0

چگونه یک فرقه شکل گرفت

 
azadeh7
azadeh7
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1388 
تعداد پست ها : 442
محل سکونت : اصفهان

چگونه یک فرقه شکل گرفت
سه شنبه 17 فروردین 1389  2:38 PM

در تاریخ گذشته ما فرقه های مذهبی بسیاری ایجاد شده اند که هر کدام در زمان خویش بر سرنوشت ما تاثیرگذار بوده و نقش های متفاوت منفی و مثبت ایفا کرده اند. اما شکل گیری این فرقه ها و مکانیسم و زمینه هایی که موجب پیدایش آنها شده است ما را با عمق آن مقطع تاریخی آشنا می کند. 
یکی از این فرقه ها جریان بابیه و بهائیت است. جریانی که از ادعای ارتباط با امام زمان(عج) آغاز شد و به ادعای ظهور امام زمان و سپس ادعای پیامبری و حتی خدایی انجامید و هنوز گروهی از هموطنان ما پیرو آن هستند. گرچه برخی شواهد تاریخی نشان می دهد دولت های بیگانه در مقاطعی از این ماجرا بهره برداری کرده و در تقویت یا ایجاد آن نقش هایی داشته اند اما آنچه در این مقال بیشتر مورد توجه است زمینه های اجتماعی و فکری پیدایش این فرقه است. 
رهبران فرقه 
رهبر فرقه بابیه شخصی بود به نام سیدعلی محمد شیرازی که بعدها به «سیدعلی محمد باب» معروف شد. باب در عربی به معنی در است چرا که او در ابتدا مدعی بود دری به سوی امام زمان گشوده است. 
پیدایش این اعتقاد هم خود ریشه در گذشته دارد. سید این اندیشه را از دیگران وام گرفت. او شاگرد شخصی بود به نام سیدکاظم رشتی که در حوزه علمیه نجف درس می گفت. سیدکاظم نیز خود استادی داشت به نام شیخ احمد احسایی که وی رهبر فرقه یی است به نام شیخیه که هنوز در جامعه ما پیروانی دارد. 
شیخ احمد در سال 1166 در دوران حکومت زندیه به دنیا آمد. 75 سال عمر کرد که 32 سال آخر آن در دوره قاجاریه بود. دوران شهرت و مطرح شدن وی به دوره پادشاهی آغامحمدخان قاجار و فتحعلیشاه مربوط می شود. شیخ احمد مثل همه علمای شیعه به اصول مذهب شیعه اعتقاد داشت و از این جهت تمایزی با آنها نداشت. تنها ویژگی او دنباله روی از مشی اخباریگری بود و اعتقاد به اینکه با شخص امام زمان به نوعی در ارتباط است.1 
اخباری و اصولی 
در قرن دوازدهم هجری که زمان حکومت زندیه و اوایل قاجاریه است درمیان علمای شیعی بر سر روش استنباط از متون دینی اختلافی جدی بروز کرد که هنوز هم تداوم دارد. این اختلاف که در دو مشرب فقهی اصولی و اخباریگری شهرت یافته ریشه درگذشته داشت. برخی پیدایش این اختلاف را به قرون پنج و شش هجری مربوط می دانند. هر دو دسته در برخی عقاید مشترک بودند و در زمینه هایی اختلاف داشتند. اشتراک آنها این بود که منابع فهم دین عبارت از کتاب و سنت است. قرآن اولین منبع دین اسلام است و از روایات نیز برای فهم آن و تبیین احکام دینی استفاده می شود. اختلاف عمده این دو گرایش به کاربرد عقل در فهم مسائل دینی مربوط می شد. این اختلاف در زمان های مختلف شدت و ضعف متفاوتی پیدا کرده است. اوج گیری مشرب اخباریگری به دوران صفویه برمی گشت که یکی از فقهای شیعه به نام محمدامین استرآبادی به دفاع از مشی اخباریگری برخاست و با تدوین کتابی به نام فوائدالمدینه استفاده از عقل را در فهم و استنباط احکام دینی به کلی مردود شمرد. به دنبال وی اغلب فقهای شیعی به این مشی گرویدند. تا اینکه اوایل حکومت قاجاریه فقیه دیگری به نام وحید بهبهانی پدیدار شد و به نقد جدی و اساسی مکتب اخباری مبادرت ورزید و تاثیر شگرفی در افکار روحانیون و حوزه های علمیه برجای گذاشت. 
اصولیین که امروز اکثریت حوزه های علمیه ما به آن روش عمل می کنند برای فهم کتاب و سنت، عقل بشری و اجماع را نیز در کنار آن دو منبع قرار می دادند. اجماع عبارت از این است که تمامی علمای گذشته بر سر مساله یی اتفاق نظر داشته باشند که نشان می دهد نظر شارع دین نیز همان بوده است. اما مهم ترین ویژگی علمای اصولی کاربرد عقل در فهم منابع دینی بود. قواعدی عقلانی نیز برای شناخت و فهم قرآن و حدیث بنا کرده بودند که به علم اصول شهرت یافته بود. علمی که در دروس فقهی حوزه جایگاه ویژه یی دارد.2 در مقابل این مشرب فقهی، اخباریون که به ظاهر متشرع تر و مقدس مآب ترند معتقدند اگر قرار بود عقل ما ملاک قرار گیرد چه نیازی به دین و احکام الهی بود. براین اساس آنها به این نتیجه می رسند که بشر عادی قادر به فهم و درک آیات قرآن نیست و اگر خود به شناخت این آیات مبادرت ورزد در حقیقت به تفسیر به رای پرداخته و ذهن خود را بر کلام خدا مقدم داشته است. لذا به عقیده آنها تنها پیامبر و ائمه شیعی قادرند معنی قرآن را دریابند. بنابراین آنها تنها یک منبع برای شناخت دین می شناسند و آن روایات و احادیثی است که به ائمه منتسب است. برای فهم این روایات هم معتقد بودند تنها به ظاهر آن و فهم اولیه از آن باید متکی بود و از تفسیر و تاویل آنها پرهیز کرد. 
ظهور وحید بهبهانی که بزرگ ترین منتقد اخباریگری در قرون اخیر است، ضربه یی سهمگین به اندیشه اخباریگری وارد کرده بود. به نظر شهید مطهری «پیروزی روش فقاهت و اجتهاد بر روش اخباریگری تا حد زیادی مدیون زحمات مرحوم وحید بهبهانی است.»3 شاگردان وحید بهبهانی نیز که اوایل حکومت قاجار می زیستند راه استاد را پیش گرفتند و اندیشه اصولی را در اغلب حوزه ها گسترش دادند. ادامه این نحله است که به کسانی چون آخوند خراسانی از رهبران مشروطه می رسد. 
احمد احسایی 
شیخ احمد احسایی یکی از علمای اخباری در آن زمان بود. از آنجا که در میان روایات و احادیث جعلیات و خرافات زیادی در طول زمان وارد شده بود، شیخ احمد و شاگردانش اعتقاداتی داشتند که با موازین عقلی و علمی سازگار نبود اما از نظر آنها امری یقینی و قطعی به شمار می رفتند. شیخ احمد در دورانی ظهورکرد که اخباریگری مورد نقد جدی قرار گرفته و در حال انزوا بود. اما کسانی که برای عقل اعتباری قائل نبودند، طبعاً تن به نقد های منطقی و عقلانی نیز نمی دادند. این جریان معتقد بود ائمه شیعه اصلی ترین منبع دریافت حقایق دینی هستند و ما باید مستقیماً از آنها دستورات و احکام دینی را دریافت کنیم. نیازی به اجتهاد و تعقل و تفکر ما نیست. در هر مورد که پرسشی و نیازی مطرح می شد با مراجعه به روایات که دامنه یی بسیار وسیع نیز دارد، پاسخی برای آن پرسش می یافتند. 
آنها این مراجعه مستقیم به ائمه و روایات را به تدریج توسعه دادند و طرق دیگری نیز برای دسترسی و ارتباط با ائمه و کسب فیض از آنها درست کردند که از دسترسی به روایات آسان تر بود. یکی از این موارد اعتقاد به خواب و رویا بود. شیخ احمد اعتقاد داشت از طریق خواب به حقایقی دست می یابد. به این ترتیب از اخباریگری نیز گامی فراتر نهاد. به جای غور در روایات و احادیث مستقیماً در خواب چیزهایی می شنید و در بیداری «وقتی از او پرسش می شد که این سخن را از کجا می گویید با نهایت وارستگی پاسخ می داد از حضرت امام صادق شنیدم.»4 
در حقیقت اینان در مقابل اصولیین که کتاب و سنت و عقل و اجماع را به عنوان منابع شناخت دین و احکام می شناختند، منبع دیگری ابداع کردند و آن هم خواب و رویا بود؛ منبعی که همه آن منابع چهارگانه را رها کرده و به جای آنها کار می کرد. حتی از اخباریون هم عبور کردند. به عبارت دیگر روایات را که جنبه مکتوب داشت و اثری تاریخی برجامانده از گذشته بود، به خواب و رویا که جنبه صوتی تصویری داشت و ظاهراً ارتباطی امروزین و زنده با ائمه را به نمایش می گذاشت، تبدیل کردند. حال اینکه این خواب ها و رویاها تا چه حد برخاسته از تمایلات و تخیلات شخص خواب دیده یا القائات محیطی به اوست برای آنها که عقل این ودیعه الهی را تعطیل کرده بودند، جایی نداشت. 
ناگفته نماند شیخ احمد احسایی با فتحعلی شاه قاجار روابطی پیدا کرد. شاه قاجار از وی حمایت می کرد و او نیز از نزدیکی به حاکمیت استقبال می کرد. سیاست شاهان قاجار این بود که اغلب روحانیون برجسته را با خود همراه کنند. شیخ احمد احسایی هم که شهرتی به هم زده بود و احتمال می رفت اقتدار و پیروانی پیدا کند، مورد توجه حاکمیت قاجار قرار گرفت. از سویی شیخ هم که برای مقابله با روحانیون نیاز به حمایت داشت تلاش می کرد در ساختار قدرت پشتیبانی جست وجو کند. 
mobile

 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها