پاسخ به:منافع «بن لادن مرده» براي آمريكا چيست؟
سه شنبه 20 اردیبهشت 1390 12:24 AM
متحدان ايالات متحده به افتخار «به پايان رسيدن عمليات ناتمام بوش» براي اوباما هورا ميكشند؛ ساكنين كاخ سفيد همچنان، مصرانه، از انتشار عكسهاي جسد «بن لادن» خودداري ميكند؛ القاعده مرگش را تكذيب ميكند و...
با پيروزي انقلاب اسلامي ايران و توجه به ايدئولوژي اسلامي كه داعيهدار سعادت و خوشبختي تمام جهانيان است، طبيعي بود كه نتواند در محدودهي جغرافياي ايران توقف نمايد و ميبايست پيام آن و امواجش در درجهي اول به ملل مسلمان كشورهاي همسايه و سپس به همهي ملل مستضعف جهان برسد. از اين رو انقلاب اسلامي ايران نقطهي آغاز خيزش تفكر اسلامي شد.
در اين ميان، انقلاب اسلامي بيش از هر كشور ديگري در كشورهاي خاورميانه و شمال آفريقا سر منشأ تحولات دامنه دار از درون و بيرون گرديد. ايدههاي انقلاب اسلامي به راحتي در منطقه گسترش يافت و موجب خيزشهاي اسلامي بسياري از كشورها گرديد. رژيمهاي ديكتاتوري همچون عراق، عربستان، بحرين و كويت كه با ثباتترين كشورهاي منطقه به شمار ميآمدند. به شكل ناگهاني به آسيب پذيري خود پي بردند، هر چند ايران در خيزشهاي مردمي اين كشورها به شكل مستقيم مداخله نداشت، انقلاب اسلامي ايران الگويي عيني و عملياتي براي ساير كشورهاي منطقه بود و با داشتن ايدئولوژي فراملي، ادعاي رهبري جوامع بشري از سوي غرب را به چالش كشيد و بسياري از جريانها و جنبشهاي اسلامگرا در جهان اسلام شكل گرفت كه نه تنها در آنها شيعيان بلكه در كشورهاي اهل تسنن منطقه بر مبناي جريانهاي «اخوان المسلمين» و «جماعت اسلامي پاكستان» نيز وجود داشت و اين تأييدي براي منافع و اهداف نظام سلطه بود. در نتيجه با رشد و گسترش بيداري اسلامي در ميان ملتهاي مسلمان، استراتژيستهاي غربي و دولتمردان آمريكايي به فكر چاره جويي افتاده و به وسيلهي سرويسهاي امنيتي خود و كشورهاي وابستهي منطقه شروع به سركوب اين جريانها نمودند و با تبليغات بسيار در صدد انحراف اين نهضتها برآمدند و شروع به ساختن جنبشهاي بدلي اسلامي نمودند تا بتوانند در نتيجه انحراف اين جنبشها از مسير صحيح خود با اطلاق عناويني همچون «تروريسم» و «بنيادگرايي» افكار عمومي را بر عليه آنها تحريك نمايند.
براي انجام چنين نقشهاي آنها سعي در هدايت اين خيزشهاي مردمي به سمت جنگ با اتحاد جماهير شوروي كه در آن زمان كشور افغانستان را اشغال نموده بود، كردند و با ناميدن جنگ مقدس شروع به تبليغ جهت فرستادن جوانان مسلمان و انقلابي از كشورهاي منطقه به اين جبهه نمودند كه سرانجام در اجراي اين طرح از سرويسهاي امنيتي كشورهايي چون مصر، عربستان و پاكستان با محوريت سازمان سيا استفاده شد و كشور عربستان نيز با تأسيس مدارس وهابي در پاكستان و اعزام مبلغين وهابي در بين انقلابيون كه به مجاهدين عرب – افغان معروف شده بودند، سعي در انحراف آنان از اسلام ناب و هدايت به سوي اسلام سلفي و وهابي (اسلام آمريكايي) نمودند.
در حقيقت، اجراي اين طرح دو هدف مهم را دنبال مينمايد. هدف اول، زمين گير كردن اتحاد جماهير شوروي و هدف دوم و مهمترين هدف، دور كردن جوانان انقلابي متأثر از تفكر اصيل انقلاب اسلامي كه نشأت گرفته از تفكرات امام خميني(ره) بود. اين جريان التقاطي كه بعدها «القاعده» نام گرفت در دههي 80 ميلادي پي ريزي شد كه متشكل از عربهاي خاورميانه و شمال آفريقا، قبايل پشتون افغانستان و قبايل پشتون پاكستان بود.
پس از پايان جنگ سرد و خروج شوروي از افغانستان، بسياري از اين مجاهدين عرب – افغان به كشورهاي خود بازگشتند. كشورهايي كه تحت سلطهي ديكتاتورهاي وابسته به آمريكا و غرب بود و هيچ گونه تشويق و حمايتي از آنها صورت نگرفت و لذا با سرخوردگي اين گروه كه در دههي 80 تحت تأثير افكار وهابي و سلفي قرار گرفته بودند به تكفير حاكميت، نخبگان و حتي مردم پرداختند و به صورت فعاليتهاي زير زميني به حيات خود ادامه دادند.
اولين نمونه از حركتهاي تروريستي اين گروه در الجزاير و مصر به وقوع پيوست و عدهاي از اين عرب- افغانها نيز به افغانستان بازگشته و با كمك سرويس اطلاعاتي پاكستان (ISI)، عربستان و آمريكا در شكلگيري گروه جديدي به نام طالبان كمك نمودند كه در سال 1996 ميلادي كه كابل توسط طالبان به تصرف درآمد كمك فراواني به آنها شد تا پايگاههاي آموزشي – نظامي خود را در شمال پاكستان و جنوب افغانستان، گسترش دهند.
در اواخر دههي 90 ميلادي در روابط گروه القاعده و طالبان با آمريكا، تغييرات زيادي رخ داد كه تحليلهاي فراواني را به همراه داشت. تعداد قابل توجهي از تئوريسينها معتقد بودند كه دعواهاي درون سرويس نظام سلطه باعث اين تغييرات شده و سرويس اطلاعاتي پاكستان، انگليس و عربستان در يك جبهه و سرويس آمريكا در طرف مقابل قرار گرفته است. اولين حركت تقابلي آمريكا و القاعده منفجر نمودن ناو «يو.اس.كول» در آبهاي خليج عدن در سال 2000 ميلادي بود كه بسياري از آن به درگيريهاي درون خانوادگي سرويسهاي امنيتي نظام سلطه و سرويسهاي امنيتي كشورهاي منطقه نام بردند، البته گروه ديگري از تحليلگران اين چرخش را محصول استراتژي جديد آمريكا در منطقه دانستند كه با ساختن دشمني چون القاعده امكان حضور و استمرار هژموني آمريكا را در منطقه ميسر ميسازد.
از حركتهاي بعدي القاعده، ميتوان به انفجارهاي «نايروبي» و «دارالسلام» اشاره كرد و در ادامه حادثهي 11 سپتامبر 2001 كه با انتساب آن به گروه القاعده، آمريكا توانست دورهي جديدي را براي هژموني خود در جهان ايجاد نمايد و رهبر دنياي به اصطلاح خير (آمريكا) در مقابل آن دنياي به اصطلاح شر (بنيادگرايي اسلامي و القاعده) معرفي گرديد تا ناتو بتواند به اين بهانه حركت گاز انبري خود را به سمت غرب و شرق دنيا با شعار دموكراتيزه كردن آن آغاز نمايد. چرا كه بعد از جنگ سرد، ناتو بازوي نظامي آنها محسوب ميشد كه با پايان آن عيني زمان صلح سرد كارايي خود را بايد تغيير ميداد و به بازوي امنيتي تبديل ميشد لذا با تعريف نقش جديد در صحنه باقي ماند، براي مبازره با ترورسيم كه نماد آن القاعده بود به اشغال كشورهاي منطقه پرداخت، حضوري كه تأمين كنندهي منافع آنها و دسترسي به مناطق مهم ژئو اكونوميكي جهان بود و نظام سلطه اين تسلط و نفوذ را مديون شخصي هستند به نام، «اسامه بن محمد بن عواد بن لادن» رهبر گروه القاعده، كسي كه مرگ او نيز براي آنان دستآويزي جهت نجات از بحرانهاي كنوني خاورميانه و شمال آفريقا شده است. تا شايد بار ديگر در اين برههي حساس احياي بيداري اسلامي در كشورهاي منطقه بتوانند استفادهي لازم را جهت به انحراف كشيدن مجدد اين نهضتهاي اسلامي و سركوب آنها نمايند.
اكنون اين سناريو تكرار ميشود، در زماني كه بيداري اسلامي با شدت بيشتري در منطقه جريان دارد. آمريكا سالهاست كه با بهانهي تروريسم به جنگ افروزي پرداخته و خود را داعيهدار مبارزه با آن ميداند. با توجه به اذعان بسياري از تحليلگران بعد از حادثهي 11 سپتامبر 2001، تاريخ مصرف بنلادن به پايان رسيده است و ادعاي كشتن بنلادن رويكردي است كه آمريكا دروضعيت كنوني در پيش گرفته و ابعاد جديدي از استراتژي اتخاذ شده از سوي آنها را نمايان ميكند. استراتژي كه سعي در ايجاد بنلادنهاي ديگر در ساير كشورهاي منطقه دارد. اعلام چنين خبري در اين برهه از زمان با دو رويكرد قابل بررسي است. جو داخلي آمريكا كه در اين مدت به علت نارضايتي از اوباما به خاطر عمل نكردن وي به شعارهاي انتخاباتيش ايجاد شد و ضعف عملكرد دولت او را در توقف حضور نظاميان در منطقه نشان ميدهد و ديگري مسايل اقتصادي ايالات متحده كه اين روزها اوضاع آشفتهاي دارد.
لذا اوباما براي جلب رضايت افكار عمومي با اين عمل خود را قهرمان مبارزه با تروريسم معرفي ميكند و از طرفي براي استمرار حضور نظامي در شرايط بحراني منطقه خاورميانه، اسلام هراسي را به جامعهي خود القا مينمايد و از بعد خارجي نيز در شرايط فعلي كه شاهد خيزش عظيم ملتهاي مسلمان بر عليه حكام ديكتاتور در كشورهاي منطقه هستيم، آمريكا نزديكتر به شكست در طرح خاورميانهي جديد ميشود. خاورميانهاي كه در آن آمريكا تنها بازيگر قدرتمند در صحنهي منطقه بود، در نتيجه در اين روزها شاهد تبليغات وسيع آنها و تأكيد بر اين موضوع هستيم كه بنلادن مرده است اما خطر رهبران القاعده در ساير كشورهاي منطقه همچنان وجود دارد و اين يعني شروع دخالتهاي مستقيم آمريكا به بهانهي سركوب تروريسم القاعده و نفوذ نظامي در كشورهايي كه خود درگير قيام بر عليه نظامهاي مستبد خود هستند، هرچند راهبرد آمريكا در منطقه از چنان آشفتگي برخوردار است كه اين استراتژي هم به دليل تكراري بودنش به سرانجام نخواهد رسيد و بنا به گفتهي رهبر معظم انقلاب حركت بيداري كنوني در غرب آسيا و شمال آفريقا در امتداد حركت عظيم ملت ايران بوده و به طور قطع تا قلب اروپا پيش خواهد رفت و ملتهاي اروپايي نيز بر ضد سياستمداران و زمامداران خود به پا ميخيزند.
نويسنده:زهرا ساعي
چهار راه برای رسیدن به آرامش:
1.نگاه کردن به عقب و تشکر از خدا 2.نگاه کردن به جلو و اعتماد به خدا 3.نگاه کردن به اطراف و خدمت به خدا 4.نگاه کردن به درون و پیدا کردن خدا
پل ارتباطی : samsamdragon@gmail.com
تالارهای تحت مدیریت :
مطالب عمومی کامپیوتراخبار و تکنولوژی های جدیدسیستم های عاملنرم افزارسخت افزارشبکه