0

هدف آفرینش

 
hoosianp2011
hoosianp2011
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1389 
تعداد پست ها : 1682
محل سکونت : خراسان رضوی

هدف آفرینش
یک شنبه 1 خرداد 1390  8:12 PM

هدف آفرینش
شامل: مقدمه، هدف و علت غائى، یادآورى چند نكته، هدفدارى خداى متعال.
مقدمه
یكى از مسائل مهم در فلسفه الهى و كلام مساله هدف آفرینش است كه مورد بحثها و اختلاف نظرهایى واقع شده است از یك سوى بعضى از صاحب‏نظران هدف و علت غائى در افعال الهى را انكار كرده‏اند و از سوى دیگر كسانى هدف الهى را سود رساندن به مخلوقات شمرده‏اند و گروه سومى قائل به وحدت علت فاعلى و علت غائى در مجردات شده‏اند .
بطور كلى در این زمینه سخنان بسیارى هست كه نقل و نقد آنها به درازا مى‏كشد از اینروى نخست مفهوم هدف و اصطلاحات فلسفى مشابه آن را بیان مى‏كنیم و سپس به ذكر مقدماتى كه براى توضیح مساله و رفع شبهات آن مفید است مى‏پردازیم و سرانجام معناى صحیح هدفدارى الهى را بیان خواهیم كرد.
هدف و علت غائى
هدف كه در لغت بمعناى نشانه تیر است در محاورات عرفى به نتیجه كار اختیارى گفته مى‏شود كه فاعل مختار از آغاز در نظر مى‏گیرد و كار را براى رسیدن به آن انجام مى‏دهد به طورى كه اگر نتیجه كار منظور نباشد كار انجام نمى‏گیرد .
نتیجه كار از آن جهت كه منتهى الیه آن است غایت و از آن جهت كه از آغاز مورد نظر و قصد فاعل بوده است هدف و غرض و از آن جهت كه مطلوبیت آن موجب تعلق اراده فاعل به انجام كار شده است علت غائى نامیده مى‏شود ولى آنچه در حقیقت مؤثر در انجام كار مى‏باشد علم و حب به نتیجه است نه وجود خارجى آن بلكه نتیجه خارجى معلول كار است و نه علت آن .
واژه غایت معمولا بمعناى منتهى الیه حركت بكار مى‏رود و نسبت بین موارد آن با موارد هدف عموم و خصوص من وجه است زیرا از یك سوى در حركات طبیعى نمى‏توان هدفى را براى فاعل طبیعى آنها در نظر گرفت ولى مفهوم غایت بر منتهى الیه آن صادق است و از سوى دیگر در كارهاى ایجادى كه حركتى در كار نیست هدف و علت غائى صدق مى‏كند اما غایت بمعناى منتهى الیه حركت جا ندارد ولى گاهى غایت بمعناى علت غائى بكار مى‏رود و در اینجاست كه باید دقت كرد كه بین دو معناى آن خلط نگردد و احكام یكى به دیگرى نسبت داده نشود .
رابطه بین فاعل وفعل و نتیجه آن موضوع بحثهاى فلسفى متعددى واقع شده است كه بخشى از آنها را در مقاله «علت غایی» بیان كردیم و اینك به بیان برخى از مطالبى كه ارتباط با موضوع بحث فعلى دارد و براى تبیین معناى صحیح هدف الهى از آفرینش مفید است مى‏پردازیم.
یادآورى چند نكته
1 كارهاى اختیارى انسان معمولا به این صورت انجام مى‏گیرد كه نخست تصورى از كار و نتیجه آن پدید مى‏آید و مقدمیت كار براى حصول نتیجه و فائده مترتب بر آن مورد تصدیق قرار مى‏گیرد سپس شوق به خیر و كمال و فایده‏اى كه مترتب بر كار مى‏شود در نفس حاصل و در پرتو آن شوق به خود كار پدید مى‏آید و در صورت فراهم بودن شرایط و نبودن موانع شخص تصمیم بر انجام كار مى‏گیرد و در حقیقت عامل اصلى و محرك واقعى براى انجام دادن كار شوق به فایده آن است و از اینروى باید علت غائى را همان شوق بحساب آورد و متعلق آن مجازا و بالعرض علت غائى نامیده مى‏شود .
ولى نباید تصور كرد كه این فرایند در هر كار اختیارى ضرورت دارد به طورى كه اگر فاعلى فاقد علم حصولى و شوق نفسانى بود كارش اختیارى نباشد یا علت غائى نداشته باشد بلكه آنچه در هر كار اختیارى ضرورت دارد مطلق علم و حب است‏خواه علم حضورى باشد یا حصولى و خواه شوق زائد بر ذات باشد یا حبى كه عین ذات است .
بنابر این علت غائى در مجردات تام همان حب به ذات خودشان است كه بالتبع به آثار ذات نیز تعلق مى‏گیرد حبى كه عین ذات فاعل است .
و از اینروى در چنین مواردى مصداق علت فاعلى و علت غائى ذات فاعل خواهد بود .
2 چنانكه اشاره شد مطلوبیت فعل تابع مطلوبیت‏خیر و كمالى است كه بر آن مترتب مى‏شود و از اینروى مطلوبیت هدف نسبت به مطلوبیت فعل از اصالت برخوردار است و مطلوبیت فعل فرعى و تبعى خواهد بود .
اما هدفى كه از انجام كارى در نظر گرفته مى‏شود ممكن است‏خودش مقدمه‏اى براى رسیدن به هدف بالاترى باشد و مطلوبیت آن هم در شعاع مطلوبیت چیز دیگرى شكل بگیرد ولى سرانجام هر فاعلى هدف نهائى و اصیلى خواهد داشت كه اهداف متوسط و قریب و مقدمات و وسایل در پرتو آن مطلوبیت مى‏یابند .
به هر حال مطلوبیت فعل فرعى و تبعى است اما اصالت در اهداف بستگى به نظر و نیت و انگیزه فاعل دارد به طورى كه ممكن است هدف معین براى یك فاعل هدف متوسط و براى فاعل دیگرى هدف نهائى و اصیل باشد .
3 مطلوبیت اصلى هدف و مطلوبیت فرعى فعل و وسیله در نفوس بصورت شوق ظاهر مى‏گردد و متعلق آن كمال مفقودى است كه در اثر فعل تحقق مى‏یابد اما در مجردات تام كه همه كمالات ممكن الحصول براى آنها بالفعل موجود است‏خیر و كمال مفقودى متصور نیست كه بوسیله فعل حاصل شود و در واقع حب به كمال موجود است كه بالتبع به آثار آن تعلق مى‏گیرد و موجب افاضه آن آثار یعنى انجام فعل ایجادى مى‏شود پس مطلوبیت فعل مجردات هم فرعى و تبعى است اما تابع كمال موجود است نه تابع مطلوبیت كمال مفقود .
4 كارهایى كه انسان انجام مى‏دهد ممكن است آثار متعددى داشته باشد كه همه آنها مورد توجه او قرار نگیرند و یا انگیزه‏اى براى دست‏یافتن به آنها نداشته باشد و از اینروى معمولا كار را براى رسیدن به یكى از آثار و نتایج انجام مى‏دهد هر چند ممكن است كارى را براى چند هدف هم عرض نیز انجام دهد .
اما در مورد مجرد تام همه آثار خیرى كه بر كارى مترتب مى‏شود مورد نظر و مطلوب اوست و هر چند مطلوبیت همه آنها تابع مطلوبیت كمال موجود در خود اوست ولى ممكن است در میان مطلوبهاى بالتبع رابطه اصالت و تبعیت نسبى برقرار باشد مثلا هر چند وجود جهان و وجود انسان از آن جهت كه پرتوى از كمال الهى هستند براى خداى متعال مطلوب بالتبع مى‏باشند اما چون انسان از كمالات بیشتر و بالاترى برخوردار است و پیدایش جهان مقدمه‏اى براى پیدایش وى مى‏باشد از اینروى مى‏توان براى انسان مطلوبیت اصیلى نسبت به مطلوبیت جهان در نظر گرفت
هدفدارى خداى متعال
با توجه به نكاتى كه بیان شد روشن مى‏شود كه وجود علت غائى براى هر كار اختیارى ضرورت دارد خواه كار ایجادى باشد یا اعدادى و خواه كار دفعى باشد یا تدریجى و خواه فاعلیت فاعل بالقصد باشد یا بالرضا یا بالعنایه یا بالتجلى .
و علت غائى در حقیقت امرى است در ذات فاعل نه نتیجه خارجى كار و اطلاق علت غائى بر نتیجه خارجى اطلاقى مجازى و بالعرض است بلحاظ اینكه محبت‏یا رضایت‏یا شوق فاعل به حصول آن تعلق مى‏گیرد و غایت بودن نتیجه خارجى براى كارهاى اعدادى و تدریجى بمعناى منتهى الیه حركت ارتباطى با علت غائى ندارد و غایت بالذات حركت غیر از علت غائى بالذات است دقت‏شود .
بنابر این افعال الهى هم از آن جهت كه اختیارى هستند داراى علت غائى مى‏باشند و منزه بودن ساحت الهى از علوم حصولى و شوق نفسانى مستلزم نفى علت غائى از ذات او نیست چنانكه مستلزم نفى علم و حب از ذات مقدسش نمى‏باشد .
به دیگر سخن نفى داعى و علت غائى زائد بر ذات از مجردات تام و فاعلهاى بالعنایه و بالرضا و بالتجلى بمعناى نفى مطلق هدف از ایشان و اختصاص دادن هدف به فاعلهاى بالقصد نیست و همچنانكه عقل مفاهیمى را كه از صفات كمالیه مخلوقات مى‏گیرد با تجرید از محدودیتها و لوازم مادى و امكانى بعنوان صفات ثبوتیه به خداى متعال نسبت مى‏دهد همچنین حب به خیر و كمال را بعد از تجرید از جهات نقص و امكان براى ذات الهى اثبات مى‏كند و آن را علت غائى براى افعالش مى‏شمارد و چون همه صفات ذاتیه الهى عین ذات مقدسش مى‏باشند این صفت هم كه علت غائى آفرینش و منشا اراده فعلیه بشمار مى‏رود عین ذات وى مى‏باشد و در نتیجه علت فاعلى و علت غائى براى افعال الهى همان ذات مقدس او خواهد بود .
و همانگونه كه علم الهى بالاصاله به ذات مقدس خودش و بالتبع به مخلوقاتش كه جلوه‏هایى از وجود او هستند با اختلاف مراتب و درجاتشان تعلق مى‏گیرد حب الهى هم بالاصاله به ذات مقدس خودش و بالتبع به خیر و كمال مخلوقاتش تعلق مى‏گیرد و در میان خود آنها هم اصالت و تبعیت نسبى در محبوبیت و مطلوبیت وجود دارد یعنى حب الهى به مخلوقات در درجه اول به كاملترین آنها كه نخستین مخلوق است تعلق مى‏گیرد و سپس به سایر مخلوقات الاكمل فالاكمل و حتى در میان مادیات و جسمانیات كه تشكیك خاصى ندارند مى‏توان وجود كاملتر را هدف براى آفرینش ناقصتر شمرد و بالعكس جمادات را مقدمه‏اى براى پیدایش نباتات و نباتات را مقدمه‏اى براى پیدایش حیوانات و همه را مقدمه‏اى براى پیدایش انسان به حساب آورد (خلق لكم ما فى الارض جمیعا)و سرانجام حب به انسان كامل را علت غائى براى آفرینش جهان مادى دانست و به این معنى مى‏توان گفت كه خداى متعال جهان مادى را براى تكامل موجودات جسمانى و رسیدن آنها به خیر و كمال واقعى خودشان آفریده است زیرا هر موجودى كه داراى مراحل مختلفى از كمال و نقص است كاملترین مرحله آن اصالت نسبى در محبوبیت و مطلوبیت‏خواهد داشت ولى لازمه آن این نیست كه موجودات ناقصتر یا مراحل ناقصتر از وجود یك موجود هیچ مرتبه‏اى از مطلوبیت را نداشته باشند .
و به همین منوال مى‏توان اهدافى طولى براى آفرینش نوع انسان در نظر گرفت‏یعنى هدف نهائى رسیدن به آخرین مراتب كمال و قرب الهى و بهره‏مندى از عالیترین و پایدارترین فیض و رحمت و رضوان ابدى است و هدف متوسط تحقق عبادت و اطاعت از خداى متعال است كه وسیله‏اى براى رسیدن به آن مقام عالى و هدف نهائى محسوب مى‏شود و هدف قریب فراهم شدن زمینه‏هاى مادى و اجتماعى و تحقق شناختهاى لازم براى انتخاب آزادانه راه راست زندگى و گسترش خداپرستى در جامعه است .
استاد محمد تقي مصباح يزدي- آموزش فلسفه،جلد2

 

مدیر تالار مهدویت

 مدیر تالار فلسفه و کلام

id l4i: hoosianp_rasekhoon

mail yahoo:  hoosianp@yahoo.com

ان الوصول الی الله سفر لا یدرک الی بامتطاء الیل 
رسیدن به لقاء پروردگار میسور نیست مگر با درک نشاهه شب

  

 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها