0

تاريخ نقاشى ايران

 
ansaralmahdi
ansaralmahdi
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : دی 1387 
تعداد پست ها : 299
محل سکونت : یزد

پاسخ به:تاريخ نقاشى ايران
پنج شنبه 26 فروردین 1389  5:40 PM

  • مکتب تبريز


با تسلط ايلخانيان مغول بر ايران، مرکزيت هنرى به ترتيب به سلطانيه، مراغه و تبريز منتقل شد. در اين زمان، خواجه رشيدالدين فضل‌الله همداني، وزير غازان و اُلجاتيو، شهرکى به‌نام رَبع رشيدى با کارگاه‌هاى منظم و بناهاى زيبا در نزديک تبريز برپا نمود و هنرمندان ايرانى و خارجى و محققان را در آنجا گرد آورد. به اين ترتيب مجموعهٔ عظيم جامع‌التواريخ تکوين يافت که از نسخه‌هاى متعدد آن فقط بخش‌هاى ناقصى در دست است.



رشيدالدين،جامع التواريخ،مکتب ايلخانى ،کتابخانه دانشگاه ادينبورو،جلوس سلطان لهراسب در بلخ


از محصولات ديگر کارگاه‌ەاى تبريز، ”شاهنامه دموت“ است که نگاره‌هاى آن توسط چند نقاش اجرا شده است و هم اکنون تنها چند تصوير پراکنده از آن باقى است.


نگاره اى از نسخه شاهنامه دموت:زارى بر نعش اسکندر،تبريز،نيمه نخست سده هشتم هجرى قمرى


روى‌هم رفته تأثير سبک چينى در کنار نقاشى ايرانى کاملاً مشهود اس. در تصاويرى که به تاريخ چين و مغول مربوط هستند، تأثير نقاش‌چينى آشکارتر است.
در نگاره‌هاى شاهنامهٔ دموت سنت‌هاى ايرانى و بين‌النهرينى پيش از مغول با سنت‌هاى خاور دور آميخته شده‌اند. تصويرگران شاهنامه دموت تمايلى به نشان دادن حالات عاطفى انسان و تجسم حجم و عمق نشان مى‌دهند که در سنت نقاشى ايرانى بى‌سابقه است.
شاهنامهٔ دموت را مى‌توان نقطهٔ اوج پيشرفت نقاشى عهد ايلخانى دانست.
تصاوير يک نسخهٔ مصور کليله و دمنه نمونهٔ ديگرى از آثار مکتب تبريز است که در آن عناصر منظرهٔ طبيعى تنوع قابل ملاحظه‌اى يافته‌اند.
از نگارگران اين دوره ”احمدِ موسي“، ”امير دولتيار“، ”مولانا ولى‌الله“ و ”محمود بن محمدعلى توسى کاتب“ را مى‌توان نام برد.
در ميانهٔ سده هشتم در پى استيلاى جلديريان بر قلمرو ايلخانان، بغداد مجدداً به يک مرکز هنرى فعال تبديل شد. اما مسلم است که نگارگران مکتب بغداد راه نقاشان تبريز را ادامه دادند. تصاوير نسخهٔ ديوان خواجوى کرمانى (۷۹۹ هـ.ق.) نتيجه نهايى اين دوره است. يکى از اين نگاره‌ها، امضاى جنيدالسلطانى دارد که قديم‌ترين اثر مرقوم يک نقاش ايرانى است. اغلب مجالس اين نسخه توسط جنيد و يا دست کم تحت نظارت او اجرا شده‌اند.
به‌هرحال ثمرهٔ نهايى دوران متأخر ايلخانى در آثار جنيد نقاش قابل جستجو مى‌باشد. کارهاى او را مى‌توان جوهرهٔ اصلى ديدگاه هنرمند ايرانى دانست.

  • مکتب هرات


در دورهٔ تيموري، با همه ويرانى‌ها و خشونت‌هايى که اتفاق افتاد، هنر نگارگرى ادامه يافت و به‌طرز شگفت‌آورى ترقى کرد. پايتخت تيمور سمرقند بود و مرکزيت هنرى کوتاهى در اين پايتخت فراهم آمد و در واقع طليعهٔ مکتب هرات بود.
پس از مرگ تيمور، در زمان شاهرخ، هرات مرکزيت پيدا کرد و شاهرخ در آن محل کارگاهى برپا کرد که به‌کار مصورسازى پرداخته شود. در زمان شاهرخ و جانشينان او به‌خصوص بايسنقر، بيشترين توجه به شاهنامه معطوف بود. از نگارگران زمان شاهرخ که معروف بودند، مولانا خليل نقاش (مانى ثاني) را مى‌توان نام برد. در آن زمان همسر شاهرخ گوهرشاد بيگم، مسجد گوهرشاد را ساخت.
سه پسر شاهرخ به‌نام‌هاى بايسنقر، ابراهيم سلطان والغ بيگ به ترتيب کارگاه‌هاى خود را در هرات، شيراز و سمرقند بر پا کردند. و به يارى آنها بود که گام نخست در تحول کتاب‌نگارى عهد تيمور برداشته شد. البته پيش از اين اسکندر سلطان نوادهٔ تيمور هنرمندان برجسته را در شيراز گرد آورده بود.
دورهٔ زمامدارى شاهرخ، بى‌ترديد از پررونق‌ترين ادوار تاريخ ايران محسوب مى‌شود. اين رونق در کتب خطى بى‌نظير و بسيار نفيسى که در اين دوره تهيه شده‌اند، به‌خوبى منعکس است. هرات در زمان شاهرخ، مرکز بى‌رقيبى براى نقاشى تيمورى بود و هنرپرورى خاندان تيمورى بيش از شيراز در هرات جلوه کرد. بايسنقر ميرزا پس از به‌دست گرفتن حکومت هرات به فرمان شاهرخ، کتابخانه و کارگاه بزرگى در اين شهر برپا کرد و برجسته‌ترين استادان زمان را از سراسر ايران در دربار خويش گرد آورد.


سرباز جنگنده تيمورى مدرسه بايسنقر هرات،808 ه ش.
 
 

 
نگاره شاهنامه بايسنقري:گلنار و اردشير ،هرات،833 ه ق.
 
 
کسانى چون جعفر تبريزي، قوام‌الدين، ميرخليل، پيراحمد باغ‌شمالى و خواجه غياث‌الدين. شاهنامهٔ مشهور به بايسنقرى (۸۳۳ هـ.ق.) نمونهٔ بارزى از سبک نگارگرى در عهد بايسنقر است.سبک رسمى و قانون‌مندى که در هرات و زير نظر باسنقر ميرزا شکل گرفت بر تحولات بعدى نگارگرى در دربارهاى تيموريان، ترکمانان و صفويان بسيار تأثير گذاشت. از آخرين آثار اين عهد بعد از مرگ بايسنقر، شاهنامهٔ محمد جوکى است.
هرات پس از مرگ شاهرخ (۸۵۰ هـ.ق.) و تا آغاز پادشاهى حسين بايقرا، يک دورهٔ اغتشاش و رکود هنرى را گذرانيد.
يکى از زيباترين آثار دورهٔ تيمورى و مکتب هرات، کليله و دمنه‌اى است که در موزهٔ گلستان نگهدارى مى‌شود. نگارگر اين کتاب خليل نقاش است. همچنين جامع‌التواريخ اثر ”حافظ ابرو“ که امروزه در موزهٔ رضا عباسى نگهدارى مى‌شود از کتاب‌هاى مصور اين دوره است.
از نگارگران اين دوره امير شاهى سبزواري، غياث‌الدين، استاد سيدى احمد نقاش و خواجه على منصور را مى‌توان نام برد که به دعوت بايسنقر از تبريز به هرات آمدند.
از زمانى‌که سلطان حسين بايقرا در هرات بر تخت نشست، شعر و موسيقي، نگارگرى و ديوارنگاري، معمارى و باغ‌سازى و هنرهاى ديگر رونق تازه‌اى يافتند و هرات در اين دورهٔ ۳۸ ساله، شکوفايى فرهنگى تازه‌اى را تجربه کرد.
در اين دوره در کارگاه‌هاى دربار او کمال‌الدين بهزاد به فعاليت پرداخت. بسيارى توفيق سلطان حسين بايقرا را در فعاليت‌هاى اميرعلى شيرنوايى وزير هنرمند او مى‌دانند.
به‌هرحال در مکتب هرات، نقاشى کتب و تذهيب و مرقع‌سازى به‌حد اعلاى خود رسيد.

  • کمال‌الدين بهزاد و مکتب او

کمال‌الدين بهزاد ۸۵۴ يا ۸۶۰ هـ.ق. يا ۸۷۰ هـ.ق. در هرات متولد شد و در زمان حيات خود به شهرت و محبوبيت رسيد. وى معاصر سلطان حسين بايقرا و وزير او اميرعلى شيرنوايى بوده است. استاد او پير سيد احمدتبريزى بوده است. ظرافت‌کارى و تذهيب را به‌طور مستقيم از روح‌الله ميرک خراسانى فرا گرفت و قلم‌زنى ظريف و بيانگرى عميق را از طرح‌هاى مولانا ولى‌الله آموخت. آثار بسيارى چه در ايران و چه در کشورهاى ديگر به بهزاد منسوب است. اما بدون شک همهٔ اين آثار نمى‌تواند متعلق به وى باشد. وى در بيست سالگى خود را به‌عنوان يک نقاش بااستعداد معرفى کرد. و در فاصله ۸۹۴-۹۱۶ بهترين آثار خود را آفريد. بهزاد بسيارى از آثار خود را بدون امضا برجاى گذاشت.



بهزاد ،گريز يوسف،بوستان سعدي،هرات،1488 م/888 ه. ،قاهره،کتابخانه ملى


اوج نوآورى بهزاد را در نگاره‌هاى نسخهٔ بوستان سعدى (۸۹۳ هـ.ق.) نسخهٔ خمسهٔ نظامى (۸۹۹ هـ.ق.) مى‌توان ديد.
کمال‌الدين بهزاد برخلاف نگارگران پيشين، به جهان واقعى توجه کرد. او با طراحى قوي، پيکرهاى بى‌حالت و يکنواخت پيشين را به حرکت در آورد. به چهره‌ها تنوع بخشيد و طبيعت و معمارى را به مکان فعل و عمل آدم‌ها تبديل کرد. قدرت تکنيک وى بى‌نظير است.
بهزاد در خلال يک دهه، تحولى در سنت رنگ نگارگرى ايرانى ايجاد کرد. در نقاشى کمال‌الدين بهزاد، احساس و تعقل به‌طرزى ظريف و هنرمندانه متعادل شده‌اند. محتواى انسان‌گرايانهٔ آثار او، در تاريخ نقاشى ايران بى‌سابقه است. نوآورى‌هاى وى هيچ‌گاه از چارچوب کلى زيبايى‌شناسى نگارگرى ايرانى خارج نمى‌شود. بهزاد شاگردان برجسته‌اى چون قاسم‌على چهراه‌گشاي، شيخ‌زاده (محمود مذهّب)، آقاميرک و ميرمصوّر را در هرات پرورد. وى در دربار صفوى در تبريز نيز بسيار تأثيرگذار بود.

  • دورهٔ صفويان
با به قدرت رسيدن شاه اسماعيل صفوى بسيارى از هنرمندان در تبريز گرد آمدند و در کتابخانه سلطنتي، شامل کارگاه‌هاى مربوط به صنايع کتاب به فعاليت پرداختند. بهزاد تا اوايل سلطنت شاه طهماسب زنده بود. در آغاز حکومت صفويان گروه نسبتاً بزرگى از نگارگران در تبريز به شيوهٔ ترکمنى کار مى‌کرده‌اند و سلطان محمد نيز يکى از انان بوده است.
نسخه‌هاى مصورى از اين زمان برجاى مانده‌ است که به لحاظ سبک نگارگرى تفاوت آشکارى با ساخته‌هاى کارگاه تبريز دارند. اين نسخه‌ها بيشتر در هرات به‌خط سلطان محمد نور کتابت شده‌اند و کيفيتى در حد نسخه‌هاى سلطنتى هستند. از ممتازترين آنها نسخهٔ مصور ظفرنامه است. در صفحهٔ پايانى اين نسخه سلطان محمد نور را کتابت، مير عضد را مذهب و بهزاد را مصوّر آن معرفى کرده‌اند.

بار عام تيمور به مناسبت دستيابى بر قدرت در 1370 م./722 ه.،برگرفته از ظفرنامه اى پراکنده،شيراز،1436م./840ه. ،هر برگ ۳۵x۲۴/۵ سانتيمتر ، واشنگتن دى سى ، مجموعه ساکلر
 
عبدالله بهارى در پژوهش خود هرات را در اواخر سلطنت اسماعيل اول و اوايل سلطنت تهماسب اول مرکز اصلى کتاب‌نگارى صفويان معرفى مى‌کند. بهزاد در آن سال‌ها هنوز در هرات اقامت داشته و کارگاه اين شهر را اداره مى‌کرده است. نسخه‌هايى چون ظفرنامه و خمسه نظامى زير نظر او و با همکارى شاگردانى چون قاسم‌على و شيخ‌زاده تصوير شده‌اند. پس از تسخير هرات توسط عبيدالله خان ازبک، بهزاد و جمعى از شاگردان او به تبريز رفتند. اما خان ازبک هنرمندانى چون شيخ‌زاده و ميرعلى را با خود به بخارا برد.
از تلفيق سنت‌هاى تبريز و هرات سبک اصيلى به‌وجود آمد که درخشان‌ترين نمودهاى آن در شاهنامه تهماسبى و نسخهٔ مهم خمسهٔ تهماسبى (۹۴۶-۹۵۰ هـ.ق.) ديده مى‌شود. سلطان محمد نقشى ويژه در اين تلفيق داشته است.
کسانى چون مير مصوّر و آقا ميرک به سبک بهزاد وفادار بودند. مظفرعلي، عبدالصمد، محمد قديمي، دوست محمد، عبدالغزيز و چند نقاش ديگر هر يک با ويژگى‌هاى خود در زمرهٔ وارثان کلک بهزاد به‌شمار مى‌آيند. همچنين مى‌توان از ميرزا على و مير سيد على نام برد.
نگاره‌هاى شاهنامهٔ شاه‌ طهماسبى توسط استادانى چون مير مصور، سلطان محمد، آقاميرک، ميرزا علي، مظفر علي، ميرسيد علي، عبدالعزيز، شيخ مهدي، دوست محمد و خواجه عبدالصمد تصوير شده است.

