1. Get one’s ticket punched
شناسنامه ی کسی باطل شدن، مردن، کشته شدن
The poor man got his ticket punched while he was crossing the street!
مرد بیچاره موقع رد شدن از خیابون مرد!
2. Play it cool
خونسرد رفتار کردن، عادی رفتار کردن، آرام بودن
The cops won’t suspect anything if you play it cool.
اگه خونسر باشی پلیسها چیزی بو نمیبرن.
3. In the hole
قرض بالا آوردن، زیر بار قرض بودن، بدهکار بودن
I’m five thousand bucks in the hole. I don’t know what to do.
پنج هزار چوق بدهکارم. نمیدونم چه گلی به سرم بگیرم.
4. Like a bull in a china shop
دست و پا چلفتی، بیفکر، بی ملاحظه، بیاحتیاط
Each time you enter the room, you knock something down. You’re really like a bull in a china shop!
هر دفه که مییای توی اتاق، یه دسته گلی به آب میدی. واقعاً که دست و پا چلفتی هستی!
5. The Kiss of death
فاتحه ی چیزی را خواندن
Yesterday’s rain was the kiss of death for our picnic.
بارون دیروز فاتحه ی گردشمون رو خوند.