0

لطیفه های ریزه میزه

 
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

لطیفه های ریزه میزه
سه شنبه 21 اردیبهشت 1389  11:23 AM

يه طرف گفتن: با وطنم جمله بساز. 
گفت: ديروز رفتم حمام و تنم را شستم ! 
گفتن: منظورمون ( ط ) دسته دار بود.  
گفت: اتفاقا با تی دسته دار تنمو شستم .
آموزش جدید عبور از خیابان برای کودکان :
اول به سمت چپ که محل عبور ماشینهاست نگاه می کنیم
بعد به سمت راست که محل عبور موتورهاست نگاه می کنیم
بعد به سمت بالا نگاه می کنیم که محل سقوط هواپیماست
سپس با روحی آرام و قلبی مطمئن پا به خیابان می گذاریم
یارو بلند پروازی می کنه با ضد هوایی می زنندش
هواشناسی اعلام کرد از فردا موج جديدی از تعطيلات وارد کشور خواهد شد !
اگه يه دنيا گل خوشبو به ّپات بريزم بازم كمه 
چون پاهات خيلی بو ميده !!!
روزی ملانصرالدین بدون دعوت رفت به مجلس جشنی
یكی گفت : جناب ملا ! شما كه دعوت نداشتی چرا آمدی ؟
ملانصرالدین جواب داد : اگر صاحب خانه تكلیف خودش را نمی‌داند. من وظیفه‌ی خودم را می‌دانم و هیچ‌وقت از آن غافل نمی‌شوم.
دست و دلباز یه رستوران باز می کنه ولی هر روز ظهر خودش می رفته بیرون غذا می خورده !
می گن : بابا چرا همینجا غذا نمی خوری؟
می گه : آخه پدرسوخته خیلی گرون می ده !!
از یارو می پرسن : اسم کوچک جومونگ چیه ؟
می گه : افسانه !
به غضنفر گفتن که با کاروان یه جمله بساز 
گفت : توی حمام هیچوقت دوش کاروان رو نمی کنه

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

تشکرات از این پست
nori200 bibi100 iraji5
دسترسی سریع به انجمن ها