|
فرضیه کبدی سلولیت
|
كبد در آزارهای سلولیتی كار بزرگی برعهده دارد هنگامیكه كبد گرفتار فعالیت افزون بشود نمیتواند زهرها را در بدن خنثی كند و از راههایی كه باید دفع شود آنها را دفع نماید زیرا معمولاً زهرهای مزبور در این شرایط به آسانی دفع نمیشوند و بافت ملتحمه در لابلای آنها از كار میافتد و چون كبد دچار نارسایی است در خون نیز آزارهایی پدید میآید كه مهمتر از همه آنها كلسترول اسید اوریك و غیره است و از اینروست كه میگوئیم سولیت یكی از تظاهرات آرتریتیسم میباشد. در اثر نارسایی كبد مواد چربی و سفیدهای دچار اختلال میگردد و در لابلای بافتهای ملتحمه جمع میشود و این جمع شدن مواد سفیدهای در سلولها بیشتر شبیه به حساسیت میباشد. یكی از عللی كه این آزارها را در بدن ایجاد میكند تغذیه نامناسب همچون خوردن مواد گیاهی و مواد پركننده امعاء (فكولان) و موادی است كه از نظر تغذیهای در یك جهت نقص دارند اینگونه مواد در رودهها تخمیر میشوند و مقادیری اسید اگزالیك تولید میكنند كه زیر تأثیر قلیائیتی كه در بدن تولید شده است كبد نمیتواند آنها را خنثی سازد و ناگزیر آنها را در بدن انباشته میكند از اینرو در كسانی كه دچار سلولیت هستند رژیم غذایی گیاهی به بیمار همان آزاری میرساند كه رژیم گوشتی به نقرسی.
فرضیه تراوشهای درونی غدد : آنچه از تراوش درونی غدد پدید میآید با خون درآمیخته میشود و خون آنها را به نقاط دوردست میبرد كار این تراوشها شیمیایی است و هر غدهای وظیفهای برعهده دارد چنانكه وظیفه بعضی از آنها پادزهری و از آن برخی هیجانی و كار دستهای تخلیهای و كار دسته دیگر گندزدایی است و بعضی هم كارهای تعادلی باید انجام دهند. البته هر كدام نیز ممكن است دچار كمی و كاستی شود و بیماریهایی ایجاد نماید. سردسته آنها غدد تخمدان و غده پاراتیروئید و غده هیپوفیز میباشند كه مبتلایان به سلولیت بیش از همه دچار این آزار میگردند و چون مرد تخمدان ندارد كمتر دچار سلولیت میشود.
سلولیت در هنگام خزان قوای جنسی زنانه آغاز میشود و نامرتبی زهدانی تخمدانی و همچنین آغاز بلوغ یا اختلالهای احتقانی عروقی عصبی و رویشی و غددی سبب پیدایش سلولیت میگردد اما اگر آن را درمان كنیم و كاستیهای غددی را جبران نمائیم سلولیت خودبخود بهبود مییابد در بسیاری از بیماران زیاد كار كردن پاراتیروئید سبب پیدایش سلولیت میشود و اگر تراوش این غده را تقویت كنیم دستی دستی سلولیت بوجود آوردهایم. برخی از پزشكان برای هیپوفیز اهمیت بیشتری قائلند و سزا است بدانیم كه هیپوفیز مستقیماُ دخالتی ندارد بلكه تراوشهایی كه انگیزاننده تراوش غدد دیگر است سبب پیدایش سلولیت میگردد تیروئید و رشتههای رویشی (سمپاتیك) بیضهای را باید از این دسته شمرد. البته در این باره گفتگو بسیار است و هر مؤلف عقیدهای دارد ولی بنظر نگارنده باید جستجو كرد و دریافت كه چه غدهای دچار كاستی است و آنگاه آن غده را به راه راست هدایت كرد. یكی از علل بزرگی كه این غدد را خراب میكند آنتروهپاتیتها است و دیگر اختلالات بزرگ یائسگی (ناامیدی زنانگی) و همچنین افراطهای جنسی زنانگی و یا خودداری از حاملگی.
|
|
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست) /عنکبوت20