پاسخ به:پاسخ به شبهات فلسفی - کلامی
یک شنبه 1 خرداد 1390 9:20 PM
شبهه :
دين و جهان آخرت نقشي در زندگي انسان مدرنسيم ندارد. آيا با عبور از مدرنيسم به سمت پست مدرن، غرب احساس نياز به دين خواهد كرد يا همان سير قهقرايي خود را ادامه ميدهد؟ با ورود انسان به دوران مدرنيسم و پس از آن عصر پست مدرن ديگر نيازي به دين احساس نمي شود.چنان که تا کنون در غرب همين طور بوده است.
پاسخ :
ابتدا لازم است مفاهيمي را به اختصار اشاره نمائيم:
دين:
واژه دين داراي تعاريف بسيار و متفاوتي است كه بيان همه آنها در اينجا لازم به نظر نميرسد به همين جهت تنها به ارائه معناي دين در عرف قرآن و متفكران مسلمان اكتفا ميكنيم.
1. معناي اصطلاحي دين مجموعه عقايد، اخلاق، قوانين و مقرراتي است كه براي اداره امور جامعه انساني و پرورش انسانها باشد گاهي همه اين مجموعه حق و گاهي همه آن باطل و زماني مخلوطي از حق و باطل است اگر مجموعه حق باشد آن را دين حق و در غير اين صورت آن را دين باطل و يا التقاطي از حق و باطل مينامند[1]
2. حقيقت دين عبارت است از يك رشته اعتقادات راجع به آفرينش جهان و انسان و يك سلسله وظايف عملي كه زندگي انسان را با آن اعتقادات تطبيق دهد.[2]
3. نحوهاي سلوك در حيات دنيوي كه متضمن صلاح دنيوي و اخروي است و به همين جهت اولاً متضمن قوانيني است كه متعرض حال معاش به قدر احتياج است و ثانياً دين اختلافات ميان انسانها را رفع ميكند و ثالثاً دائي كامل ميشود تا به كمالي ميرسد كه رافع جميع جهات احتياج است.[3]
از نظر قرآن، اسلام همان دين كامل است امروزه جز آن ديني پذيرفته نيست از اين رو ميفرمايد: «وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ»[4] هركس جز اسلام ديني را برگزيند مورد پذيرش قرار نميگيرد.
اينها نمونههايي از تعريفهاي دين از ديدگاه قرآن بود كه دانشمندان اسلامي ارائه دادهاند. انسان از ديدگاه قرآن موجوداتي كه انسان ناميده ميشوند داراي اصل و ريشه مشتركي هستند كه از يك مرد و زن به وجود آمدهاند و اين پدر و مادر خاص كه نخستين انسانها هستند خلقتي استثنائي داشتهاند طبيعي يعني از گونهاي از حيوانات يا موجودات انسان نما تولد نيافتهاند و اين موجوداتي كه انسان ناميده ميشوند علاوه بر بعد جسماني داراي گوهري غيرمادي به نام نفس يا روح هستند كه اين روح و يا نفس مقدم بر جسم نيست بلكه با حيات جسماني آغاز ميشود و حقيقت انسان و انسانيت او به روح اوست نه جسم فنا پذير او. اين حقيقت (يعني روح) با پديدهاي به نام مرگ نابود نميگردد بلكه به حيات اخروي خود ادامه ميدهد.[5] همچنين آيات قرآن و روايات به وجود نوعي فطرت الهي در انسان اشاره و يا تصريح دارند كه از آن جمله آيه 30 سوره روم است كه دلالت ميكند انسان با نوعي از جبلت و سرشت و طبيعت آفريده شده است. مراد از فطرت يعني اموري كه انسان ابتدائاً و ذاتاً و به طور غيراكتسابي واجد آنها ميباشد[6]
امور فطري ثابت و غيرمتغيرند چنانكه آيه 30 سوره شريفه روم بيان نموده است و البته ممكن است امور فطري مورد غفلت يا فراموشي و يا بياعتنايي قرار گيرند ولي هيچگاه از ذات آدمي رخ بر نميبندند.
