0

صفات ذاتیه

 
hoosianp2011
hoosianp2011
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1389 
تعداد پست ها : 1682
محل سکونت : خراسان رضوی

صفات ذاتیه
یک شنبه 1 خرداد 1390  8:25 PM

صفات ذاتیه
شامل: مقدمه، حیات، علم، علم به ذات، علم به مخلوقات، قدرت.
مقدمه
چنانكه در مقاله سابق اشاره شد مفاهیمى كه حكایت از كمالات وجودى مى‏كنند و دلالتى بر هیچ نوع نقص و محدودیتى ندارند قابل اطلاق بر ذات مقدس الهى هستند و همه آنها را مى‏توان از صفات ذاتیه الهى بشمار آورد مانند نور و بهاء و جمال و كمال و حب و بهجت و دیگر اسماء و صفاتى كه در آیات كریمه قرآن یا روایات شریفه یا ادعیه حضرات معصومین ع وارد شده است و ناظر به مقام فعل نیست .
ولى آنچه معمولا بعنوان صفات ذاتیه ذكر مى‏شود حیات و علم و قدرت است و اكثر متكلمین صفات دیگرى مانند سمیع و بصیر و مرید و متكلم را اضافه كرده‏اند و بحثهایى درباره اینكه آیا این مفاهیم از صفات ذاتیه هستند یا از صفات فعلیه واقع شده است كه بررسى همه آنها به درازا مى‏كشد از اینروى در اینجا بحثى را درباره صفات ذاتیه سه‏گانه مطرح مى‏كنیم و سپس به بحث درباره سایر صفات مشهور مى‏پردازیم.
حیات
موجوداتى كه مورد شناسایى انسان قرار مى‏گیرند به دو دسته كلى جاندار و بى‏جان قابل تقسیم هستند موجودات جاندار كه با شعور و حركت ارادى شناخته مى‏شوند متصف به صفتى بنام حیات مى‏گردند و به همین مناسبت در زبان عربى كلمه حیوان بر موجودات جاندار اطلاق مى‏شود ولى با دقت روشن مى‏گردد كه صفت‏حیات براى موجودات مادى از قبیل وصف بحال متعلق است و در واقع حیات وصفى ذاتى براى جان آنهاست و بالعرض به بدنشان نسبت داده مى‏شود .
بعد از آنكه دانستیم كه نفس حیوانى مرتبه‏اى از تجرد را دارد هر چند تجرد مثالى باشد نتیجه مى‏گیریم كه حیات ملازم با تجرد است بلكه تعبیر گویاترى از آن مى‏باشد زیرا تجرد چنانكه قبلا اشاره كردیم مفهومى سلبى است .
به دیگر سخن همچنانكه امتداد خاصیت ذاتى اجسام مى‏باشد حیات هم از خواص ذاتى موجودات مجرد بشمار مى‏رود و همچنین علم و اراده هم كه از لوازم حیات هستند مجرد مى‏باشند .
بنابر این مفهوم حیات دلالت بر كمال وجودى مى‏كند و قابل توسعه به موجوداتى كه تعلق به ماده هم ندارند مى‏باشد و از اینروى همه مجردات داراى صفت ذاتى حیات هستند و بالاترین مرتبه حیات مخصوص ذات مقدس الهى است پس با توجه به مجرد بودن ذات الهى نیاز به برهان دیگرى براى اثبات حیات بعنوان صفات ذاتى براى خداى متعال نداریم .
در اینجا باید چند نكته را خاطرنشان كنیم یكى آنكه گاهى حیات و زندگى بمعناى دیگرى بكار مى‏رود كه شامل نباتات هم مى‏شود ولى این معنى مشتمل بر جهت نقص است زیرا لازمه آن رشد و نمو و تولید مثل است كه از خواص مادیات مى‏باشد و چنین معنایى در این مبحث منظور نیست .
دیگرى آنكه هر چند حیات بمعناى مورد نظر در این مبحث ملازم با علم و اراده و قدرت است ولى این تلازم بمعناى تساوى مفهومى نیست و بهترین شاهدش این است كه حیات مفهومى نفسى و فاقد هرگونه اضافه‏اى است بخلاف سایر مفاهیم یاد شده كه اضافه‏اى به متعلق خودشان معلوم و مراد و مقدور علیه دارند و از مفاهیم ذات الاضافه بشمار مى‏روند بنابر این اگر حیات به علم و قدرت و اراده تعریف شود تعریفى به لوازم خواهد بود .
نكته سوم آنكه ممكن است‏حیات خداى متعال را از این راه نیز اثبات كرد كه حیات یكى از كمالات وجودى مخلوقات است و محال است كه علت هستى‏بخش فاقد كمالى باشد كه به مخلوقاتش افاضه مى‏فرماید بلكه باید ضرورتا آن را بصورت كاملترى داشته باشد و نیز بعد از آنكه علم و قدرت براى خداى متعال ثابت‏شد ملزوم آنها كه حیات است ثابت مى‏شود
علم
بحث درباره علم خداى متعال یكى از دشوارترین مباحث فلسفه الهى است و به همین جهت است كه فلاسفه و متكلمین اختلافات زیادى در این مبحث دارند كه در كتب مفصل كلامى و فلسفى مطرح و مورد نقد و بررسى قرار گرفته است مثلا بعضى از فلاسفه هم علم به ذات و هم علم به مخلوقات را عین ذات الهى دانسته‏اند و بعضى علم به ذات را عین ذات و علم به مخلوقات را صورتهایى قائم به ذات و خارج از آن شمرده‏اند و بعضى دیگر علم به مخلوقات را عین وجود آنها دانسته‏اند و از متكلمین اقوال مختلف و بعضا عجیبى نقل شده است تا آنجا كه بعضى از ایشان منكر علم الهى به ذات مقدس خودش شده‏اند و حق این است كه ذات الهى در عین وحدت و بساطتى كه دارد هم عین علم به ذات خویش است و هم علم به همه مخلوقات اعم از مجرد و مادى
علم به ذات
كسى كه تجرد و عدم مادیت ذات الهى را شناخته باشد به آسانى مى‏تواند درك كند كه ذات مقدسش عین علم به خویش است چنانكه در هر موجود مجرد مستقل غیر عرض چنین است .
و اگر كسى در لزوم علم به ذات در هر موجود مجردى شك داشته باشد در مورد خداى متعال مى‏توان براى وى چنین استدلال كرد علم به ذات یكى از كمالات وجودى است كه در بعضى از موجودات مانند انسان یافت مى‏شود و خداى متعال همه كمالات وجودى را بطور نامتناهى دارد پس این كمال را هم در بالاترین مرتبه‏اش خواهد داشت .
به هر حال اثبات علم الهى به ذات مقدسش بر اساس مبانى حكمت متعالیه كار آسانى است
علم به مخلوقات
اما اثبات علم به مخلوقات مخصوصا قبل از پیدایش آنها و تبیین فلسفى آن به این آسانى نیست و در این جاست كه اقوال و آراى گوناگونى وجود دارد و مهمترین آنها از این قرار است:
1 قول پیروان مشائین مبنى بر اینكه علم به مخلوقات بوسیله صورتهاى عقلى است كه از لوازم ذات الهى مى‏باشند .
این قول اشكالات قابل ملاحظه‏اى دارد زیرا اگر این صورتها عین ذات الهى فرض شوند لازمه‏اش وجود كثرت در ذات بسیط الهى است و اگر خارج از ذات فرض شوند چنانكه از تعبیر لوازم ذات بر مى‏آید ناچار معلول و مخلوق خداى متعال خواهند بود و لازمه‏اش این است كه وجود الهى در مقام ذات و صرف نظر از این صورتهاى علمى علم به مخلوقاتش نداشته باشد و خود این صورتها را هم بدون علم آفریده باشد .
افزون بر این علمى كه بواسطه صورتهاى عقلى حاصل مى‏شود علمى حصولى خواهد بود و لازمه اثبات چنین علمى براى خداى متعال اثبات ذهن در ذات الهى است در صورتى كه ذهن و علم حصولى ویژه نفوس متعلق به ماده مى‏باشد .
2 قول اشراقیین مبنى بر اینكه علم الهى به مخلوقات عین وجود آنهاست و نسبت مخلوقات به ذات الهى نظیر نسبت صورتهاى ذهنى به نفس است كه وجود آنها عین علم مى‏باشد .
این قول هر چند مستلزم نسبت دادن علم حصولى به خداى متعال نیست ولى در اشكال نفى كشف تفصیلى در مقام ذات با قول قبلى شریك است .
3 قول صدرالمتالهین مبنى بر اینكه علم به ذات عینا علم حضورى به مخلوقات است مهمترین اصل براى تبیین این قول همان اصل تشكیك خاص در وجود مى‏باشد كه بر اساس آن وجود معلول شعاع و جلوه‏اى از وجود علت بشمار مى‏رود و علت هستى‏بخش در ذات خود داراى كمالات معلولاتش هست پس حضور ذات براى خودش عین حضور آنها خواهد بود .
