پاسخ به:نگاهی به زن در ادبیات فارسی
پنج شنبه 5 خرداد 1390 9:36 AM
زنان مقدس یا قدیسه و صوفی
این زنان در ادبیات و تاریخ کشور ما در جایگاهی بالاتر از زنان معمولی قرار داشتهاند. با وجود کمبودها و مشکلاتی که بر سر راه تحصیل و آموزش زنان وجود داشته، افرادی پیدا میشدند که از لحاظ دانش، فضیلت و تقوا شهره بودند.
از جملهی این زنان میتوان به مشهورترین آنان، یعنی «رابعه ی علویه»، صوفی بلندپایهی سده ی دوم اشاره داشت که بسیاری از مردان، در مکتب او درس آموختند و شاگرد او بودند و با وجود افکار مردان عصر خود که میگفتند یک زن نمیتواند به مقام شامخ مرشدی و روحانیت برسد، دارای چنین مقامی شد و به گفتهی «محمد عوفی»، به یک اشارت او حاکم ظالم بصره، توبه کرد و از جملهی زاهدان گردید. و دیگری «طاهره قرةالعین» شاعر مشهور، آزاده زنی که به دستور «ناصرالدینشاه» کشته شد.
«رابعه» با وجود اینکه یکی از بزرگ ترین صوفیان زمان خود بود، باز هم مردان متعصب و تنگنظری پیدا میشدند که حد و اندازهی زهد و تقوای او و جایگاه رفیعش را بر نمیتابیدند. «شیخ فریدالدین عطار نیشابوری»، شاعر و عارف بزرگ در این باره در کتاب «تذکرةالاولیاء» مینویسد:
«نقل است که جمعی به امتحان پیش «رابعه» رفته و گفتند: «همهی فضایل بر سر مردان نثار کردهاند و تاج مروت بر سر مردان نهادهاند و کمر کرامت بر میان مردان بستهاند، هرگز نبوت بر هیچ زنی فرود نیامدهاست، تو این لاف از کجا میزنی؟»
«رابعه» در جواب میگوید: «این همه که گفتی راست است. اما منّی و خوددوستی و خودپرستی و انا ربّکم الاعلی از گریبان زن برنیامدهاست و هیچ زنی، هرگز مخنث نبودهاست».