0

"من آقام یا الاغ" :;کتاب فرزادحسنی

 
ayeneh
ayeneh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1388 
تعداد پست ها : 2761
محل سکونت : تهران

"من آقام یا الاغ" :;کتاب فرزادحسنی
سه شنبه 21 اردیبهشت 1389  9:20 AM

 
بازار کتاب ایران همیشه بازار عجیبی بوده و اتفاقا وقت‌هایی رونق داشته که برای همه مخاطبانش چیزی برای عرضه داشته است.
به گزارش جهان فرزادحسنی نویسنده کتاب "من آقام یا الاغ"؟! گفتگویی را انجام داده است که در قسمتی از این مصاحبه امده است :

کتاب "من آقام یا الاغ ؟!!" که این روزها در آستانه نمایشگاه تهران، در کمتر از سه ماه به چاپ سوم رسیده است خوشحالید که توانسته اید به این خوبی با مخاطب ارتباط برقرار کند؟
خوب نمی‌توانم خوشحالیم را از این موضوع کتمان کنم اما باید بگویم این موضوع برای خودم تا حدودی قابل پیش بینی بود. بخشی از این مجموعه پیش از این در فضای وبلاگ منتشر شده بود و در زمان خودش با مخاطب‌های زیادی ارتباط برقرار کرده بود بنابراین تنها کاری که من کردم بازنویسی مجدد آنها و دادن هویت تازه ای به آنها برای برقرار کردن ارتباط با مخاطبان قدیمی ‌و مخاطبان جدید بود. به عبارت دیگر من این نوشته‌ها را از فضای مجازی و سایبر بیرون کشیدم و با کمک ناشر با کاغذ مانوسش کردم تا شانس این را داشته باشد که در اختیار کسانی که از خواندن کاغذی و بوی کاغذ و جوهر بیشتر از خواندن پشت مانیتور لذت می‌برند، نیز قرار گیرد.

این یک تجربه جدید است یا پیش از این نیز اتفاق افتاده؟
نه اصلا تجربه جدیدی نیست. قبل از من هم خیلی‌ها این کار را کرده اند. مشخصا می‌توانم از "تاکسی نوشت" نام ببرم که پست‌های وبلاگی یک راننده تاکسی ایرانی مهاجر در آلمان بود و توانست با استقبال زیادی در بین قشر کتابخوان کاغذی مواجه شود. اما تفاوت کار من با این جور کتاب‌ها این بود که بخشی تخصصی از پست‌هایم را در حوزه داستان جمع و جور کردم و به ناشر سپردم. در واقع خواستم پست‌ها تولد در فضایی جدید و رسانه ای جدید را تجربه کنند.

یعنی همه این‌ها قبلا در فضای وبلاگی منتشر شده بود؟
همه آنها نه. بخشی از آنها پیش از این منتشر شده بود اما در کتاب از نظر ساختار و پایان به کل بازنویسی شد و بخش‌های دیگر نیز اگرچه درفضای مجازی منتشر نشده بود اما در همان حال و فضا و با نیت انتشار در چنین فضایی نوشته شده بود و در نوبت انتشار قرار داشت که تصمیم به انتشار آنها در قالب کتاب گرفتم.

چه طور شد که به فکر نوشتن کتاب افتادید؟
راستش شاید یک جور پیش بینی بود برای پاسخ به فرزند نداشته ام زمانی که از من بپرسد چه کاره هستم تا با خیال راحت به او بگویم نویسنده!
البته شوخی کردم. همانطور که گفتم ایده ام این بود که با مخاطبان خارج از فضای مجازی و علاقمندان کتاب و مشخصا دوستداران کتاب‌های کاغذی ارتباط برقرار کنم. این ایده من بود که وقتی با ناشرم نیز صحبت کردم از آن استقبال کرد.

اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها