0

راه شناختن خدا

 
hoosianp2011
hoosianp2011
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1389 
تعداد پست ها : 1682
محل سکونت : خراسان رضوی

راه شناختن خدا
یک شنبه 1 خرداد 1390  8:07 PM

راه شناختن خدا
شامل: مقدمه، علم خداشناسى و موضوع آن، فطرى بودن شناخت ‏خدا، امكان استدلال برهانى بر وجود خدا، برهان لمّى و انّى.
مقدمه
مفهومى كه عموم مردم از خداى متعال درك مى‏كنند و معنایى كه هنگام شنیدن واژه خدا یا معادلهاى آن در زبانهاى مختلف مى‏فهمند عبارت است از موجودى كه جهان را آفریده است به دیگر سخن خدا را به عنوان آفریدگار مى‏شناسند و احیانا معانى دیگرى از قبیل پروردگار و معبود كسى كه شایسته پرستش است را مورد توجه قرار مى‏دهند و در واقع خدا را بعنوان انجام دهنده كار آفرینش و توابع آن مى‏شناسند .
فلاسفه با توجه به اینكه اینگونه مفاهیم از مقام فعل الهى و بعضا از افعال مخلوقین مانند پرستیدن انتزاع مى‏شود كوشیده‏اند مفهومى را بكار بگیرند كه حكایت از ذات مقدس الهى نماید بدون اینكه احتیاجى به در نظر گرفتن افعال و مخلوقات وى داشته باشد و بدین ترتیب مفهوم واجب الوجود را برگزیده‏اند یعنى كسى كه هستى او ضرورى و زوال ناپذیر است .
ولى این مفهوم هم یك مفهوم كلى و ذاتا قابل اشتراك و صدق بر مصادیق متعدد مى‏باشد از این روى باید بهترین اسماء و كلمات را اسم الله دانست كه اسم خاص و به اصطلاح علم شخصى است و شاید این اسم شریف نخست از طرف انبیاء و پیشوایان دینى مطرح شده باشد .
اما براى دانستن معناى اسم خاص شناختن شخص مسمى لازم است‏شناختى كه در مورد محسوسات بوسیله ادراك حسى و در غیر محسوسات تنها از راه علم حضورى حاصل مى‏شود و هنگامى كه موجودى قابل درك حسى نباشد راه شناختن شخص او منحصر به علم حضورى خواهد بود و هر چند اثبات وجود چنین علمى مربوط به فلسفه است اما خود این علم از راه بحثهاى فلسفى بدست نمى‏آید و آنچه از كاوشهاى عقلى و براهین فلسفى حاصل مى‏شود طبعا مفاهیم كلى عقلى خواهد بود و از اینجا نكته گزینش واژه واجب الوجود از طرف حكماء الهى روشن مى‏شود .
ما در ضمن دراین مقالات درباره اینكه اساسا الله را تا چه اندازه و به چه وسیله مى‏توان شناخت بحثى خواهیم داشت ولى موضوع این بخش را طبق سنت فلسفى و كلامى خدا واجب الوجود قرار مى‏دهیم
علم خداشناسى و موضوع آن
علم خداشناسى شریفترین و ارزشمندترین علوم فلسفى است و تكامل حقیقى انسان بدون معرفت الهى ممكن نیست زیرا چنانكه در جاى خودش به ثبوت رسیده است كمال حقیقى انسان تنها در سایه قرب الهى تحقق مى‏یابد و بدیهى است كه تقرب به خداى متعال بدون معرفت او امكان نخواهد داشت .
و هر چند اثبات موضوع یك علم از مسائل آن علم بشمار نمى‏رود و اگر موضوع علمى احتیاج به اثبات داشته باشد على القاعده باید در علم دیگرى كه تقدم رتبى بر آن دارد به اثبات برسد اما گاهى وجود موضوع علم بعنوان یكى از مبادى آن در مقدمه مورد بحث قرار مى‏گیرد و از جمله سنت بر این جارى شده كه بحث از وجود خداى متعال در خود علم الهى و معرفه الربوبیه انجام بگیرد از این روى با اینكه مباحث علت و معلول، ما را از بحث در این زمینه مستغنى مى‏سازد در عین حال به پیروى از سنت‏حكماء الهى این مبحث را مستقلا در آغاز این بخش مطرح مى‏كنیم .
ولى قبل از پرداختن به استدلال دو نكته را یاد آور مى‏شویم یكى آنكه عده‏اى از بزرگان فرموده‏اند كه شناخت‏خداى متعال امرى فطرى و بى‏نیاز از استدلالات فلسفى است و دیگرى آنكه بعضى از فلاسفه تصریح كرده‏اند به اینكه اقامه برهان بر وجود خداى متعال صحیح نیست. (
[1]) بنا بر این لازم است این دو موضوع را قبلا مورد بررسى قرار دهیم
فطرى بودن شناخت‏خدا
واژه فطرى در موردى بكار مى‏رود كه چیزى مقتضاى فطرت یعنى نوع آفرینش موجودى باشد و از این روى امور فطرى داراى دو ویژگى هستند یكى آنكه نیازى به تعلیم و تعلم ندارند دیگرى آنكه قابل تغییر و تبدیل نیستند ویژگى سومى را نیز مى‏توان بر آنها افزود و آن اینكه فطریات هر نوعى از موجودات در همه افراد آن نوع یافت مى‏شود هر چند قابل ضعف و شدت باشند .
امورى كه در مورد انسان بنام فطرى نامیده مى‏شود به دو دسته كلى قابل تقسیم است‏یكى شناختهایى كه لازمه وجود انسان است و دیگرى میلها و گرایشهایى كه مقتضاى آفرینش وى مى‏باشد ولى گاهى واژه فطرى در برابر واژه غریزى بكار مى‏رود و به ویژگیهاى نوع انسان اختصاص داده مى‏شود بر خلاف امور غریزى كه در حیوانات نیز وجود دارد .
در مورد خداى متعال گاهى گفته مى‏شود كه خداشناسى امرى فطرى است كه از قسم اول از امور فطرى محسوب مى‏گردد و گاهى گفته مى‏شود كه خداجویى و خداپرستى مقتضاى فطرت اوست كه از قبیل قسم دوم بشمار مى‏رود و در اینجا سخن از شناخت‏خدا است .
منظور از شناخت فطرى خدا یا علم حضورى است كه مرتبه‏اى از آن در همه انسانها وجود دارد و شاید آیه شریفه(ا لست بربكم قالوا بلى) (
[2]) اشاره به آن باشد و معلولى كه داراى مرتبه‏اى از تجرد باشد مرتبه‏اى از علم حضورى نسبت به علت هستى‏بخش را خواهد داشت هر چند ناآگاهانه یا نیمه آگاهانه باشد و در اثر ضعف قابل تفسیرهاى ذهنى نادرست باشد. ([3])
این علم در اثر تكامل نفس و متمركز كردن توجه قلب به ساحت قدس الهى و بوسیله عبادات و اعمال صالحه تقویت مى‏شود و در اولیاى خدا به درجه‏اى از وضوح مى‏رسد كه خدا را از هر چیزى روشنتر مى‏بیند چنانكه در دعاى عرفه آمده است: ا یكون لغیرك من الظهور ما لیس لك حتى یكون هو المظهر لك .
و گاهى منظور از شناخت فطرى خدا علم حصولى است‏شناختهاى حصولى فطرى یا از بدیهیات اولیه هستند كه به فطرت عقل نسبت داده مى‏شوند و یا دسته‏اى از بدیهیات ثانویه هستند كه در منطق به نام فطریات نامگذارى شده‏اند و گاهى به نظریات قریب به بدیهى هم تعمیم داده مى‏شود از این نظر كه هر كسى با عقل خدادادى مى‏تواند آنها را درك كند و نیازى به براهین پیچیده فنى ندارد .
چنانكه افراد درس نخوانده و تعلیم ندیده هم مى‏توانند با استدلالهاى ساده پى به وجود خداى متعال ببرند .
حاصل آنكه خداشناسى فطرى بمعناى علم حضورى به خداى متعال داراى درجاتى است كه درجه نازله آن در همه مردم وجود دارد هر چند مورد آگاهى كامل نباشد و درجات عالیه آن مخصوص مؤمنین كامل و اولیاى خدا است و هیچ درجه‏اى از آن بوسیله برهان عقلى و فلسفى حاصل نمى‏شود و اما بمعناى علم حصولى قریب به بداهت از راه عقل و استدلال بدست مى‏آید و قریب بودن آن به بداهت و سهولت استدلال براى آن بمعناى بى‏نیازى از برهان نیست ولى اگر كسى ادعا كند كه علم حصولى به خداى متعال از بدیهیات یا فطریات منطقى است و ابدا احتیاجى به استدلال ندارد چنین ادعائى قابل اثبات نیست
امكان استدلال برهانى بر وجود خدا
مطلب دیگرى كه باید در اینجا مورد بررسى قرار گیرد این است كه آیا مى‏توان برهان عقلى و منطقى بر وجود خداى متعال اقامه كرد یا نه در صورت اول سخن بعضى از حكماى بزرگ مانند ابن سینا مبنى بر اینكه اقامه برهان بر وجود خداى متعال صحیح نیست را چگونه مى‏توان توجیه كرد و در صورت دوم وجود خداى متعال را چگونه مى‏توان اثبات كرد .
پاسخ این است كه بدون شك علم حصولى به خداى متعال بوسیله برهان عقلى و فلسفى ممكن است و همه فلاسفه و متكلمین و از جمله خود ابن سینا براهین متعددى براى این مساله اقامه كرده‏اند ولى گاهى فلاسفه و منطقیین واژه برهان را به برهان لمى اختصاص مى‏دهند بنا بر این ممكن است منظور كسانى كه اقامه برهان بر وجود خداى متعال را صحیح ندانسته‏اند این باشد كه برهان لمى براى این مطلب وجود ندارد زیرا برهان لمى بر چیزى اقامه مى‏شود كه علت معلومى داشته باشد و از راه علم به علت وجود معلول را اثبات كنند ولى وجود خداى متعال معلول علتى نیست تا بتوان از راه علم به علت آن را اثبات كرد و شاهد این توجیه آن است كه در كتاب شفاء مى‏گوید و لا برهان علیه لانه لا عله له .
و ممكن است منظور از نفى برهان بر وجود خداى متعال این باشد كه هیچ برهانى نمى‏تواند ما را به وجود عینى و شخصى خداى متعال رهنمون شود و نهایت چیزى كه از براهین بدست مى‏آید عناوینى كلى از قبیل واجب الوجود و عله العلل و مانند آنها است و چنانكه در مقدمه مقاله یادآور شدیم شناخت‏شخصى مجردات جز از راه علم حضورى امكان ندارد .
وجه سومى را نیز مى‏توان ذكر كرد و آن این است كه مفاد براهینى كه براى وجود خداى متعال اقامه مى‏شود این است كه آفریدگان آفریدگارى دارند یا موجودات معلول عله العللى دارند یا موجودات ممكن الوجود نیازمند به واجب الوجود هستند پس این براهین بالاصاله محمولاتى را براى مخلوقات اثبات مى‏كنند نه اینكه مستقیما وجود خالق و واجب الوجود را اثبات نمایند این توجیه با سخن كسانى سازگارتر است كه چنین تعبیر كرده‏اند الواجب الوجود لا برهان علیه بالذات بل بالعرض.
برهان لمى و انى
با توجه به توجیه اول سؤالى مطرح مى‏شود كه اگر برهان لمى بر وجود خداى متعال اقامه نمى‏شود پس چگونه بعضى از براهین این مسئله برهان لمى تلقى شده است و آیا لمى نبودن برهان زیانى به اعتبار آن نمى‏زند .
پاسخ وافى و مشروح به این سؤال نیازمند به تحقیق در باره اقسام برهان است كه پرداختن به آن ما را از مقصدى كه در این مبحث داریم دور مى‏كند آنچه به اختصار در اینجا مى‏توانیم بگوییم این است كه اگر برهان لمى را بصورت زیر تعریف كنیم نه تنها در سایر مباحث فلسفى بلكه براى وجود خداى متعال هم مى‏توان برهان لمى اقامه كرد و آن این است برهان لمى برهانى است كه حد وسط آن علت براى اتصاف موضوع نتیجه به محمول آن باشد خواه علت براى خود محمول هم باشد یا نباشد و خواه علت‏خارجى و حقیقى باشد یا علت تحلیلى و عقلى .

[1]. ر. ك: الهیات شفاء مقاله 8 ف 4 و تعلیقات ص 70.
[2]. ر. ك: سوره اعراف آیه 172.
[3]. ر. ك: مقاله «اقسام شناخت».
استاد محمد تقي مصباح يزدي- آموزش فلسفه،جلد2
1 2

 

مدیر تالار مهدویت

 مدیر تالار فلسفه و کلام

id l4i: hoosianp_rasekhoon

mail yahoo:  hoosianp@yahoo.com

ان الوصول الی الله سفر لا یدرک الی بامتطاء الیل 
رسیدن به لقاء پروردگار میسور نیست مگر با درک نشاهه شب

  

 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها