براي بسياري از مردم خواندن متون و مقاله هاي مرتبط با علم نجوم بسيار
دشوار است چرا که در آن اصطلاحات و عباراتي به کار گرفته مي شود که شايد
براي آن ها ناآشنا باشد. به همين دليل معمولا سراغ اين گونه اخبار يا
مقالات نمي روند و يا اگر هم از دوست داران اين علم باشند، زماني که به يک
کلمه يا يک عبارت پيچيده مي رسند آن متن را رها مي کنند و از خواندن ادامه
آن منصرف مي شوند.
در اين نوشته قصد داريم شما را با برخي از کلمات و اصطلاحات رايج در
علم نجوم که آن ها را معمولا در روزنامه ها و مجلات مي خوانيد و يا از صدا
و سيما مي شنويد آشنا کنيم:
قدر ظاهري: معياري از روشنايي يک ستاره يا اشياي ديگر سماوي به گونه اي که از زمين مشاهده مي شوند. اختلاف منظر: جابه جا شدن ظاهري يک شي نسبت به زمينهاش که به خاطر جابه جا شدن ناظر باشد.
اختلاف منظر خورشيد مرکزي: به حرکت ظاهري ستارگان نسبت به زمينه ستارگان دوردست «اختلاف منظر خورشيد مرکزي» گفته ميشود.
واحد نجومي: يکي از واحد هاي کاربردي در علم نجوم که برابر متوسط اندازه فاصله بين زمين تا خورشيد است. دقيقه قوسي: واحدي است در مبحث زوايا که معادل يک شصتم يک درجه است. ثانيه قوسي: واحدي است در مبحث زوايا که معادل يک شصتم يک دقيقه قوسي است. پارسک: يکي از واحد هاي بيان فواصل نجومي که برابر با 3.259 سال نوري
است. پارسک در واقع فاصله اي است که يک واحد نجومي به اندازه يک ثانيه
قوسي ديده مي شود. قطر زاويه اي: زاويه اي که قطر جسم با چشمان ناظر ايجاد مي کند.
کوتوله سفيد:
آخرين مرحله تکامل بسياري از ستارگان. ستارههايي که جرمشان تقريباً معادل
جرم خورشيد (?/? جرم خورشيد) و يا کمتر از آن است به احتمال زياد همگي به
کوتوله سفيد تبديل ميشوند.
سياهچاله : سياهچاله جرمي پرجرم است که ميدان گرانشي فوق العاده بالايي دارد
به طوري که هيچ چيز حتي نور نميتواند از ميدان گرانشي آن بگريزد.
سحابي: ابرهاي عظيمي از غبار، گاز و پلاسما که محل تولد ستاره ها ميباشند. صور فلکي: گروهي از ستارهها که در ديدظاهري شکل و پيکربندي مشخصي را تشکيل داده اند و براي شناخت آسمان استفاده مي شوند.
غول سرخ:
ستاره، بعد از طي کردن بيشتر عمر خود در حالت بلوغ، مرحلهي نهايي
نورافشاني خود را به صورت غول سرخ آغاز ميکند که عمل همجوشي هستهاي، در
لايه بيروني مرکز اين ستاره اتفاق ميافتد.
ستاره دوتايي: به دو ستاره گفته ميشود که به هم نزديک هستند و به دور مرکز ثقلشان گردش ميکنند. به ستاره کوچکتر ستاره همدم گفته ميشود.
ابرنواختر:
ستارگاني که در مراحل پاياني خود بر اساس برهمکنش هاي گرانشي و نيروي فشار
گازهاي داخل ستاره، دچار انفجار بسيار بزرگي شده و براي مدت نسبتا کوتاهي
درآسمان، روشن تر ار حالت عادي خود به نظر مي رسند.
خوشه هاي ستاره اي: گروه هايي از ستارگان هستند که بر اثر نيروي گرانش (يا جاذبه) به دور يکديگر جمع شده اند. اقمار گاليله اي مشتري : 4 قمر سياره مشتري به نام هاي يو، گانيمد، اروپا و كاليستو که گاليله
با تلسكوپ ابتدايي خود اين قمرها را براي اولين بار مشاهده كرد.
ابر اورت: ابرکروي بزرگي است که منظومه شمسي ما را پوشانده است و مکاني است که بسياري از ستارههاي دنبالهدار از آن سرچشمه ميگيرند.
اخترشناسي راديويي:
اخترشناسي راديويي يکي از شاخههاي مهم اخترشناسي است که به مطالعه اجرام
سماوي در زمينه امواج الکترومغناطيسي ميپردازد. تکنيکهاي اخترشناسي
راديويي شبيه به تکنيکهاي اخترشناسي اپتيکي است با اين تفاوت که در
اخترشناسي راديويي از راديو تلسکوپ استفاده ميشود ولي در اخترشناسي از
تلسکوپ نوري. از اين رو تنها ميتواند از منابع راديويي اطلاعت بگيرد.
وويجر:
دو کاوشگر ويجر و ويجر پيشگام اکتشاف سيارات دوردست منظومه خورشيدي و
اولين ابزار ساخت بشر هستند که از محدوده منظومه شمسي خارج شده و به فضاي
ژرف وراي آن سفر کردهاند.