اديان و مهدويت
جمعه 1 خرداد 1388 5:53 AM
اديان و مهدويت
همه انبيا و اديان الهي به شهادت آثار باقيمانده، به پيروان خويش بشارت و مژده آمدن روزي را داده اند که در آن روزگار جهان به کام اهل صلاح و ايمان گرديده، نابساماني و فساد و بيدادگري از جهان رخت بربندد. نهايت آنکه اديان به تناسب قدمتشان، دستخوش تغيير و تحريف و دگرگوني قرار گرفته و دست بشر در محتويات آنها راه يافته است. به همين دليل هر چه بيشتر به عقب بر مي گرديم، اصالت آثار بر اي مانده از اديان بيشتر مخدوش مي گردد. ولي به هر حال از جمله امور مشترک و مسلمي که در تمامي اديان آسماني وجود دارد، همين مساله اعتقاد به ظهور منجي و مصلح است، يعني اعتقاد به شخصيتي الهي که با نيروي ما فوق الطبيعه خود چهره جهان را ديگر کند و انساني را تحولي نو عنايت نمايد. گر چه اين موعود در زبان اديان به نامهاي گوناگون ناميده شده است، ولي کاري که انجام خواهد داد و تحولي که ايجاد خواهد نمود، در همه کتب به يک شکل و با يک مضمون آورده شده است. در آغاز اين بحث به دين ايران باستان عنايت مي کنيم، يعني آيين حضرت زردشت که قطعا در آغاز آييني توحيدي بوده ولي در گذر ايام و زمانه توسط حوادث گوناگون دستخوش تغييرت و تحريفات فراواني واقع شده است.
در کتب مقدسه منسوب به آيين زردشت، به امور و مسائل فراواني درباره مصلح عالم برخورد مي کنيم که خلاصه و ما حصل آن اين است که نبرد دائمي ما بين نيکي و بدي - ي سپنتامينو و انگره مينو - به پايان نخواهد رسيد مگر به ظهور شخصيتي بزرگوار به نام سيائوشيانس و ياسائوشيانت پيروزگر و اوست که به دست توانايش عدالت و راستي و نيکي را بر پهنه زمين گسترده خواهد نمود و بشريت را از اين همه نابساماني و ظلم و ستم و زشتي خواهد رهانيد. در اين مورد به عباراتي از کتب مقدسه زردشتيان توجه فرماييد: کي مزدا سپيده رخشان پيروزي جهان را در بر خواهد گرفت؟ کي رخشندگي آفتاب دين همه جا را تابان خواهد ساخت؟ کي سوشيانت ها فراواني و زيادگي خواهند يافت تا از پرتو کار و کردارشان دين گسترده شود؟ [1] و نيز در يشت ها که قسمتي از او ستاست چنين مي خوانيم: فر کياني نيرومند مزدا آفريده را مي ستاييم... هنگامي که استوت - ارته (يکي از سه پسر آينده زرتشت مي باشد) از مادرش ارد - فذري زاده مي شود و موسوم است به سئوشينته که در آخر زمان ظهور مي کند و با ظهور او رستاخيز مردگان شروع شده و عمر جهان به سر مي رسد. و در کتاب زند که از کتب مذهبي زردشتيان است نيز اشاره به انقراض اشرار و وراثت صلحا نموده گويد:
لشکر اهريمنان با ايزدان دائم در روي خاکدان محاربه و کشمکش دارند و غالبا پيروزي با اهريمنان باشد اما نه به طوري که بتوانند ايزدان را محو و منقرض سازند. چه، در هنگام تنگي از جانب اور مزد که خداي آسمان است به ايزدان که فرزندان اويند ياري مي رسد و محاربه ايشان نه هزار سال طول مي کشد، آنگاه فيروزي بزرگ از طرف يزدان مي شود و اهريمنان را منقرض مي سازند. و تمام اقتدار اهريمنان در زمين است و در آسمان راه ندارند. و بعد از پيروزي ايزدان و برانداختن تبار اهريمنان، عالم کيهان به سعادت اصلي خود رسيده، بني آدم بر تخت نيکبختي خواهند نشست. پس بر حسب مندرجات کتابهاي مقدس زردشتيان، به دست تواناي سوشيانس پيروزگر سرانجام لشکر اهريمنان هزيمت کرده و سباه ايزدان جهان را خواهد گرفت. و جالب آنکه زردشتيان دعايي دارند به نام دعاي زود آمدن سوشيانس که جهت تسريع در آمدن اين شخصيت آن را مي خوانند. در کتابهاي مذهبي هند و نوشته شده که: در اواخر دوران چهارم، مردم روي زمين به فساد گراييده و بيشترشان کفر ورزيده و مرتکب گناهان بسيار شوند و فرومايگان به نامداري رسيده و بسن گرگ درنده به جان ديگران مي افتند و هر چه را به دست بياورند به يغما مي برند. کاهنان و روحانيان هم مانند آنها فاسد مي گردند و اکثريت با دزدان مي شود و مردم پرهيزکار و پارسا همه جا مورد تحقير
و اهانت قرار مي گيرند. آنگاه شخصيتي بنام برهمن کلا - به معني روحاني نيرومند - با شمشير آخته و با نيروي مقاومت ناپذير مفسدان را از ميان بر مي دارد و زمين را از پليديها پاک مي سازد و نيکان و پاکان را باقي مي گذارد تا به تناسل ادامه دهند. [2] و نيز در کتاب بهگودگيتا (نغمه آسماني) از کتابهاي مذهبي هندو آمده است: وقتي که تقوا و عدالت از ميان مردم برود و گناه شيوع يابد، من خود در دني ظاهر مي شوم براي حفظ خوبيها و هلاک بدکاران و استقرار عدالت و پرهيزکاري. [3] البته مراد از آمدن من ممکن است آمدن بزرگواري باشد که از سوي خدا مي آيد و قدرت و توان او از خدا نشات مي گيرد و به دست توانمندش ريشه فساد را از زمين بر مي کند. در بيان منسوب به حضر ادريس پيغمبر آمده: در عصر ظهور مصلح عالم چنان برکات آسماني و زمين را نازل مي کنم که زمين از جهت خوب بودن نباتات درخشندگي خاصي پيدا مي کند. تمام ميوه ها و انواع گياهان خوشبو به دست مي آيد. و بين مردم الفت و محبت ايجاد مي کنم چنانکه همه با هم مساوي گردند و ارزاق بين آنان
به طور مساوات تقسيم شود، به نحوي که فقير بي نياز شود. و ديکر کسي بر کسي برتري نمي جويد و بزرگي نمي کند. بودائيان نيز (اگر بودا را پيامبر بدانيم که البته اين مطلب احتمالش بسيار بعيد است) همانند ديگر امتها معتقدند که در آخرالزمان، بزرگي تحت عنوان بوداي پنجم ظهور گرده، جهان را از حيطه ظلم و ستم به سوي عدالت و دادگري خواهد کشاند. و اما در کتابهاي آسماني ديگر که به نامهاي عهد قديم و عهد جديد موسوم است، از پيامبران گوناگون چون داوود و اشعياء نبي و حضرت عيسي مسيح عليهم السلام مطالبي که آينده روشن بشريت را نويد مي دهند آمده. و عجيب آنکه اين بشارات با موعود اسلام يعني حضرت حجه بن الحسن عليه السلام و نيز آمدن حضرت عيسي مسيح عليه السلام کاملا تطابق دارد. در زبور يا مزامير داوود عليه السلام دو بشارت است که به ترتيب آن دو بشارت را ذيلا مي آوريم: به سبب شريران خويش را مشوش مساز... زيرا که مثل علف بزودي بريده مي شوند... و بر خداوند توکل نما و نيکويي بکن... زيرا که شريران منقطع خواهند شد و اما منتظران خداوند وارث زمين خواهند بود - هان بعد از اندک زماني شرير نخواهد بود - و اما حليمان وارث زمين خواهند شد و از فراواني و سلامتي متلذذ خواهند گرديد... شريران شمشير را برهنه کرده و کمان را کشيده اند تا مسکين و فقير را بيندازند و راست روان را مقتول سازند. شمشير ايشان به بدن خودشان
فرو خواهد رفت و کمانهاي ايشان شکسته خواهد شد... زيرا که بازوي شريران شکسته خواهد شد و اما صالحان را خداوند تاييد مي کند... زيرا شريران هلاک مي شوند. [4] در اين بشارت واضح مي گردد که بدکاران و شريران از بين رفته و حليمان و منتظران خداوند وارث زمين خواهند بود و سرانجام صالحان با تاييد خداوندي پيروز خواهند گرديد. و اما در بشارت ديگر در مورد فراواني سلامت و وفور نعمت و نجات دادن فرزندان فقير و زبون ساختن ظالمان، مطالب جالبتر و جامعتري در همين مزامير داوود آمده است به شرح ذيل: اي خدا، انصاف خود را به پادشاه ده و عدالت خويش را به پسر پادشاه. و او قوم تو را به عدالت داوري خواهد نمود و مساکين تو را به انصاف. آنگاه کوهها براي قوم سلامتي را باز خواهند آورد و تل ها نيز در عدالت مساکين قوم خود را دادرسي خواهد کرد و فرزندان فقير را نجات خواهد داد و ظالمان را زبون خواهد ساخت. از تو خواهند ترسيد مادامي که آفتاب باقي است و مادامي که ماه هست تا جميع طبقات. او مثل باران بر علفزار چيده شده فرو خواهد آمد و مثل بارشهايي که زمين را سيراب مي کند، در زمان او صالحان خواهند شگفت وفور سلامتي خواهد بود. و او حکمراني خواهد کرد از دريا تا دري و از نهر تا اقصاي جهان. به حضور وي صحرانشينان گردن خواهند نهاد و دشمنان او خاک را خواهند ليسيد. پادشاهان ترشيش و جزاير هدايا خواهند آورد. پادشاهان شبا و سبا ارمغانها خواهند رسانيد. جميع سلاطين او را تعظيم خواهند کرد و جميع امتها او را بندگي خواهند نمود. زيرا چون مسکين استغاثه کند او را رهايي خواهد داد و فقيران را که رهاننده ندارد. بر مسکين و فقير کرم خواهد فرمود... و فراواني غله در زمين بر قله کوهها خواهد بود. [5] ببدون کمترين ترديدي، از اين بشارات گسترش يک حکومت جهاني بلا منازع استفاده مي شود به گونه اي که تمام زمين مطيع و مسخر يک فرمانده واحد خواهد گرديد و زماني خواهد رسيد که صالحان خواهند شگفت و سلامتي به وفور يافت شود. و قدر مسلم آنکه اين حکومت به دست توانمند شخصيتي استقرار خواهد يافت که عظمتش با هيچ يک از پيامبران و بزرگان قابل مقايسه نيست. و تمام بشرتها نيز به صيغه آينده بيان گرديده و اين چنين فر و عظمت و شکوهي تا کنون در زمين در هيچ زماني موجود نگرديده است. لذا با توجه به وسعت و عظمت قضيه از يک سو، و به وجود نيامدن چنين حکومتي تا کنون از سوي ديگر، براحتي مي توان اين مطلب را درياف که بشريت در آينده شاهد وقوع چنين رخدادي عظيم خواهد گرديد، حکومتي که به دست توانمند آخرين حجت خدا و واپسين امام راستين تشکيل شده و در آن صالحان وارثان زمين خواهند شد. در کتاب اشعياء نبي از کتابهاي منضمه تورات نيز چنين مي خوانيم: و نهالي از تنه يسي [6] بيرون آمده و شاخه اي از ريشه هايش خواهد شکفت و روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت، يعني روح حکمت و فهم و روح مشورت و قوت و روح معرفت و ترس خداوند... مسکينان را به عدالت داوري خواهد کرد و در جهت مظلومات زمين به راستي حکم خواهد نمود و جهان را به عصاي دهان خويش زده، شريران را به نفخه لبهاي خود خواهد کشت. کمر بند کمرش عدالت خواهد بود و کمر بند ميانش امانت. گرگ با بره سکونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد بود و گوساله و شير و پرواري با هم و طفل کوچک آنها را خواهد راند و گاو با خرس خواهد چريد و بچه هاي آنها با هم خواهند خوابيد و شير مثل گاو کاه خواهد خورد و طفل شير خواره بر سوراخ مار بازي خواهد کرد و طفل از شير بازداشته شده دست خود را بر خانه افعي خواهد گذاشت. [7] آنچه را از آيات مذکور استنباط مي گردد، مي توان به صورت ذيل خلاصه نمود.
1 - شخصيتي عظيم الشان از فرزندان حضرت داوود عليه السلام ظهور خواهد کرد.
2 - او مورد عنايت خاص خداوند است به گونه اي که روح حکمت و فهم و مشورت و قوت و معرفت و ترس از خداوند بر او قرار خواهد گرفت.
3 - در داوري بي نظير خواهد بود.
4 - سلوک او با عدالت و امانت همراه است.
5 - در زمان وي آن چنان عدالت استقرار مي يابد که دشمنان قطعي و جبلي چون گرگ و بره و پلنگ و بزغاله، گوساله و شير و گاو و خرس با هم زندگي خواهند کرد. مسلم است که اين بشارات جز بر وجود مقدس آخرين پيشواي الهي حضرت بقيه الله الاعظم ارواحنا فداه منطبق نيست. زيرا آن بزرگوار از سوي مادر و الا تبارش نرگس خاتون نسبش به حضرت داوود عليه السلام مي رسد. و نکته دگر آنکه در هيچ يک از ادوار بشري شخصيتي با چنان قدر و منزلت و با اين همه امتياز و کرامت الهي ظاهر نشده که بتواند عدالتي با اين گستردگي و وسعت را در پهنه گيتي به وجود آورد و چنين زندگي ايده آلي را براي انسانها فراهم نمايد. در اناجيل فعلي نيز علاوه بر آنکه از بازگشت حضرت مسيح به صورتي قطعي و يقيني گفتگو به عمل آمده است - که اين مطلب در منابع اسلامي نيز موجود است که به هنگام ظهور حضرت صاحب الامر عليه السلام حضرت عيسي مسيح عليه السلام آمده، در پشت سر حضرت
مهدي عليه السلام نماز خواهد خواند - مطالبي ديگر نيز به صورتي مجزا و مستقل از رجعت حضرت عيسي عليه السلام در اين کتاب وجود دارد که براي نمونه به يکي از آنها اشاره مي کنيم: اما چون پسر انسان در جلال خود با جميع ملائکه مقدس خويش آيد، آن گاه بر کرسي جلال خود خواهد نشست و جميع امتها در حضور او جمع شوند و آنها را از هم ديگر جدا مي کند به قسمي که شبان ميش ها را از بزها جدا مي کند. [8] از آنجا که بشارت دهنده خود عيسي مسيح عليه السلام است، پس پسر انسان نمي تواند آن بزرگوار باشد و قطعا مراد شخص ديگري است که در آينده اي خواهد آمد و به گاه آمدنش تمام امتها در حضور وي جمع شوند و آمدن وي با شکوه و جلال هر چه تمامتر بوده و فرشتگان نيز در محضرش حاضر آيند. و اين بزرگوار و صاحب شخصيت عظيم پسر انسان که بر کرسي جلال خواهد نشست و تمام امتها در حضور او جمع شوند کسي نيست جز موعود اسلام و جهان و اديان حضرت بقيه الله صاحب العصر و الزمان. آن چه از اين بررسي فوق العاده اجمالي روشن شد آن که وعده هاي تمام انبياي عظام الهي، دائر و ناظر به گسترش و بسط توحيد و عدالت و آزادي و فراواني نعمت و بهره وري مناسب از زندگاني و حيات و سر سبزي جهان و... مي باشد و اين وعده ها به دست با کفايت يک بزرگ مرد الهي و شخصيتي که مويد به تاييدات خداوندي
است محقق خواهد گرديد. اين بزرگوار در اديان گوناگون و مکاتبي که رنگ دين گرفته اند، چنين نامگذاري و يا تعبير شده است:
1 - سوشيانس پيروزگر از نظر زردشتيان.
2 - بوادي پنجم از نظر بودائيان.
3 - برهمن کلا از ديدگاه برهمانيان.
4 - نهالي از تنه يسي و پسر پادشاه در زبور حضرت داوود.
5 - پسر انسان از نظر مسيحيان.
اکنون زمان آن است که اين بحث را از نظر آيين مقدس اسلام عموما و از ديدگاه تشيع خصوصا دنبال کنيم.