر زمینی وخاکی استفاده شده است تا اثری کاملاً فرا زمینی به وجود آید و سعی هنرمند در تصویرگریِ. هرچند ناقص و محدود او و یا هر هنرمند دیگری. طرحی از عامل قدس، به حد کمالی که مقدورانسان است منجر شده است.
تصور و آرزوی هنرمند در رسیدن به چنین تصویری، در هنر غرب نیز نمونه‏هایی دارد، ازآثار هنرمندان بزرگ دوره رنسانس ایتالیا تا تصویرگری‏های ویلیام بلیک (۱۷۵۷ - ۱۸۲۷)میلادی و نقاشی‏های استادان بزرگ مکتب فلاماندر، چنین نیتی را می‏توان مشاهده و تعقیب‏کرد، اما در بسیاری از نمونه‏های نقاشی مذهبی غربی نیز، نتیجه دیگری حاصل شده است: یعنی‏به جای "آسمانی شدن عناصر خاکی"، "خاکی شدن عناصر آسمانی" صورت پذیرفته است.نگاهی به نقاشی "تصلیب" در محراب آیزنهایم، اثر ماتیاس گرونه والد آلمانی (۱۴۷۰ - ۱۵۲۸)میلادی که رنجی کاملاً بشری را در چهره و اندام در هم پیچده مسیح نمایش می‏دهد، و نیز دربسیاری از صحنه‏های "تصلیبِ" نقاشی شده به وسیله پیتر پاول روبنس (۱۵۷۷ - ۱۶۴۰)میلادی که مسیحی تنومند و فربه را تصویر می‏کند، گواه این نوع دیدگاه و عملکرد است. نقاشی‏که موضوعی دینی و معنوی را انتخاب می‏کند می‏داند که تمامی سعی و تخیل و خلاقیت خودرا در راه نمایش جهانی فراخاکی و قدسی و ملکوتی باید به کار برد و چنین تصویرگری خطیری،چالش سهلی نیست.
نگارگری "معراج حضرت رسول" اثر سلطان محمد نقاش، نشانه توفیق عظیم و سربلندی اودر این چالش است که حاصلش چونان گوهری بر تارک نگارگری ششصد ساله ایرانی‏می‏درخشد، و تا جستجوی انسان در ایصال به ملکوت ادامه دارد، ادامه خواهد داشت.

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها