پاسخ به:مجله هنر / نقاشی
چهارشنبه 18 خرداد 1390 5:53 PM
مارکو گریگوریان تصویرگر خاک کهن
|
خالق بومهای کویری و تصویرگر زمین کهن پارسیان، هنرمند زندهیاد، مارکو گریگوریان، روز دوشنبه ۵ شهریور دارفانی را وداع گفت و اینک جامعه هنرمندان ایران بار دیگر در سوگ یکی از اساتید برجسته و چهرههای نامدار خود مینشیند. او با وجود سالها اقامت در آمریکا و ارمنستان، آنقدر در ایران بود که جایگاه و تاثیر خود را در هنر نوگرای ایران محرز نماید. مارکو گریگوریان بی شک ردپایی بزرگ در تاریخ هنر ایران بر جای گذاشت؛ نهتنها به خاطر خلق آثار ارزشمندی که در شمار شاخصترین آفرینشهای سده اخیر ایرانیان میباشند، بلکه به خاطر دستیابی به کیفیتی خالص و ناب در نیل به الگویی ایرانی از هنر مدرن که الهامبخش بسیاری از هنرمندان نسلهای بعد از او واقع گردید. مجموعه کارهای خاکی یا زمینی او در پی رویکردی مدرنیستی، سطح بوم نقاشی را تا حد ماده محض خاک، گل و کاه و بنیادیترین فرمهای هندسی همچون مربع و دایره مختصر کردهاند اما در همین سادگی بیان و مادهگرایی، ذهنیتهایی آکنده از استعاره و معنا در این آثار بهوضوح جاری است. دامنه مطلق خاک، که مارکو با تکنیک مثالزدنیاش در اشکال فوقالعاده متنوعی پدیدار ساخته، اشاره مستقیمی است به عرصه پهناور کویر در قلب سرزمین ایران و در عین حال حاوی استعارههایی چون خلوص، وقار و فروتنی. ماده گل و کاه که از ابتدای دهه ۱۳۴۰ در نقاشیهای مارکو ظاهر شد، هم خاطره ماندگار روستاها، کوچه باغها وشهرهای حاشیه کویر ایران است و هم نمادی از وجود همیشگی انسان و تلاشزیستی او. به خاطر همین ویژگی دوگانه، این آثار به نحو بدیعی واجد کیفیات متباین بازنمایی و انتزاع میباشند؛ هم تصویری شکلگرا از فراوانی جدارههای کاهگلی و همسطحی آبستره در بافت مادهگرای مینیمالیستی. دقیقا در همین نقطه آثار برجسته مارکوگریگوریان را باید خیلی فراتر از یک نوستالژی سرزمینی تفسیر کرد. اتحاد ماده و روح، همچون پیوند زمین و آسمان، نخستین گام در خلقتاست؛ جاییکه انسان از خاک برخاسته و آخرالامر نیز به خاک میپیوندد. آثار مارکو، سرشار از اشارات؛ هندسه مقدس و تعالیم اسرارآمیز در کاربست اشکال بنیادین چون مربع و دایره است؛ مربع، نماد زمین و شاکله چهار عنصر مقدس آب، باد، آتش و خاک و دایره سرشار از انرژی و حرکت. مارکو خود به اتحاد سه عنصر انسانی اراده، عشق و خرد در تکامل بشری نیز کرارا اشاره دارد. بدین ترتیب کارهای خاکی مارکو را باید به عنوان تجسم نمادهای اسرارآمیز اتحاد ذاتی جهان قرائت نمود. این آثار اکنون در تعدادی از مهمترین مجموعههای هنری جهان از جمله موزه هنرهای مدرن نیویورک و موزه هنرهای معاصر تهران نگهداری میشوند. مارکو گریگوریان بسیار مسحور فرهنگ و تمدن ایران بود و آن را در همه اشکالش عمیقا ستایش میکرد. توجه او به قالی و گلیم و طرحهای بیبدیل آنها، در کنار شیفتگیاش به نقاشی قهوهخانه بهعنوان دو جلوه متفاوت از هنر مردمی ایرانیان، بر سراسر عمر هنریاش سایه افکنده بود. وی این توجه را با جمعآوری این آثار، نمایش آنها در فرصتهای مختلف و فراتر از آن، بهکارگیری عناصر هنری آنها در آفرینش خود، دنبال میکرد. اشارات صادقانه او به اصالتهای ایرانی و پافشاریاش بر ارزشهای نمایان در هنرهای سنتی، تا حد زیادی باعث ترغیب هنرمندان مدرنیست و حتی مقامات فرهنگی به حفظ و احیای آنها گردید. مارکو از اوایل دهه ۱۳۵۰ به تدریس در دانشکده هنرهای زیبا و تربیت شاگردانی پرداخت که اکنون در شمار برترین هنرمندان معاصر کشور محسوب میشوند. او سپس به همراه شش چهره صاحبنام دیگر؛ مرتضی ممیز، فرامرز پیلارام، غلامحسین نامی، مسعود عربشاهی، سیراک ملکونیان و عبدالرضا دریابیگی، گروه هنری <آزاد> را پایهگذاری و نمایشگاههای متعددی با آنها برگزار کرد. مارکو پس از ترک ایران و اقامت در آمریکا، یک گالری با نام هنرمند پرآوازه ارمنیالاصل آرشیل گورکی، در نیویورک دایر نمود سپس به ارمنستان رفت و به نقاشی، تدریس و تاسیس موزه در آنجا پرداخت اما در تمامی این سالها، سودای بازگشت به ایران را در سر میپروراند و آن را کرارا به دوستان و یاران قدیمیاش میگفت لیکن هر بار به دلایلی از جمله بیماری از این کار باز میماند. یاد او همیشه ارجمند و دستاورد گرانسنگ هنریاش ماندگار خواهد ماند. |
علیرضا سمیعآذر |