پاسخ به:نگاهی به زن در ادبیات فارسی
پنج شنبه 5 خرداد 1390 10:13 AM
انقلاب اسلامی موجب ارتقاء جایگاه زنان در ادبیات داستانی شد
«محمدرضا سرشار»
در ميان فرق مختلف موجود در اسلام هيچ آئينی مانند تشيع به صورت باز به زنان نگاه كرده است و نتيجه اين نگاه را میتوان در ابعاد مختلف حضور زنان در انقلاب اسلامی ديد.
حضرت امام خمينی(ره) را میتوان فردی دانست كه ابعاد پنهان آزادی و اختيارات زنان را كه دين اسلام به آن توجه داشته است را ديد و به صورت عملی آن را به اجرا درآورد كه نتيجه امروزی آن نيز ميزان حضور زنان در شئونات حكومتی امروزه ما است.
حضور تنها 5 زن در عرصه ادبيات داستانی كشور : اين پنج نفر كه عبارت بودند از سيمين دانشور، شهرنوش پارسیپور، غزاله عليزاده، گلی ترقی و مريم فيروز در بهترين حالت موفق به نگارش سه اثر در طول اين سالها شدند كه در ميان آنها شايد تنها «سووشون» بود كه توانست به عنوان يك اثر ماندگار باقی بماند و از اين افراد نيز تنها كسانی موفق به خلق آثار بهتر و ماندگارتری شدند كه در سالهای پس از پيروزی انقلاب اسلامی نيز به نوشتن خود ادامه دادند.
بر اساس آمار منتشرشده، در سالهای دهه شصت در كشور ما 710 نويسنده مرد جديد و 168 نويسنده زن جديد در عرصه ادبيات انقلاب اسلامی متولد شدهاند كه البته در زمان جناب آقای مسجد جامعی اين آمار نزديك به 3 هزار نفر اعلام میشد. هرچند كه بخش زيادی از اين ميزان نويسنده عملاً معرفیكننده اثری به معنی حقيقی داستان در جامعه نبودند، اما همين ميزان رشد در جامعه ما نويد چيزی بيش از 340 درصد رشد در آمار تربيت نويسندگان است.
تغيير ديگری كه در ادبيات داستانی پس از انقلاب پديد آمد، تغيير جايگاه و منزلت زن در ادبيات داستانی بود. تا پيش از آن ادبيات داستانی مناسب ما ادبياتی غربی بود كه تمامی ايدهها وافكار خود را نيز از غرب وام میگرفت. در اين ادبيات مانند نمونههای غربیاش، زن تنها به عنوان چاشنی داستان و يك نقش دوم و يا كمتر از آن مد نظر بوده است. اين نگاه را به عنوان نمونه میتوان در آثار صادق هدايت به عنوان يكی از روشنفكرترين نويسندگان آن دوره نيز ديد كه در آن زن ايرانی جايگاهی بسيار پست به خود گرفته است و از او با پليدی ياد میشود.
بعد از پيروزی انقلاب اسلامی نقش زنان در ادبيات داستانی انقلاب اسلامی به شدن ارتقا يافت كه علت آن را بايد در ارتقا نقش واقعی زنان در اجتماع يافت كه حضور توأم با حفظ حرمت او در صحنههای اجتماع دانست كه در ادبيات نيز به عنوان بازتابی از وقايع اجتماعی منعكس شده است. در داستانهای پس از انقلاب زن را در نقش يك قديسه و يك مجاهد در راه خدا میبينيم و اين موضوع تا جايی رشد پيدا كرده است كه شخصيتهايی از زنان در طول داستانهای پس از پيروزی انقلاب ترسيم شده است كه نسبت به جايگاه حقيقی آنها تصويری واقعیتر و مناسبتر ارائه میدهد.
آثار سيمين دانشور كه پيشگام ارائه نقشی والا به زنان در عرصه ادبيات داستانی بود، بيان تمايات زنان در يك اثر داستانی آن اثر را فمينيستی نمیكند، ولی با اين وجود نگرشی كه زنان داستاننويس پس از انقلاب با آن به خلق داستان پرداختهاند منجر به خلق آثاری شده است كه نسبت به آثار مشابه در سالهای قبل از پيروزی انقلاب اسلامی نقش پيغمبری ايفا میكند.
نويسندگی كار دشواری و پر رنجی است و باعث عرق ريزی روح آدمی است. وای به حال نويسندهای كه برای نوشتن به انديشهای متعالی متكی نشده باشد و اجری معنی از آثارش نبرد، چرا كه او در غير اينصورت خودش را از همه چيز محروم كرده است.