 
کابوس ضحاک،از شاهنامه تهماسبى ، تبريز ، 35-1525م./42-932ه.،مجموعه اى شخصى
 
 

 
بخشى از شاهنامه تهماسبي(کار سلطان محمد) : دربارکيومرث ، تبريز ، حدود ۹۳۱ ه ق.


 
 
نگاره اى از نسخه خمسه تهماسبى(کار آقا ميرک):مجنون در بيابان،تبريز،946-950 ه ق.

نگارگران مکتب جديد تبريز، بر پيروى از سنت بهزاد، علاقه‌اى وافر به تصوير کردن محيط زندگى و امور روزمره داشتند.
با انتقال پايتخت صفويان به قزوين (۹۵۵ هـ.ق.) دوران شکوفايى مکتب تبريز به پايان رسيد. شاه‌ تهماسب تعدادى از نقاشان دربار را به کار تزئين کاخ چهل‌ستون قزوين گماشت. اما پس از مدتى از هنر روى گردانيد و نقاشان کارگاه سلطنتى را دچار مشکل نمود.
در همين ايام هفت اورنگ جامى در کارگاه ابراهيم ميرزا حاکم خراسان در مشهد، مصور شد و کسانى چون ميرزاعلي، مظفرعلي، آقا ميرک و شيخ محمد در اين نگاره‌ها دست داشتند.


گوش ايستادن مجنون بر اردوى ليلي،از هفت اورنگ جامي، ايران، 65-1556 م./73-964 ه.،واشنگتن ،دى سي، مجموغه هنر مزيدى
 

با شروع سلطنت شاه اسماعيل دوم، کارگاه سلطنتى قزوين مجدداً برپا شد. در نيمهٔ دوم سدهٔ دهم با اتفاقى در نقاشى ايران مواجه مى‌شويم که طراحى و نقاشى جدا و مستقل از کتاب است. اين نگاره‌ها به‌صورت پيکرى يا زوجى جوان به‌همراه چند گياه و ابرپيچان بر زمينه‌اى ساده نقش شده‌اند. اين طرح‌ها عموماً با تذهيب و قطعات خوشنويسى آرايش مى‌شده و در مرتع‌ها جاى مى‌گرفته‌اند. علت اين پديده يکى کاهش حمايت دربار و ديگرى رشد طبقهٔ بازرگان بود. در اين زمينه هنرمندانى چون شيخ محمد، محمدى هروي، سياوش بيگ و صادق‌ بيگ قدرت خود را در صورت‌گرى و طراحى نشان دادند. اين شيوه بعداً توسط رضا عباسى کامل‌تر شد.
در نيمهٔ دوم سدهٔ دهم، کارگاه‌هاى موجود در هرات و برخى شهرهاى خاورى خراسان فعاليت قابل ملاحظه‌اى داشتند. نسخه‌هاى اين کارگاه عمدتاً به هند و بخارا صادر مى‌شد.با بدست گرفتن حکومت خراسان توسط اميران شاملو، تحولى در نگارگرى هرات پديد آمد. اما در مجموع در اين دوران از اهميت کار گروهى و نظام کارگاهى کتاب‌نگارى کاسته شد.


با شروع سلطنت شاه‌عباس اول (۹۹۶ هـ.ق.)، هنرهاى ايران از نو رونق يافتند. به‌خصوص پس از انتقال پايتخت به اصفهان (۱۰۰۶ هـ.ق.) فعاليت وسيعى براى ساخت و آراستن کاخ‌ها و کوشک‌ها و بناهاى عمومى آغاز شد. نقاشى در اين زمان تا اندازه‌اى مستقل از دربار بود و کمتر از پيش اشرافى بود.

.:: یزد دانلود | YazdDL ::.

مرجع دانلود فارسی زبانان

---------------------------------------------------------------------------

شیوه ای نوین در کسب درآمد اینترنتی

 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها