پاسخ به:شعری برای معلم
یک شنبه 12 اردیبهشت 1389 11:23 PM
تقديم به معلّمان جهان
آنکه نقاش است و نقشي ساخته
با قلـــــــم طرح نويي انداخته
در مسير واژه هاي دوستــــــــي
سطر سطــري زآشنايي داشته
آنکه چون اسطوره هاي پارســي
عين ولامي را به ميم افراشته
هم رديف انبياء و عارفـــــــــــان
پوششي بر جـــــهل جاهل بافته
آنکه آهنگ و کلامي دل ربــا
از يراي درس خـــــــــود آراسته
چشمه هاي معرفت جوشــــد ز او
دانشي از حد فزون انبـــــــاشته
لحظه هايش پر شده از خـاطرات
خاطراتي که زدل جان باخـــته
هرچه از عطرش ببويم کم بود
او گلستان ها ز گل ها کاشته
آنکه معمار است و الگوي همه
لاله اي بر قلب خود بگذاشته
با سلاح علم در راه مـــــــــــــراد
چون جلوداران به کفران تاخته
آن معلّم آن مرّبي آن که او
از فنونش عالمي پرداختــــــــه
او عزيز است و مقامش پاس دار
چونکه يزدان نام او بنگاشته
عارف آن باشد که چون قطعه زمين
هرکسي او را لگد انداخته
يعني از زهد و کلام و علم او
ذره اي از دانشش برداشته
بار الا ها اين سليمان را مدد
تا چو ابران سايه ها افراشته