پاسخ به:پاسخ به شبهات فلسفی - کلامی
یک شنبه 1 خرداد 1390 2:24 PM
لطفاً در مورد مرامهای فلسفی، کلامی و... در بین علما توضیح دهید و این که اصلاً منظور از مرام چیست؟ و اصولاً شرع با کدام یک از این مرامها سازگاری دارد؟
قبل از این که وارد مبحث «مرام» و مرامهای متفاوت علما گردیم، باید معنای «فلسفه»، «کلام»، «تفکیک» ... یا هر موضوعی که در مورد آن سؤال داریم را آگاه شویم. البته منظور از «معنا»، معنای لغوی نیست، بلکه پاسخ به «چیستی» موضوع میباشد. به عنوان مثال: فلسفه چیست؟ کلام چیست؟
الف - کلمهی «فلسفه» ریشهی یونانی دارد و از دو کلمهی متفاوت «فیلو» به معنای دوستدار و «سوفیا» به معنای مطلق دانایی گرفته شده است، لذا «دوستداری دانایی» را «فیلوسوفیا» و شخص دوستدار دانایی را «فیلوسوفس» میگویند.
اما این واژه در میان مسلمین به «دانش عقلی» در مقابل «دانش نقلی» اطلاق شد و فیلسوف به کسی اطلاق شد که از جامع علوم عقلی مانند: الهیات، ریاضیات، اخلاقیات و ... برخوردار باشد. سپس از آن جهت که «علوم عقلی» را فلسفه نامیدند، آن را به دو بخش «نظری و عملی» تقسیم نمودند و در میان بخشهای متفاوت آن، الهیات که به آن فلسفهی اولیٰ نیز گفته میشود را برتر و ممتازتر خواندند. لذا از این دیدگاه چیستی فلسفه به معنای ذیل است:
«فلسفه عبارت است از: علم به احوال موجود از آن جهت که موجود است، نه از آن جهت که تعین خاص دارد، مثلاً جسم است، یا کم است یا کیف است، یا انسان است، یا گیاه است و غیره» (کلیات علوم اسلامی، ج اول، ص 151 – شهید آیت الله مطهری)
پس، فلسفهی اولیٰ علمی است که درباره کلیترین مسائل هستی (وجود) بحث میکند.
ب – اما علم کلام که یکی دیگر از علوم اسلامی محسوب میشود، علمی است که دربارهی عقاید اسلامی (اعتقادات) بحث میکند. خواه توضیح دهد یا با استدلال به اثبات رسانده یا دفاع کند. به عنوان مثال بحث در مورد توحید، نبوت، معاد و سایر اصول، جبر و اختیار، اخلاقیات و ... در حوزهی علم کلام است.
ریشهی مباحث کلامی، یعنی استدلال بر اثبات اصول عقاید، در قرآن کریم است، و تفاوت تعاریف متفاوت از مبانی اصول نیز سبب پیدایش مذاهب مختلف کلامی در اسلام شده است که عمدهی آنان عبارتند از: شیعه، معتزله، اشاعره و مرجئه.
ج – با توجه به تعاریفی که به صورت مختصر ارائه شد، معلوم میشود که شرع مقدس اسلام که دین عقل و علم و عمل است، نه با فلسفه منافات و مخالفت دارد ونه با کلام. به عنوان مثال اگر در فلسفه بحث از وجود به میان آید و بیان گردد که وجود از سه حالت خارج نیست که عبارتند از: «واجب الوجود، ممکن الوجود و ممتنع الوجود»، بحثی متضاد یا خارج از علوم و اندیشهی دینی نیست و اگر در کلام بحث از توحید و اثبات یگانگی خداوند منان و یا جبر و اختیار به میان آید نیز بحثی متضاد یا خارج از علوم و اندیشهی دینی نمیباشد.
د – اما مسئلهی «مرام» به ذوقهای افراد در تحصیل علوم بر میگردد. یکی ذوق و استعداد فلسفی دارد و به بحثهای فلسفی علاقمند است و آن را ریشهایتر قلمداد میکند و در تعلیم و تعلم و درس و بحث خود موضوع و روش و مباحث فلسفه را پیش میگیرد، دیگری ورود به این مباحث را غیر لازم شمرده و یا بر این باور است که آن چه مطرح است و ضرورت دارد، استدلال و اثبات مباحث اعتقادی میباشد. و البته در اعصار گذشته بسیاری با «فلسفه» بدان جهت که ریشهی یونانی داشته مخالفت شدید داشتند. تا آن جا که محقق فلسفه را نیز کافر میدانستند!
مدیر تالار مهدویت
مدیر تالار فلسفه و کلام
id l4i: hoosianp_rasekhoon
mail yahoo: hoosianp@yahoo.com
ان الوصول الی الله سفر لا یدرک الی بامتطاء الیل
رسیدن به لقاء پروردگار میسور نیست مگر با درک نشاهه شب