0

تاريخ نقاشى ايران

 
ansaralmahdi
ansaralmahdi
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : دی 1387 
تعداد پست ها : 299
محل سکونت : یزد

پاسخ به:تاريخ نقاشى ايران
پنج شنبه 26 فروردین 1389  5:36 PM

  • دوران پيش از تاريخ


پيشينهٔ هنر تصويرى در ايران به روزگار پيش از تاريخ باز مى‌گردد. نخستين قومى که در ايران هويت تاريخى يافتند، عيلامى‌ها بودند که تعدادى آثار تصويرى از خود برجاى نهاده‌اند، که در واقع پيش از آغاز فرهنگ و تمدن آريايى در سرزمين ايران پديد آمده‌اند. پژوهشگران مبدأ هنر ايرانى را به دوران نوسنگى نسبت مى‌دهند، اما بر طبق اطلاعات دقيق‌تر شايد بتوان سرآغاز قديم‌ترى براى اين هنر در نظر گرفت.
از جمله قديم‌ترين آثار تصويرى به‌دست‌ آمده در ايران، صخره‌نگاره‌هاى منطقهٔ کوه‌دشت لرستان است که صحنه‌هاى رزم و شکار را نشان مى‌دهند. بيشتر اين تصاوير به شيوه‌اى ساده و ابتدايى نقش شده‌اند و صراحتى اغراق‌آميز در حرکات و پيکره‌هاى اين نقوش به‌چشم مى‌خورد. قدمت اين صخره‌نگاره‌ها هنوز به‌طور دقيق معلوم نشده است و همگى به يک دوران تعلق ندارند. به احتمال قوى ترسيم اين نقوش در ارتباط با اعتقادات جادويى است.
جلوه‌هاى آشکارتر هنر تصويرى قديم ايران بر روى سفالينه‌ها نقش بسته است. سفالينه‌هايى که از تپه سيلک، تپه حصار و يا مناطق ديگر به‌دست آمده‌اند. به‌گفتهٔ آرثرپوپ سفالينهٔ منقوش را بايد نخستين کتاب بشر تقلى نمود.



مفرغ‌هاى لرستان (سده‌هاى دوازدهم تا هشتم ق.م.) نيز از مهم‌ترين جلوه‌هاى کهن هنر ايرانى به‌شمار مى‌آيند.
تصويرگر پيش از تاريخ اساساً طبيعت نگار نبوده و گرايش به تقليد از ظواهر عينى اشياء و موجودات نداشته است. او براى رساندن مفهوم مورد نظر خود تنها چند ويژگى اساسى را در نظر مى‌گرفته و به نمايش مى‌گذاشته است.نمايش حيوان و انسان، اشکال هندسى دايره و مربع و نقش‌هايى از کوه، آب، خورشيد و ماه از رايج‌ترين مواد تصويرى کهن در هنر ايران بوده است. در آثار بعدى نقش‌مايه‌هايى با خصلت فوق طبيعى به‌چشم مى‌خورد. مانند تلفيقى از انسان و حيوان و جز اينها. بيشتر اين نقش‌مايه‌هاى نمادين را با اختلاف در آثار هنرى بين‌النهرين و ساير نواحى آسياى غربى مى‌توان يافت.

  • دورهٔ هخامنشى

با تأسيس امپراتورى هخامنشى توسط کورُش، همزمان با تسلط بر سرزمين‌ها و اقوام مختلف مجموعه‌اى از سنت‌هاى هنرى زمان نيز به ارث برده شد. هخامنشيان با اين‌که از دست‌آوردهاى هنرمندان و صنعتگران بابل، آشور، اورارتو، مصر و يونان بهره بردند، از هنر عيلامى و ساير سنت‌هاى بومى نيز تأثير گرفتند. هنر آنها براساس رسوم سلطنتى رايج در خاور نزديک و به‌خصوص هنر آشورى شکل گرفت و به‌تدريج عناصر برگرفته از ساير نواحى امپراتورى خود را نيز در خود حل نمود. سبک هنر هخامنشى به طرزى آشکار در معمارى و مجسمه‌سازى تخت‌جمشيد بروز کرد.
هنر تصويرى هخامنشى در زمينه‌هاى مختلف امکان بروز يافت. ديوارنگاري، نقش روى اشياى فلزي، مُهرها و بسيارى ديگر از آثار هنر فرعى هخامنشي. اما هنر تصويرى هخامنشى را در نقش‌برجسته‌هاى ديوارى بهتر مى‌توان شناخت. نقش‌مايه‌ها عمدتاً شامل نگهبان نيزه‌دار، شير و حيوانات مختلط بودند.
هنر هخامنشى روش‌هاى نمادپردازى را طبق سنت‌هاى پيشين ادامه داد و هيچ‌گاه به طبيعت‌گرايى روى نياورد

  • برخورد شرق با غرب

با لشکرکشى اسکندر مقدونى به‌سوى شرق، دولت هخامنشى بر افتاد. شايد اسکندر به فکر تلفيق تمدن‌هاى ايرانى و يونانى بود اما با مرگ نابهنگام او، سرداران اسکندر متصرفات وسيع او را ميان خود تقسيم کردند و ايران و سرزمين‌هاى خاورى به‌دست سلوکوس، سرسلسلهٔ سلوکيان افتاد. قدرت سلوکيان بيشتر در قسمت‌هاى مرکزى و غربى امپراتورى تمرکز داشت زيرا نواحى شرقى تحت فشار قبايل بيابانگرد قرار داشت و يکى از اين قبايل پارت‌ها بودند. پارتيان ريشهٔ آريايى داشتند و سلسلهٔ اشکانى را بنيان‌ گذاشتند. اشکانيان بر سرزمين‌هاى وسيعى ميان هند و آسياى صغير استيلا يافتند، اما هيچ‌گاه نتوانستند امپراتورى متمرکزى چون امپراتورى هخامنشى پديد آوردند. در دوران تسلط سلوکيان زبان و ادبيات و هنر يواناين در سراسر آسياى غربى اشاعه يافت. اما ديرى نگذشت که سلوکيان مجبور شدند به سنت‌هاى قومى و گرايش‌هاى ملى مردم سرزمين‌هاى تحت سلطهٔ خويش توجه نشان دهند. به همين جهت، جريان ايرانى شدن به موازات جريان يونانى‌مآبى اتفاق افتاد. به‌هر حال آثار هنرى اين نواحى تأثيرى از غرب در خود دارد. اما در هيچ جا با تسلط مطلق سنت‌هاى غربى روبرو نيستيم.
در اوايل توسعه و تحکيم حکومت اشکانى هنرها يا يونانى مآب بودند يا يونانى - ايرانى و يا هنر خاص ايراني.گچ‌برى رنگى و نقاشى ديوارى از هنرهاى رايج در عصر اشکانى بودند. اسلوب ديوارنگارى بر گرفته از غرب بود و در اينجا با گچ‌برى تلفيق شده بود. گچ‌بران علاوه بر طرح‌هاى هندسى از نقش مايه‌هاى تصويرى نيز استفاده مى‌کردند. اين نقش‌مايه‌ها مشتمل بودند بر حيوانات شکار شده و زنان برهنه و پوشيده، که منشأ يونانى - رومى مى‌داشتند. نقاشان پارتى ديوارها و سقفها را با تصاوير مذهبى يا دنيوى مى‌آراستند.
بقاياى چند ديوار نگاره در ويرانه‌هاى کاخ کوه خواجه کشف شده است که متعلق به سدهٔ اول ميلادى است. نقاشى‌هاى ديوارى مکشوف در مناطق باخترى قلمرو اشکانيان ويژگى‌هاى هنر پارتى را به طرز بارزترى نشان مى‌دهند.
حضور قواعد هنر پارتى در هنر بيزانسى بقاى سنت‌هاى کهن ايرانى و بسط آنها به‌سوى غرب را اثبات مى‌کند. اما نشانهٔ استمرار اين سنت‌ها را به‌نحوى بارزتر در ايران و آسياى ميانيه مى‌پاييم

  • ساسانيان، نقاشى سغدى و نقاشى مانوى


با تأسيس امپراتورى ساسانى شرايط سياسى و اجتماعى تازه‌ به‌وجود آمد که در تحول هنر ايرانى تأثير قاطع گذاشت.
شالودهٔ هنر ساسانى در زمان پادشاهى اردشير يکم ريخته شد. تأثيرات غربى بر هنر ساسانى غيرقابل انکار است، ليکن هنر ساسانى براساس عناصر کهن ايرانى و آسياى غربى پايه‌ريزى شده است. هنر ساسانى از برخى ويژگى‌هاى هنر پارتى هم بهره گرفت و در مجموع زبان تازهاى را به‌وجود آورد که عميقاً از قابليت‌هاى ذوق و انديشهٔ ايرانى برخوردار بود. البته وجه شاهانه در هنر ساسانى غالب است، اما کاربرد انواع نقش‌مايه‌هاى گياهى و جانورى با معانى نمادين نيز در هنر ساسانى معمول بود. تکرار اين مواد تصويرى بيش از همه با مقاصد تبليغ سياسى و ترويج آئينى ارتباط داشت.
در هنر ساسانى نمادپردازى بر بازنمايى واقع‌گرايانه ترجيح داشت. در اواخر عصر ساساني، تأثيرات هند و آسياى ميانه افزايش يافت.
مجموع مدارک عينى از ديوارنگارى ساسانى به تکه نقاشى‌هاى ديوارى ايوان کرخه (حوالى شوش)، حاجى‌آباد (فارس)، حصار (دامغان)، تصاوير طرح‌گونهٔ تخت‌جمشيد و نيز بقاياى ديوارنگاره‌هاى دورا - اُروپوس و شوش، خلاصه مى‌شود. در يک نگاه کلي، اين آثار ادامهٔ نقاشى‌هاى پارتى است.
به‌هرحال عصر ساسانى شاهد مرحله‌‌اى با اهميت از تحول زيبايى‌شناسى ايرانى بود. دست‌آوردهاى هنر اين دوره از غرب تا آتلانتيک و از شرق تا چين نفوذ کرد و سپس تا دير زمانى پس از انقراض سلسلهٔ ساسانى نيز پايدار ماند.


در دوران پيشا اسلامى نواحى نواحى بخارا و سمرقند به نام سُغه خوانده مى‌شد. از سدهٔ پنجم تا ربع اول سدهٔ هشتم ميلادي، شکوفايى هنرى بى‌سابقه‌اى در اين نواحى پديد آمد. اين دوره مقارن بود با فعاليت بازرگانان سغدى در اين نواحي. در آن زمان، ديوارنگارى در معابد، کاخ‌ها و خانه‌هاى سغديان رواج بسيار يافت. بقاياى آنها در افراسياب (سمرقند)، ورخشا (نزديک بخارا) و خصوصاً پنجيکنت (حوالى سمرقند) کشف شده است.
نقاشى سغدى از تنوع قابل ملاحظه‌اى برخوردار بود. موضوعات مذهبي، حماسي، تاريخ و عاميانه در آنها به‌کار مى‌رفت. شايد سنت اوليهٔ نقاشى سغدى بر هنرهاى پارتى و خوارزمى استوار شده باشد. مضمون‌هاى حماسى و تاريخى بيشترين اهميت را در ديوارنگارى سغدى داشتند.
ديوارنگارى سغدى از تأثير جريان‌هاى فرهنگى منطقه دور نماند. نقاشان سغدى موازين هنرى خاص خود را تا زمان تسلط اعراب حفظ کردند. بعدها ترکان مسلمان با جذب الگوهاى فرهنگى سغديان عامل انتقال دست‌آوردهاى هنرى آنان به نواحى باخترى شدند.



عکس بخشى از ديوار نگاره :حماسه رستم ،پنجيکنت(سمرقند)،سده هفتم ميلادى



مانويان آسياى ميانه نيز به نوبهٔ خود بر جريان هنر دورهٔ اسلامى تأثير گذاشتند. حتى برخى پژوهشگران، نقاشى مانوى را پايه‌ٔ نگارگرى ايرانى - اسلامى مى‌دانند.
آئين مانى که زبان زنده و شاخص روح ايرانى بود، از همان آغاز ظهور براى تبيين و توجيه الهيات مانوى و کاربرد آن براى تبليغت، ضبط، ثبت و بيان اصول آئيني، از هنر بهره گرفت.
تصاوير، ديوارنگاره‌ها، نگاره‌ها و نقاشى‌هاى روى ابريشم مانوى فراوان‌تر از بناها است و به مفهومى درخور اهميتى بيشتر. نقاشى در ميان مانويان سنتى پسنديده بود، چون ارتباط ويژه با بانى اين آئين، مانى داشت و لقب نقاش چين يا مانى نقاش، خاص او بود. برخى نويسندگان بر توانايى وى در نقاشى تأکيد کرده‌اند و فردوسى به تحسين او پرداخته است.
دربارهٔ فن نگارگرى مانوى سند مکتوبى در دست نيست. تقريباً تمامى اسناد نقاشى مانوى از ناحيهٔ تورفان به‌دست آمده که عمدتاً به سدهٔ نهم ميلادى (سده سوم هـ.) تعلق دارند. برخى تأثيرات هنرمند و بر نقاشى مانوى و نيز پيوند اين نقاشى با ديوارنگاره‌هاى سغدى قابل ملاحظه است، اما اثرپذيرى آن از هنر بودايى بارزتر به‌نظر مى‌آيد.
بدو‌ن‌شک مانويان به پيروى از مانى به‌کار تصوير و تذهيب کتاب مى‌پرداختند. سنت کتاب‌نگارى مانوى تا مدت‌ها در آسياى ميانه پايدار ماند و سپس توسط سلجوقيان در سراسر ايران گسترش يافت. نقاشان مانوى از مفاهيم نمادين به‌شکل نقش‌مايه‌هاى قراردادى استفاده مى‌کردند و گزينهٔ رنگى آنها شامل لاجوردي، آبى روشن، نارنجي، سرخ و سبز بود.





دو نفر مقرب ،خوچو،سده 9-8 م.،برلين،موزه مردم شناسى




تکچهره خيالى مانى و قربان اطراف او ، خوچو ، چين ، برلين ، موزه مردم شناسى


.:: یزد دانلود | YazdDL ::.

مرجع دانلود فارسی زبانان

---------------------------------------------------------------------------

شیوه ای نوین در کسب درآمد اینترنتی

 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها