پاسخ به:مجله هنر / نقاشی : تاريخ نقاشى ايران
پنج شنبه 12 خرداد 1390 11:35 AM
دورهٔ صفويان
|
با به قدرت رسيدن شاه اسماعيل صفوى بسيارى از هنرمندان در تبريز گرد آمدند و در کتابخانه سلطنتي، شامل کارگاههاى مربوط به صنايع کتاب به فعاليت پرداختند. بهزاد تا اوايل سلطنت شاه طهماسب زنده بود. در آغاز حکومت صفويان گروه نسبتاً بزرگى از نگارگران در تبريز به شيوهٔ ترکمنى کار مىکردهاند و سلطان محمد نيز يکى از انان بوده است. | |||
نسخههاى مصورى از اين زمان برجاى مانده است که به لحاظ سبک نگارگرى تفاوت آشکارى با ساختههاى کارگاه تبريز دارند. اين نسخهها بيشتر در هرات بهخط سلطان محمد نور کتابت شدهاند و کيفيتى در حد نسخههاى سلطنتى هستند. از ممتازترين آنها نسخهٔ مصور ظفرنامه است. در صفحهٔ پايانى اين نسخه سلطان محمد نور را کتابت، مير عضد را مذهب و بهزاد را مصوّر آن معرفى کردهاند. | |||
|
|||
عبدالله بهارى در پژوهش خود هرات را در اواخر سلطنت اسماعيل اول و اوايل سلطنت تهماسب اول مرکز اصلى کتابنگارى صفويان معرفى مىکند. بهزاد در آن سالها هنوز در هرات اقامت داشته و کارگاه اين شهر را اداره مىکرده است. نسخههايى چون ظفرنامه و خمسه نظامى زير نظر او و با همکارى شاگردانى چون قاسمعلى و شيخزاده تصوير شدهاند. پس از تسخير هرات توسط عبيدالله خان ازبک، بهزاد و جمعى از شاگردان او به تبريز رفتند. اما خان ازبک هنرمندانى چون شيخزاده و ميرعلى را با خود به بخارا برد. | |||
از تلفيق سنتهاى تبريز و هرات سبک اصيلى بهوجود آمد که درخشانترين نمودهاى آن در شاهنامه تهماسبى و نسخهٔ مهم خمسهٔ تهماسبى (۹۴۶-۹۵۰ هـ.ق.) ديده مىشود. سلطان محمد نقشى ويژه در اين تلفيق داشته است. | |||
کسانى چون مير مصوّر و آقا ميرک به سبک بهزاد وفادار بودند. مظفرعلي، عبدالصمد، محمد قديمي، دوست محمد، عبدالغزيز و چند نقاش ديگر هر يک با ويژگىهاى خود در زمرهٔ وارثان کلک بهزاد بهشمار مىآيند. همچنين مىتوان از ميرزا على و مير سيد على نام برد. | |||
نگارههاى شاهنامهٔ شاه طهماسبى توسط استادانى چون مير مصور، سلطان محمد، آقاميرک، ميرزا علي، مظفر علي، ميرسيد علي، عبدالعزيز، شيخ مهدي، دوست محمد و خواجه عبدالصمد تصوير شده است. | |||
|
|||
نگارگران مکتب جديد تبريز، بر پيروى از سنت بهزاد، علاقهاى وافر به تصوير کردن محيط زندگى و امور روزمره داشتند. | |||
با انتقال پايتخت صفويان به قزوين (۹۵۵ هـ.ق.) دوران شکوفايى مکتب تبريز به پايان رسيد. شاه تهماسب تعدادى از نقاشان دربار را به کار تزئين کاخ چهلستون قزوين گماشت. اما پس از مدتى از هنر روى گردانيد و نقاشان کارگاه سلطنتى را دچار مشکل نمود. | |||
در همين ايام هفت اورنگ جامى در کارگاه ابراهيم ميرزا حاکم خراسان در مشهد، مصور شد و کسانى چون ميرزاعلي، مظفرعلي، آقا ميرک و شيخ محمد در اين نگارهها دست داشتند. | |||
|
|||
با شروع سلطنت شاه اسماعيل دوم، کارگاه سلطنتى قزوين مجدداً برپا شد. در نيمهٔ دوم سدهٔ دهم با اتفاقى در نقاشى ايران مواجه مىشويم که طراحى و نقاشى جدا و مستقل از کتاب است. اين نگارهها بهصورت پيکرى يا زوجى جوان بههمراه چند گياه و ابرپيچان بر زمينهاى ساده نقش شدهاند. اين طرحها عموماً با تذهيب و قطعات خوشنويسى آرايش مىشده و در مرتعها جاى مىگرفتهاند. علت اين پديده يکى کاهش حمايت دربار و ديگرى رشد طبقهٔ بازرگان بود. در اين زمينه هنرمندانى چون شيخ محمد، محمدى هروي، سياوش بيگ و صادق بيگ قدرت خود را در صورتگرى و طراحى نشان دادند. اين شيوه بعداً توسط رضا عباسى کاملتر شد. | |||
|
|||
با شروع سلطنت شاهعباس اول (۹۹۶ هـ.ق.)، هنرهاى ايران از نو رونق يافتند. بهخصوص پس از انتقال پايتخت به اصفهان (۱۰۰۶ هـ.ق.) فعاليت وسيعى براى ساخت و آراستن کاخها و کوشکها و بناهاى عمومى آغاز شد. نقاشى در اين زمان تا اندازهاى مستقل از دربار بود و کمتر از پيش اشرافى بود. |