پاسخ به::: اشعار رضوی
سه شنبه 4 خرداد 1389 1:44 PM
دوست دارم نگات کنم تو هم منو نگاه کنی
من تو رو صدا کنم تو هم منو صدا کنی
قربون چشات برم از راه دوری اومدم
جای دوری نمی ره اگه به من نگاه کنی
دل من زندونیه تویی که تنها می تونی
قفس وا کنی و پرنده رو رها کنی
می شه کنج حرمت گوشه قلب من باشه
می شه قلب منو مثل گنبدت طلا کنی
تو سرت شلوغه زیره دستیات فراوونند
از خدا می خوام کمی نگاه به زیر پات کنی
تو غریبی و منم غریبم اما چی میشه
دل این غریبه رو با خودت آشنا کنی
دوست دارم تو ایوون آینت از صبح تا غروب
من با تو صفا کنم تو هم منو دعا کنی
به وفای کفترای حرمت منم می خوام
کفتری باشم که تنها تو منو هوا کنی
دلمو گره زدم به پنجرت دارم می رم
دوست دارم تا من میام زود گره ها رو وا کنی
صد هزار دفعم شده پای ضریح زار می زنم
تا دلت یکبار بسوزه دردامو دوا کنی
دوست دارم که از حالا تا صبح محشر همه شب
من رضا رضا کنم تو هم منو رضا کنی
السلام علیک یا غریب الغربا..
السلام علیک یا معین الضعفا
والفقرا
السلام علیک السلطان ابالحسن ..علی ابن موسی الرضا...