پاسخ به:مجله هنر / نقاشی
چهارشنبه 18 خرداد 1390 5:53 PM
ماشینهای فیگوراتیو
|
بزرگداشت و نمایشگاه آثار استاد فقید ژازه تباتبایی از اواخر بهمنماه تا نیمه اول اسفندماه در گالری برگ برگزار شد. گالری برگ متعلق به شهرداری تهران، پس از تغییرات مدیریتی شهرداری چندینبار دچار تغییرات شد، تا در نهایت بعد از حذف یکی از گالریها در محل اولیه این گالری در خیابان دامن افشار، درنهایت تعطیل و مجددا در دوران مدیریت جدید شهرداری در محل جدید- عمارت عینالدوله- در حوالی میدان هروی دوباره بازگشایی شد. در ابتدای مواجهه با ساختمان جدید- عمارتی قدیمی و احتمالا تابستانی با معماری اواخر دوره قاجار شبیه به عمارت موزه فعلی سینما- تصور بازگشایی یک گالری بزرگ در ساختمانی بازمانده از دوره قاجار هیجانانیگز است، بماند که تغییرات در نمای عمارت کم و بیش شکل اولیه بنا را تغییر داده است. با این وجود خود گالری در طبقه اول ساختمان تصورات اولیه را بر هم میزند، فضای نمایشگاهی تبدیل به دو سالن نه چندان بزرگ- به نسبت هیبت کل عمارت- شده است. تا اینجا میتوان از بنای فعلی گالری برگ که عنوان آن بر سردر ساختمان حک شده است- یکی از نمونههای تغییر در بنای اولیه عمارت- به عنوان گالری یاد کرد که امکان برگزاری یک نمایشگاه معمولی- همچون تمام گالریهای دیگر در طول سال- را داشته باشد، ولی نه برای یک بزرگداشت با این میزان مانور خبری و جنجال رسانهای. باز به غیر از مراسم بزرگداشت که در سالگرد درگذشت خود استاد برگزار شد و چنان چه اشاره شد با پوشش فراوان خبری و رسانهای همراه بود خود نمایشگاه چیز دندانگیری نشان نمیدهد. در سالن اول نمایشگا عکسهایی از دوران مختلف زندگی استاد- عمدتا دوران اوج و پیری او- نصب شده است؛ بخشی شامل تندیسی گچی از چهره استاد و بخشی دیگر در بزرگداشت و یادمان دستیار استاد. اما کل آثار به نمایش گذاشتهشده از خود استاد فقید شامل ۴ مجسمه مربوط به دوره «سربازان من» است که در جوار چهارستون سالن اصلی گذاشته شدهاند. در سالن دوم که کوچکتر از سالن اصلی و اولیه گالری است، تنها شاهد ۴ تندیس دیگر هستیم، در حالی که عمده شهرت استاد به خاطر مجسمههایش است. در سالن دوم به غیر از ۴ تندیس – ۲ تندیس شبیه به مفرغهای لرستان و ۲ تندیس مشابه از یک چهره- چند تابلو بر دیوارها نصب شده است، که باز همگی از یک دوره و دوره نقاشیهای فیگوراتیو استاد انتخاب شدهاند که البته خود این تابلوها نیز مربوط به دو دورهاند. تنها توضیح نصبشده در کنار یکی از تابلوهاست که روی آن نوشته شده «قیمت ۱۳۰ میلیون ریال». این کل توضیح درباره آثار استاد است،. پس اگر چیزی از آثار ژازه تباتبایی ندانیم همان بهتر که وارد این نمایشگاه نشویم. حتی اگر چیزی هم میدانیم بهتر است که وارد نشویم چون تماشای همین ۵-۴ قطعه به دوری راه نمیارزد- از پشت پنجره خانه استاد در مرکز شهر میتوان تعدادی بیشتر از آثار استاد را دید- مگر اینکه منزل یا محل کارتان نزدیک محل برگزاری بوده باشد، یا از علاقهمندان جدی آثار استاد باشید. بیتوجه به نمایشگاه در نگاه جدی بر آثار استاد قطعا نمیتوان انکار کرد که او یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین هنرمندان ایران است. در بحبوحه دو دهه ۱۹۵۰ و۱۹۶۰ میلادی به خصوص سزار (هنرمند ایتالیایی) و در آثار آرمان (هنرمند اسپانیایی) میل به کار کردن با قطعات اوراقی اتومبیل به عنوان ماده کار (ماتریال) تبدیل به گونهای قالب هنر شد چرا که استفاده از این گونه قطعات اشارهای بود به فضای دهه ۶۰ به خصوص در اعتراض به تکنولوژی که نمونههایش را میشود در آثار این هنرمندان و سایرین دید. استاد تباتبایی در دهههای ۴۰ و۵۰ بر خلاف اکثر هنرمندان دیگر ایران – معروف به هنرمندان مکتب سقاخانه- که میل به گونههای پاپ آرت و جریانات قالب هنری آمریکایی- انتزاع پسانقاشانه، میدان رنگی یا بومهای تغییر شکل داده داشتند- او اتفاقا منبع الهامش را در جایی دیگر قرار داد. این اولین و مهمترین نکته اساسی در آثار این هنرمند بود. وجه طراحی هندسی البته از بسیاری پیشتر در آثار او دیده شده بود. چنانچه تعداد نقاشی او از گاوها که در نمایشگاه ذکر شده بود، تماما تمایل به گونهای کوبیسم – صرفا به معنی طراحی اجسام به صورت اجسام هندسی- قابل مشاهده است. این نحوه طراحی در دیگر آثار طراحی و نقاشی استاد نیز قابل مشاهده است. در مجموعه «مرغ نه؛ آدم نه» دیگر مجموعه آثار فیگوراتیو اوست که ذاتا فیگور را تبدیل به اجسامی هندسی میکند، تمایلی به مکانیکی کردن – در طراحی ابتدا- در اکثر تصاویر او از فیگور قابل مشاهده و پیگری است. شکل تکاملیافته این طراحی را میتوان بعدتر در مجسمهها دید. آثاری که مشخصا فیگور را تبدیل به ماشینی مکانیکی میکنند. با این وجود نباید این نگاه را به غلط تعبیر کرد، چون باید قطعا ذکر کرد فیگور در آثار استاد، نه به شیوههای مرسوم فیگور از انسان که اتفاقا شباهت عمیقی به نحوه برخورد هنرمند کهنتر ایرانی با فیگور دارد، همچنان در آثار کهنتر نقاشی ایران فیگور انسانی نه فیگوری کشیده شده از انسان به قصد بازنمایی است. در آثار استاد ژازه تباتبایی نیز با برخوردی مشابه با فیگور مواجهیم. به بیان دیگر فیگور در آثار استاد نه تصویری از انسان به قصد بازنمایی، که کوششی برای خلق انسانی مثالی است. قلممو و رنگ جایشان را به قطعات اوراقی ماشینهای اسقاطی دادهاند. مسیر همان است، مواد مصرفی تغییر کردهاند. پس در وجه مهم کار استاد، باید گفت بیهوده نیست که در اینگونه نگاه به فیگور و جهان تصور نحوه برخورد با ماده کار را نیز تغییر میدهد. پس باز بیهوده نیست که در آثار استاد صورتها گرد است؛ چون در نگارگری ایرانی نیز صورت گرد است- تعبیری از قرص ماه- به این ترتیب چرخ دنده به عنوان خط مشخص کننده تکچهره تبدیل به «شمسه» میشود که باز موتیفی است برآمده از هنر ایرانی. آثار استاد تباتبایی موتیفی دارد که کارکردی ایرانی پیدا میکند. با این توصیفها میتوان وجه ایرانی بودن، و یگانه بودن آثار استاد را درک کرد. تمایل به استیلیزه کردن فیگورها و رسیدن به نوعی انتزاع در تصویرگریشان نیز برآمده همین تمایل به هنر کهنتر ایران است. در مجمسه کوچک از بزها که چنانچه ذکر شد برآمده از هنر مفرغکاری لرستان در هزاره اول پیش از میلادند، شاخهای بلند و کشیده که نشانگر تمایل و بیانگر اشاره استاد به خلاصهسازی فیگورها و انتزاع آنها به شیوه هنر کهنتر اقوام ایران است. نگاه کنید به بزهای هنر کهن ایران که به چهار شکل هندسی، خلاصه میشوند و شاخها که در جام مشهور «چغازنبیل» (محفوظ در موزههای ایران باستان) و در طراحیهای تصویر شده از بزها که در نمایشگاه اخیر قابل مشاهده است. هر چند استاد دورهای با هنر انتزاعی نیز درگیر شد، که البته باز چنانچه ذکر شد نمونهای از آن در نمایشگاه اخیر نبود. ولی این دوره از آثار استاد تحتتاثیر جریانات هنر انتزاعی آمریکایی و اروپایی بعد از جنگ چند سالی در آثار استاد دیده میشود که شباهتهایی به آثار استاد دیگر هنر مجسمهسازی ایران وزیری مقدم دارد. بررسی این بخش از آثار استاد را به فرصتی دیگر میگذارم. در پایان باید باز امیدوار بود که خانه استاد هرچه زودتر به موزه تبدیل شود. آرزویی که در جلسه بزرگداشت استاد نیز به آن اشاره شد. فرصتی برای حفظ گنجینه هنر ایران که باید حفظ و ارج نهاده شود. |
حافظ روحانی |