پاسخ به:نجوم در قرآن
دوشنبه 2 خرداد 1390 1:50 PM
در آیات بسیاری با تعبیر سماوات، بر تعداد آسمانها و با واژه های سبع سماوات (فصلت/12)، سبع طرائق (مؤمنون/17) و سبعاً شدادا (نبأ/12) به هفتگانه بودن آنها تصریح شده است. بعضی عدد هفت را در این آیات كنایه از تعداد نامعین و تعداد آسمان ها را به شمار ستارگان می دانند. طنطاوی، با ذكر اجمالی از سیر تطور آرا درباره هفت آسمان و افلاك سبعه و ورود این نظریات به حوزه اندیشه اسلامی می گوید: دانشمندان مسلمان برآنند كه واژه «سبع» حصر را نمی رساند؛ زیرا عدد، مفهوم مخالف ندارد و نفی ما عدا نمی كند. وی، مقصود از هفت آسمان را منظومه شمسی می داند كه برای بشر كشف شده و شاید سیارات دیگری وجود داشته باشند كه به دور خورشید می چرخند و تاكنون كشف نشده اند؛ ولی بیشتر مفسران برآنند كه عدد هفت، حقیقی است نه كنایی؛ زیرا اگر كنایی بود نه بار در آیات گوناگون تكرار نمی شد؛ البته بشر تاكنون نتوانسته نظر نهایی و دقیقی را درباره هفت آسمان و طبقات آن ارائه دهد.
ملاصدرا، شمار آسمان ها را براساس قرآن، بیش از هفت عدد نمی داند و برآن است كه روش رصد و حس در فهم امور آسمانی ناقص است و هیچ كس جز پدیدآورنده اش بر آن احاطه ندارد؛ چنان كه خداوند می فرماید: «ما اشهدتهم خلق السموات والارض و لاخلق انفسهم»؛ من هرگز آنها (ابلیس و فرزندانش) را به هنگام آفرینش آسمانها و زمین، و نه به هنگام آفرینش خودشان، حاضر نساختم! و من هیچ گاه گمراهكنندگان را دستیار خود قرار نمىدهم! (كهف/51). بنابراین باید به ظاهر قرآن بسنده كرد كه فقط بر وجود هفت آسمان و دو جسم عظیم به نام عرش و كرسی دلالت دارد. منجمان قدیم، گمان می كردند كه زمین مركز عالم است و حالت سكون دارد و پدیده ها و افلاك دیگر، درحال گردش به دور آن هستند. به نظر شیخ بهایی، و پیش از او بوعلی سینا جهان از سیزده كره به هم پیوسته تشكیل شده، نه فلك علوی و چهار عنصر سفلی كه پایین تر از همه، زمین است و در وسط عالم قرار دارند؛ سپس كره آب كه بر زمین احاطه تام ندارد. سوم كره هوا، چهارم كره ناری، سپس افلاك نه گانه، به ترتیب فلك قمر، عطارد، زهره، شمس، مریخ، مشتری، زحل، فلك ثوابت و فلك اطلس یا فلك الافلاك كه چرخش روزانه همه افلاك به چرخش فلك الافلاك بسته است. همو، با بیان این كه مقصود از «سبع سماوات» در قرآن، افلاك منظومه شمسی است، دو فلك ثوابت و اطلس را همان كرسی و عرش در اصطلاح شرع می داند؛ ولی محی الدین، افزون به سیزده فلك، عرش و كرسی را به دو فلك دیگر دانسته.
هبه الدین شهرستانی، با رد نظریه قدما كه اساس آن هیئت بطلمیوس است، می گوید: منظور از ارضین سبع (زمین های هفت گانه) - چنان كه در دعاها آمده- هفت كره اطراف خورشید، یعنی زمین، زهره، عطارد، مریخ، مشتری، زحل و اورانوس هستند، و آسمان های هفت گانه، هوا یا بخارهایی اند كه هر یك از این كرات را احاطه كرده اند؛ پس هفت آسمان بر هفت زمین محیط است. برخی، آسمان ها را از نظر عنصرهای تشكیل دهنده آن، به هفت قسمت تقسیم كرده و برخی اسم خاصی را برای هر كدام از آسمان های هفتگانه ذكر كرده اند.
آنان برای نظر خود دلیلی بیان نكرده اند. برخی نیز با تقسیم عناصر موجود در جهان آفرینش و تعبیر عوالم از آن ها، آسمان های هفت گانه را به این عوالم تفسیر و ترتیب آن ها را چنین ذكر كرده اند: عالم جماد، نبات، حیوان، انسان، آسمان های محسوس مادی، موجودات برزخی، ملكوت و عالم عقل و جبروت. در هر حال، مهم، ملاحظه تعابیر قرآن است كه نه بار به آسمان های هفت گانه تصریح كرده و در دعاها نیز «هفت آسمان» فراوان آمده است و نمی توان به سادگی از كنار آن ها گذشت؛ بنابراین باید گفت: آسمان ها، فضای گسترده ای هستند كه یكی پشت دیگری، در فضای بی پایان قرار دارد و همه ستارگان و مجموعه های شمسی و كهكشان های مشهود، در متن نخستین و نزدیك ترین آسمان (سماء دنیا) جای گرفته اند؛ چنان كه در آیه 12 فصلت آمده است: «و زیّنّا السّماء الدّنیا بمصابیح»؛ در این هنگام آنها را بصورت هفت آسمان در دو روز آفرید، و در هر آسمانى كار آن (آسمان) را وحى (و مقرّر) فرمود، و آسمان پایین را با چراغهایى (ستارگان) زینت بخشیدیم، و (با شهابها از رخنه شیاطین) حفظ كردیم، این است تقدیر خداوند توانا و دانا.
با توجه به این آیه و آیه 6 صافات: «انّا زیّنّا السّماء الدّنیا بزینة الكواكب»؛ ما آسمان نزدیك (پایین) را با ستارگان آراستیم. آشكار می شود كه اجرام آسمانی قابل مشاهده، در آسمان اول جای دارند؛ پس باید شش آسمان دیگر وجود داشته باشد كه در دسترس بشر نیست. در قرآن از این شش آسمان، وصفی به میان نیامده، جز آن كه به صورت طبقاتی پشت سرهم قرار دارند. آیه 15 سوره نوح نیز قرار گرفتن هفت آسمان روی هم را تأیید می كند: «الم تروا كیف خلق الله سبع سموت طباقا»؛ آیا نمی دانید خداوند چگونه هفت آسمان را یكی بالای دیگری آفرید؟ برخی، رؤیت در آیه را به معنای علم دانسته و برآنند كه ذكر هفت آسمان در كلام نوح به صورت نشانه توحید، دلیل آن است كه مردم آن زمان از هفت آسمان آگاه بودند و انبیای گذشته نیز از آن یاد كرده اند.
علامه طباطبایی بر آن است كه از مجموع آیات مربوط به آفرینش آسمان ها در قرآن، چهار مطلب درباره آسمان های هفت گانه به دست می آید:
1- از ظاهر (نه صریح) آیات فهمیده می شود كه آسمان دنیا از این هفت آسمان، جهان ثوابت و سیارات است كه بالای سر ما قرار دارند.
2- همه آسمان های هفت گانه، مخلوقات جسمانی، و هفت طبقه بر روی هم هستند و نزدیك ترین آن ها به ما، جهان ثوابت و سیارات (آسمان دنیا) است.
3- مقصود از سماوات سبع، اجرام آسمانی یا خصوص بعضی از آن ها، مانند خورشید و ماه نیست.
4- مواردی از آیات و روایات كه به جایگاه ملائكه بودن آسمان ها یا این كه آسمان درهایی دارد كه به روی كافران باز نمی شود و این كه اشیاء و روزی ها از آن جا نازل می شوند و مانند این امور اشاره دارد، كاشف از آن است كه این امور به آسمان های هفت گانه، نوعی تعلق دارند كه مانند تعلق اجسام به جایگاه جسمانیشان نیست؛ زیرا امور یاد شده همگی غیرجسمانی هستند؛ پس روشن می شود برای فرشتگان، عوالم هفت گانه ملكوتیه ای وجود دارد كه آن ها جسمانی نیستند. این عوالم در آیات و روایات، آسمان های هفت گانه نامیده شده و خواص و آثار آن ها به ظاهر آسمان های جسمانی نسبت داده شده است تا فهم مخاطبان معمول به آن برسد.
گسترش آسمان ها:
در صورتی كه عبارت «و انا لموسعون» در آیه 47 ذاریات «والسماء بنیناها بأید و انّا لموسعون»؛ و ما آسمان را با قدرت بنا كردیم، و همواره آن را وسعت مىبخشیم! جمله مستأنفه باشد، به گسترش آسمان ها اشاره دارد. در این كه مقصود از توسعه آسمان ها چیست، آرای گوناگونی بیان شده است. از ابن عباس نقل شده كه یعنی ما توانایی آفرینش پدیده ای بزرگ تر از آسمان ها یا توسعه در آفرینش را داریم. به نظر برخی، خداوند در این آیه، عظمت آفرینش آن ها را گوشزد كرده؛ یعنی آسمان به قدری بزرگ است كه زمین و فضای اطراف آن در برابرش، چون حلقه ای در كویر است؛ اما این تفسیرها با صریح آیه ناسازگار است؛ زیرا كلمه «لموسعون» بر فعلیت و ادامه توسعه دلالت دارد و نه صرف مقدور بودنش برای خداوند؛ از این رو برخی مفسران متأخر آیه را با توجه به كشفیات كیهان شناسی تفسیر كرده و گفته اند: به نظر دانشمندان، همه جهان در آغاز، یك قطعه بوده است؛ سپس انفجاری رخ داده و كرات و كهكشان ها پدید آمده اند و همواره در حال دور شدن از مركز اصلی خود هستند و این تغییر، تحول و تكامل، میلیون ها سال طول كشیده است و هم اكنون نیز ادامه دارد.
برخی نیز این نظر را یكی از احتمال ها، در تفسیر آیه مذكور دانسته اند. انیشتین، سلیفر و هوبل از جمله كسانی اند كه بر گسترش دائم آفرینش و كهكشان ها تأكید دارند. هوبل می گوید: تمام سحابی ها جز پنج یا شش تای آن ها كه به ما نزدیك ترند، از ما دور می شوند و سرعت آن ها متناسب با فاصله زمین است؛ یعنی ستاره ای كه یك میلیون سال نوری فاصله دارد، در هر ثانیه 25 كیلومتر از زمین دور می شود و آن كه دو میلیون سال نوری فاصله دارد، سرعتش دو برابر اولی است؛ بنابراین، آیه درصدد بیان ادامه گسترش آسمان ها است؛ چنان كه آیات 27 و 28 نازعات به برافراشتن سقف آسمان (وسعت آفرینش) تصریح دارد: «ءأنتم أشدّ خلقا أم السماء بناها* رفع سمكها فسویها»؛ آیا آفرینش شما (بعد از مرگ) مشكلتر است یا آفرینش آسمان كه خداوند آن را بنا نهاد؟ و به سبب توسعه آسمان ها، با وجود ستارگان نورافشان؛ شب تاریك و سیاه است.