اما وى معتقد است كه هیچ علمى مستقیما به وجود مادى تعلق نمى‏گیرد و همانگونه كه تجرد شرط وجود عالم است‏شرط معلوم بالذات هم مى‏باشد ولى غیبوبت اجزاء مكانى و زمانى مادیات از یكدیگر منافاتى با حضور همه آنها نسبت به علت هستى‏بخش ندارد (
[1]) بنابر این خداى متعال علم حضورى به همه مخلوقات اعم از مجرد و مادى دارد علمى كه عین ذات مقدسش مى‏باشد .
نكته‏اى را كه باید در اینجا خاطرنشان كنیم این است كه در ساحت قدس الهى به هیچ وجه زمان و مكان راه ندارند و وجود مقدس الهى بر همه زمانها و مكانها احاطه دارد و گذشته و حال و آینده نسبت به او یكسان است بنابر این همچنانكه تقدم وجود او را بر مخلوقات نمى‏توان از قبیل تقدم زمانى دانست همچنین تقدم علم او را بر وجود مخلوقات نمى‏توان تقدم زمانى شمرد بلكه منظور از تقدم علم او تقدم سرمدى است چنانكه وجود و علم سایر مجردات نسبت به جهان مادى تقدم دهرى دارد (
[2])
قدرت
موجودى كه فاقد كمال خاصى باشد نمى‏تواند آن را به دیگرى بدهد و به دیگر سخن صدور فعل از فاعلى كه با آن سنخیت ندارد محال است اما صدور فعل از فاعلى كه واجد كمال آن است ممكن غیر محال خواهد بود و در مورد چنین فاعلى گفته مى‏شود كه نیرو و توان انجام فعل قوه فاعلى را دارد و هنگامى كه این مفهوم را به فاعل حى داراى شعور و اراده اختصاص دهیم و دایره فاعلیت را به فاعلهاى مختار فاعل بالقصد و بالعنایه و بالرضا و بالتجلى محدود كنیم مفهوم قدرت بدست مى‏آید بنابر این قدرت عبارت است از مبدئیت فاعل حى مختار براى افعالش و اگر چنین فاعلى داراى كمالات نامتناهى باشد داراى قدرت نامتناهى خواهد بود و با توجه به این تحلیل نیازى به برهان دیگرى بر اثبات قدرت نامتناهى براى ذات مقدس الهى نداریم .
طبق این بیان قدرت مفهومى است مشكك كه مصادیق آن داراى مراتب مختلفى هستند و این مفهوم شامل قدرت حیوان و انسان و مجردات تام و نیز شامل قدرت الهى مى‏شود چنانكه مفهوم وجود و حیات و علم و . . . هم چنین هستند و قبلا اشاره كردیم كه اطلاق اینگونه مفاهیم بر خداى متعال بدین معنى نیست كه لوازم مصادیق ناقص هم براى ذات مقدس الهى اثبات شود بلكه باید مفهوم را بگونه‏اى تجرید كرد كه اینگونه لوازم حذف گردد .
مثلا قدرت حیوان و انسان بر انجام كارهاى ارادى خودشان مبدئیت فاعلى مشروط به تصور و تصدیق و پیدایش انگیزه روانى براى انجام كار است ولى اینگونه امور از لوازم نفوس متعلق به ماده مى‏باشند و مقام مجردات تام و بخصوص ساحت قدس الهى منزه از آن است كه علم حصولى و تصور و تصدیق و داعى زائد بر ذات داشته باشند اما آنچه در همه موارد قدرت معتبر است وجود علم و حب بمعناى عام آنهاست كه عالیترین مصداقش علم و حبى است كه عین ذات مقدس الهى مى‏باشد .

[1]. ر. ك: مقاله حقیقت علم .
[2]. ر. ك: مقاله زمان چیست؟.
استاد محمد تقي مصباح يزدي- آموزش فلسفه،جلد2

 

مدیر تالار مهدویت

 مدیر تالار فلسفه و کلام

id l4i: hoosianp_rasekhoon

mail yahoo:  hoosianp@yahoo.com

ان الوصول الی الله سفر لا یدرک الی بامتطاء الیل 
رسیدن به لقاء پروردگار میسور نیست مگر با درک نشاهه شب

  

 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها