پاسخ به::: اشعار رضوی
سه شنبه 4 خرداد 1389 1:39 PM
من در ويرانه هاى شهرقاب عكسى را پيدا
كردم
كه پر از شفافيت نور مى درخشيد
و گنبد طلايى آن آشيانه كبوتران سپيد
بود
كه از لانه نور دانه مى چيدند
من در حيرت عكس
شگرف گريستم
يك لحظه بى قرار فرياد برآوردم:
الهى
!
چه مكانى است بزرگ، وسيع به وسعت بيكرانه ها
كه عقل را حيران مى
كند
و بى قرار به جست و جوى آهوان عاشق بودم
يك
لحظه باران سكوتم را شكست
و من،
عاشقانه به وسعت ابرها گريستم و اشك،چون
الماسى گرانبها
بر قاب عكس ضريح فرو ريخت
و
من
به نورانيت ضريح به حجم بيكرانه ها نگريستم
و زير لب دعاى نور را زمزمه كردم
و به بزرگى عشق پناه بردم رخساره
ام گلگون گشت
و من
همدم رازهاى پنهانى ام را در سكوت تنهايى ام پيدا
كردم
و قصه غصه هايم را بر سينه خوان نعمتش فرو ريختم
و سبكبال بر
بلنداى ضريح او عاشقانه اوج گرفتم
تا شايد
كوله
بار گناهم را در خاكى خاك فرو نهم
تا شايد امام
دلم را پر از استجابت
دعاهايم گرداند
يا معين الضعفا!
يا ضامن آهوان!
مرا درياب
به
خاطر چشمهاى بارانى ام و قلب شكست خورده ام در توفان
مرا
درياب
بر بلنداى اوج قاب عكس ضريحت مرا سير ده
تا پر از استجابت
دعاهايم شوم
السلام علیک یا غریب الغربا..
السلام علیک یا معین الضعفا
والفقرا
السلام علیک السلطان ابالحسن ..علی ابن موسی الرضا