0

پاسخ به شبهات فلسفی - کلامی

 
hoosianp2011
hoosianp2011
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1389 
تعداد پست ها : 1682
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:پاسخ به شبهات فلسفی - کلامی
یک شنبه 1 خرداد 1390  3:02 PM

 پرسش:
ما دلايلي را براي وحدانيت خداوند بيان مي كنيم ولي ما كه از عرش خداوند و يا جهاني كه نمي بينيم ديد و شناختي نداريم از كجا معلوم آنچه اثبات مي كنيم در عرش خداوند و يا جهاني كه نمي بينيم واقعي باشد مثلا ما مي گوييم خداوند يكتا است و دلايلي هم براي آن مي گوييم ولي از كجا معلوم كه واقعا خدا يكي است، ما كه آن جهان را نمي بينيم شايد دو خدا هست و دلايلي در اختيارمان گذاشته اند كه ما فكر كنيم خدا يكي است؟( لطفا به زبان ساده اثبات كنيد).

1. اگر بنا شود که ما به درستی استدلالهای عقلی در باب توحید شکّ کنیم ، در مورد تمام استدلالهای عقلی باید شکّ کنیم. چون قالب استدلالهای عقلی همواره یکسان بوده از چند مورد خاصّ تجاوز نمی کنند و تنها محتوای آنهاست که متفاوت است. برای مثال قالب شکل اوّل قیاس برهانی چنین است.
الف ، ب است.
هر ب ، ج است.
پس الف ، ج است.
در این قالب برهانی ، به جای الف و ب و ج ، می توان هزاران امر گذاشته به هزاران برهان دست یافت.برای مثال می گوییم:
عدد چهار ، بزرگتر از عدد سه است.
هر عدد بزرگتر از عدد سه ، بزرگتر از عدد دو است.
پس عدد چهار بزرگتر از عدد دو است.
یا می گوییم:
هر عدد زوجی ، قابل تقسیم بر دو است.
هر عدد قابل تقسیم بر دو ، عدد غیر اوّل است.
پس هر عدد زوجی ، عدد غیر اوّل است.
به همین صورت می گوییم:
خدا ، وجود محض است.
هر وجود محضی ، منحصر به فرد است.(دومی بر نمی دارد)
پس خدا ، منحصر به فرد است. (دومی بر نمی دارد)
همانطور که ملاحظه می فرمایید قالب این سه استدلال یکی است. پس اگر در قالب استدلال سوم شک کنیم ، قالب استدلال اوّل و دوم نیز مشکوک خواهد شد. این مطلب در مورد دیگر قالبهای استدلال عقلی نیز صادق است.
لذا از انکار قالب استدلالهای اثبات توحید لازم می آید که بساط تمام قالبهای استدلالهای عقلی بر چیده شود. و به این ترتیب تمام علومی که از این قالبها استفاده می کنند بی ارزش خواهند بود. یعنی علومی چون شاخه های گوناگون ریاضیّات ، فیزیک ، شیمی ، زیست شناسی ، پزشکی ، روانشناسی ، جامعه شناسی ، فلسفه ، کلام ، فقه ، اصول و ... همگی بی ارزش خواهند بود ؛ چرا که در همه ی این علوم از همین قالبهای استدلالی استفاده می شود.
2.استدلالهای عقلی افزون بر قالب ، محتوایی نیز دارند که عبارتند از تک تک قضایای مورد استفاده در استدلالهای عقلی. از این قضایا در علم منطق تعبیر می شود به مادّه ی استدلال. برای مثال در استدلالهای پیش گفته « عدد چهار ، بزرگتر از عدد سه است.» ، « هر عدد قابل تقسیم بر دو ، عدد غیر اوّل است.» و «خدا ، وجود محض است.» مادّه ی استدلال هستند.
موادّ استدلالهای عقلی بر دو قسمند. اکثر آنها نظری و برخی از آنها بدیهی اند.
برای مثال « خدا ، وجود محض است.» یک قضیّه ی نظری است ؛ امّا قضیّه ی « هر قضیّه ای یا درست است یا نادرست» یک قضیّه بدیهی است. درستی قضایای بدیهی برای عقل روشن بوده بی نیاز استدلال است. لذا این قضایا اساس تمام استدلالها هستند. امّا قضایای نظری به خودی خود روشن نبوده نیازمند استدلالند و باید به صورت سلسله وار از قضایای بدیهی به دست آیند. یعنی اگر عقبه ی یک قضیّه ی نظری به یک قضیّه بدیهی ختم نشود از نظر عقل آن قضیّه ی نظری باطل است.
البته قضایای بدیهی نیز همه در یک سطح نیستند. برخی از آنها در عین اینکه قابل استدلال هستند ولی به قدری روشن اند که عقل نیازی به اثبات آنها ندارد ؛ امّا برخی دیگر خوداثباتگر و خودروشنگر بوده اساس تمام قضایای بدیهی شمرده می شوند.
اکثر حکما معتقدند که تنها یک قضیّه با این مشخّصات وجود دارد که عبارت است از قضیّه ی« هر قضیّه ای یا درست است یا نادرست». یعنی محال است یک قضیّه هم درست باشد هم نادرست یا نه درست باشد و نه نادرست. از این قضیّه تعبیر می شود به قضیّه ی « استحاله ی اجتماع و ارتفاع نقیضین ».
حال اگر ما درستی قالبهای استدلالهای عقلی اثباتگر توحید را بپذیریم ولی در محتوای آنها تشکیک کنیم ، در نهایت به انکار قضیای بدیهی خواهیم رسید ؛ چون قضایای به کار رفته در براهین اثبات توحید ، سلسله وار به قضایای بدیهی می رسند. و خود آنها نیز متّکی به قضیّه ی « استحاله ی اجتماع و ارتفاع نقیضین » هستند.
لذا انکار محتوای براهین اثباتگر توحید ، به انکار قضیّه ی « هر قضیّه ای یا درست است یا نادرست» خواهد انجامید. و انکار این قضیّه مساوی است با تعطیل شدن تمام ادراکات بشری. برای مثال اگر حسّ انسان حکم می کند که قضیّه ی « این درخت سبز است.» درست می باشد ، معنایش این است که قضیّه ی« این درخت سبز نیست.» را نادرست می داند. حال اگر « هر قضیّه ای یا درست است یا نادرست» انکار شود ، لازم می آید که قضیّه ی « این درخت سبز است.» و قضیّه ی« این درخت سبز نیست.» در آنِ واحد هر دو باهم بتوانند درست باشند یا در آنِ واحد هیچکدام درست نباشند.
و این یعنی تعطیل شدن ادراک حسّی.
حاصل مطلب این که از فرض حضرت عالی در سوال ، تعطیل تمام ادراکات بشری و محال بودن کسب یقین لازم می آید. و این یعنی بستن راه ادراک واقع. با این وصف ، حتّی ما به وجود خودمان نیز علم نخواهیم داشت کجا رسد به خارج از وجود خودمان. چون اگر چنین نیست که « هر قضیّه ای یا درست است یا نادرست» پس قضیّه ی « من وجود دارم.» ، در همان حال که درست است نادرست هم هست ؛ یا اینکه نه درست است نه نادرست.
3. این سخن که : « شايد دو خدا هست ولی آن دو خدا دلايلي در اختيار ما گذاشته اند كه ما فكر كنيم خدا يكي است.» سر از تسلسل فهمها در می آورد که نتیجه ی آن باز انکار علم به واقع و تعطیل ادراکات است.
لازمه ی فرضیّه ی حضرت عالی این است که: « شاید عقل ما به گونه ای ساخته شده که توحید را درست می یابد نه غیر آن را .». اگر چنین احتمالی رواست پس این احتمال هم جایز است که بگوییم : « شاید عقل ما به گونه ای ساخته شده که فکر کنیم « شاید عقل ما به گونه ای ساخته شده که توحید را درست می یابد نه غیر آن را .» ».
همینطور می توان گفت که: « شاید عقل ما به گونه ای ساخته شده که فکر کنیم « شاید عقل ما به گونه ای ساخته شده که فکر کنیم « شاید عقل ما به گونه ای ساخته شده که توحید را درست می یابد نه غیر آن را .» » » و همینطور این روند را می توان تا بی نهایت بار ادامه داد.
پس طبق این فرضیّه ، جایز است که فهم ما از توحید متّکی به یک فهم قبلی باشد ؛ آن فهم قبلی نیز متّکی بر یک فهم قبلتر و الی آخر تا بی نهایت فهم قبلی.
4. این سخن که : « شايد دو خدا هست ولی آن دو خدا دلايلي در اختيار ما گذاشته اند كه ما فكر كنيم خدا يكي است.» یک فرضیّه ی خودکُش و خود ابطالگر است. یعنی از پذیرش آن انکار آن لازم می آید.
فرض کنیم ـ معاذ الله ـ خدا یکی نیست لکن عقل ما را به گونه ای ساخته اند که توحید را اثبات کند. پس در این صورت توحید درست نیست بلکه عدم توحید درست است.
پس عقل از فرض فوق اثبات نمود که عدم توحید درست است. و این خلف است. چون فرض این بود که عقل را چنان ساخته اند که نتواند عدم توحید را اثبات کند.

 

مدیر تالار مهدویت

 مدیر تالار فلسفه و کلام

id l4i: hoosianp_rasekhoon

mail yahoo:  hoosianp@yahoo.com

ان الوصول الی الله سفر لا یدرک الی بامتطاء الیل 
رسیدن به لقاء پروردگار میسور نیست مگر با درک نشاهه شب

  

 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها