انسانی که قرار بود بمیره ولی...
جمعه 3 اردیبهشت 1389 8:09 AM
مرگ
دكتر گفت :
"متاسفانه ديگر برای شما نمی توانم كاری انجام بدهم ، برو خارج از كشور
شايد اميدی باشد!"
با اين بيماری لا علاج هر لحظه مرگ را به چشم می ديدم . بليت و ويزا آماده
شد ، سوار هواپيما شدم .. در آسمان موتور های هواپيما از كار افتاد ! ..
خلبان گفت : "فقط يك معجزه می تواند ما را نجات دهد" ..
هواپيما با كله سقوط كرد در اقيانوس آرام!!.. اما از شانس خوب من زنده
ماندم و يك قايق موتوری به دادم رسيد ! .. اما باز هم به دليل سرعت زياد
قايق چپه شد ! .. گفتم : "اينجا ديگه آخر خطه!" .. که ناگهان دستم به يک
تکه تخته خورد ! .. آن را چسبيدم و هفت شبانه روز گشنه و تشنه ميان اقيانوس
روی آن لميده بودم تا روز هشتم يك كوسه ی از من گرسنه تر متوجه من شد ! ،
آرام آرام آمد تا من را يك لقمه ی چپ كند .. كه از آسمان هلی كوپتری (همان
بالگرد خودمان!) سر رسيد و خدمه ی آن يك گلوله توی مغز كوسه زد و مرا نجات
داد ! .. نفس عميقی كشيدم و خدا را شكر كردم..
وقتی هلی كوپتر به شهر رسيد مستقيم رفت تا روی سقف بيمارستان بنشيند .. تا
آمد بنشيند پره های آن گير كرد به سيم های برق و همه را خشك كرد به غير من
!.. چون من پتو دور خودم پيچيده بودم و زنده ماندم !
پزشك های خارجی شروع كردند به آزمايشات گوناگون و بعد هم گفتند: "شما خيلی
خوش شانسی !، چون ديگر نشانه ای از بيماری نداری ! " .. و من خوشحال و
مسرور جفتك زنان به خيابان پريدم .. كه ناگهان زمين و زمان شروع كرد به
لرزيدن !.. خلاصه اين كه زلزله آمد و سقف بيمارستان به كف زمين چسبيد ! ..
اما من بيرون بودم و زنده ماندم ! تنها نيش تيز يك پشه پشت گردنم را
سوزاند! .. داشتم پشت گردنم را می خاراندم كه عزرائيل آمد و گفت : "مرد
حسابی! ، ببين چه الم شنگه ای راه انداختی ! .. مردن كه اين همه قرتی بازی
نداره ! .. حتی در افسانه ها هم اين قدر قهرمانان جان سخت نيستند ..! اما
بهت مژده بدم ! .. پشه ای كه پشت گردنت رو زد از نوع تسه تسه بود و فقط سه
ثانيه زنده ای !! ..
سه ثانيه گذشت و من انگار هنوز نمرده ام !! .. بله درسته ! .. نمرده ام !
شــــــتــــرق ! .. ببخشيد !، پس گردنی عزرائيل بود ! .. يعني بايد می
مردم ! ...حالا شما فرض كنيد مردم! ... فعلا فرض كنيد تا بعد ! ...
چهار راه برای رسیدن به آرامش:
1.نگاه کردن به عقب و تشکر از خدا 2.نگاه کردن به جلو و اعتماد به خدا 3.نگاه کردن به اطراف و خدمت به خدا 4.نگاه کردن به درون و پیدا کردن خدا
پل ارتباطی : samsamdragon@gmail.com
تالارهای تحت مدیریت :
مطالب عمومی کامپیوتراخبار و تکنولوژی های جدیدسیستم های عاملنرم افزارسخت افزارشبکه