مدرنيسم و پست مدرنيسم
اصطلاح مدرن از ريشه لاتين «modo» اقتباس گرديده است و اصطلاحاً «به شيوهاي از زندگي يا سازمان اجتماعي مربوط ميشود كه از سده هفدهم به بعد در اروپا پيدا شد و به تدريج نفوذي كم و بيش جهاني پيدا كرد.»[7] در فرهنگ پيشرفته واژگان آكسفورد اصطلاح مدرنيسم به عنوان نماد انديشهها و شيوههاي نويني به كار رفته است كه جايگزين انديشهها و شيوههاي سنتي گرديد و همه جوانب و زمينههاي زندگي فردي و اجتماعي انسان غربي به ويژه جنبههاي مرتبط با دين، معرفت ديني، هنر و زيبايي او را در بر گرفته است.[8]
اما در تعريف پست مدرن بايد گفت برخي از مفسران بر اين باورند كه انديشه پست مدرن فاقد هرگونه صورت و تعريفي است ولي بهرحال نظريه پردازان علوم اجتماعي پست مدرنيسم را يك واكنش جدي در برابر تحولات و نابسامانيهاي ناشي از دوران مدرنيسم مينامند.[9]
دين پاسخگوي نيازهاي فطري آدمي
اينك با توجه به تبيين مفاهيم دين، انسان، مدرنيسم و پست مدرنيسم به پاسخ اين پرسش ميپردازيم:
دين كه همان عقايد و سلوك متناسب با آن است از آن رو كه هماهنگ با فطرت آدمي است تا انسان زندگي ميكند نياز به دين و پاسخگوي دين به نيازهاي آدمي باقي است برخي گمان نمودهاند كه خاصيت زمان و سپري شدن دوران اين است كه همه چيز حتي حقايق جهان را نيز فرسوده و كهنه نمايد و حال آنكه آنچه در زمان كهنه و نو ميشود ماده و تركيبات مادي است يك ساختمان، يك گياه، يك حيوان، يك انسان محكوم به گنهگي و زوال است اما حقايق جهان ثابت و لايتغير است آيا جدول فيثاغورت به حكم اينكه بيش از دو هزار سال از عمرش ميگذرد كهنه است؟ آيا گفته سعدي: «بني آدم اعضاي يك پيكرند» چون مثلاً هفتصد سال ازش ميگذرد منسوخ و غيرقابل عمل است؟ آيا به دليل اينكه عدالت و مروت و وفا و نيكي چندين هزال سال است كه دهان به دهان ميگردد مندرس شده است؟
روشن است كه پاسخ منفي است و اگر عصر چراغ نفتي و اسب و قاطر و الاغ به عصر برق و هواپيما و فضانورد تبديل شده است ضرورتي ايجاب نميكند كه الزاماً چون برق به جاي چراغ نفتي و هواپيما به جاي الاغ آمده است بايد مسائل حقوقي مربوط به اينها از قبيل خريد و فروش غصب و ضمان و وكالت و رهن هم يكسره تغيير كند.[10]
به عبارت ديگر انسان يك سلسله نيازهاي ثابت و فطري دارد كه گذشت دوران آنها را عوض نميكند مانند نياز به عدالت، اخلاق، عبادت و... و از آن رو كه دين يعني پديدهاي آسماني كه پاسخ اين نيازهاي معرفتي، قلبي و عملي را ترسيم ميكند بايد گفت تا انسان در اين جهان زندگي ميكند دين نقش آفرين در اين زندگي است و مهمترين نقش او پاسخگويي معصومانه و جامعنگرانه به نيازهاي فطري آدمي خصوصاً آنچه در سعادت اخروي او مؤثر است ميباشد. اشتباهات و اختلافات آدميان و گرفتاري آنان در ميان هواها و هوسها در طول تاريخ بشر ضرورت دائمي دين را براي نقشآفريني در زندگي انسانها در همه اعصار به گونهاي روشن ثابت ميكند و البته بحرانهاي بزرگي كه در حيات آدم رخ ميدهد مانند برخي فجايع هولناك و سرگرداني بشر مدرن ميتواند عامل مهمي براي تنبه آدميان باشد از اين رو چه بسا در عصر پست مدرن كه انسانها خصوصاً غربيان دچار بحرانهاي هويتي، معرفتي و اخلاقياند از دينگريزي خود پشيمان گردند و به معيار و مبنا قرار دادن دين در زندگي خود رو آورند.
[1] . جوادي آملي، شريعت در آينه معرفت، ص93،چاپ اول 1372، مركز نشر فرهنگي رجاء.
[2] . محمدحسين طباطبايي، مجموعه مقالات و پرسشها و پاسخها، ج 1، ص446، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چاپ اول 1371.
[3] . محمدحسين طباطبايي، تفسير الميزان، ذيل آيه شريفه 213 سوره بقره.
[4] . سوره آلعمران، آيه 85.
[5] . احمد واعظي، انسان از ديدگاه اسلام، فصل دوم، دفتر همكاري حوزه و دانشگاه، پائيز 1377، چاپ اول.
[6] . ر.ك: ص82.
[7] . آنتوني گيدنز، پيامدهاي مدرنيت، ترجمه محسن ثلاثي، 1377، ص2، به نقل از غربشناسي احمد رهنمايي، ص133.
[8] . احمد رهنمايي، غربشناسي، انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، بهار 1381، ص132.
[9] . ر.ك: فصل پنجم.
[10] . مرتضي مطهري، اسلام و مقتضيات زمان، ج اول، انتشارت صدرا، بهار 1368
مدیر تالار مهدویت
مدیر تالار فلسفه و کلام
id l4i: hoosianp_rasekhoon
mail yahoo: hoosianp@yahoo.com
ان الوصول الی الله سفر لا یدرک الی بامتطاء الیل
رسیدن به لقاء پروردگار میسور نیست مگر با درک نشاهه شب